محمدرضا مهدویپور/ پنجمین روز از برگزاری هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» اگر چه با یک خلوتی ویژه به سبب عدم بازدید و حضور چهرههای خبری در محیط عمومی جشنواره همراه بود؛ اما با این همه سطح استقابل عمومی منتقدان و علاقمندان به «سینمای مستند» در این روز آنچنان مطلوب بود که حتی رکورد روزهای قبل را شکست و ۲۴۶۷ نفر را در مجموع ۱۸ سانس به تماشای آثار و تولیدات عرضه شده در سالنهای مختلف «پردیس سینمایی چارسو» نشاند.
البته مهمترین و شاید هم تنها حاشیه روز پنجم «سینماحقیقت» را بتوان برگزاری مراسم بزرگداشت «ناصر ممدوح» یکی از چهرههای ماندگار «هنر دوبلاژ» معرفی نمود. مراسمی که مزین به حضور گرم اساتید و پیشکسوتانی همچون «مریم نشیبا» ، «نصرالله مدقالچی» ، «خسرو شمشیرگران» ، «عباس نباتی» ، «منوچهر زندهدل» و ... شده بود و در انتها نیز با سخنان قابل تامل «ناصر ممدوح» همراه گردید. سخنانی دغدغهمندانه که با تذکر ویژه به مسئولان با این بیان صریح که «متاسفانه حوزه دوبله دارد خراب میشود» و ارجاع دادن ایشان به این واقعیت به پایان رسید که: گروههای زیرزمینی امروزه با هیچ امکاناتی کار میکنند. گروههایی که جوان و تحصیل کرده هستند، اما متاسفانه به بیراهه میروند!
اما خانه نسبتا کم حاشیه هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران در پنجمین روز از برگزاری «سینماحقیقت» ، پذیرای اکران ۳۶ مستند در بخشهای مختلف بود. مستندهایی در سه گروه بلند و نیمه بلند و کوتاه که به عنوان آثار راهیافته به بخشهای اصلی و فرعی این دوره از جشنواره در شش سالن سینمایی «پردیس چارسو» به نمایش گذاشته شد.
«شگرد» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «جعفر صادقی» بود که در بخش «مسابقه ملی» از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که با سرمایهگذاری «مرکز مستند سوره» در ژانر ورزشی ساخته شده بود و داستان یک مربی کشتی شمالی و شاگردانش را روایت میکرد. روایتی که در پرتره و ادبیات ورزشی محدود نمیشود و به دنبال دادن پیامی اجتماعی است و از این جهت به مشکلات زندگی و نداشتن پول پیش خانه و .. سوژه پیوند میخورد و سخن اصلیاش را به این جمله پیوند میزند که «حتی شکست هم میخوری خوب شکست بخور و عبرت بگیر!»
«حرفهای» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «مسعود طاهری» بود که در بخش «مسابقه ملی» هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» پذیرفته شده بود و از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که میتواند به عنوان مصداقی از شکل و شمال «تهاجم فرهنگی» با استفاده از ابزار مستند مورد توجه واقع شود. اثری که رسما نه تنها به دنبال حقنه باورهای «اسلام رحمانی» در عمق جان مخاطبان خود است، بلکه سعی میکند تا با تمرکز بر قشر خاکستری و جلب نظر ایشان اقدام به اسطورهسازی از شخصیت پر حرف و حدیثی همچون «محمدعلی امیرمعزی» اقدام به الگوسازی از «سبک زندگی سکولار شیعی» حتی برای طیف معتقد به انقلاب اسلامی سازد و در این البته شرافت «حرفهای» در آن است که در این مسیر از بودجههایی دولتی استفاده نکرده و سرمایهگذاران تولید این اثر پرهزینه را افرادی با اسم مستعار معرفی مینماید. افرادی که البته دریافت شخصیت واقعی آنها شاید بتواند برخی گروهها را در مورد ماموریت واقعی سوژه اثر در تمرکز به «الگوی امامت شیعه» و ترجمه و در اختیار قراردادن پژوهشها و قرائتهای «درون پارادایمی از جهان تشیع» به مخاطب غربی و بالاخص «یهودیان» که خود کاراکتر معترف به روابط نزدیک خود با ایشان است و ... قلمداد شود!
«آسانسور» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «جواد رزاقیزاده» بود که در بخش «مسابقه ملی» از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ در «سالن ۵ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که بیش از هر چیز رپورتاژ و تبلیغی برای «هنر هفتم» و زدودن ذهنیت منفی نسبت به تولیدات «سینمای اجتماعی» و مشخصات «ژانر فلاکت» است. اثری در گونه بازسازی که با برخورداری از تکنیک مناسب و دوربینکشیهای خوب و تدوینی حرفهای، در نهایت توانست «سینما» را به عنوان ناجی سوژه معتاد و کارت خواب خود ترسیم سازد نوسان دهد که چگونه این شخصیت حیثیت از دست داده، پس از گذشت سه سال از ترک اعتیاد و به واسطه بازی در سریال «یاغی» میتواند دوباره هر آنچه را که در زندگی خود از دست داده بازیابد.
«بنز ایرانی» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «رضا استادی» بود که در بخش «خارج از مسابقه» با عنوان «نمایش ویژه» از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ در «سالن ۶ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری فاقد وجاهت لازم برای خوانده شدن به عنوان «مستند» ، که متاسفانه با سرمایهگذاری و استفاده از بودجه «مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی» تولید شده. اثری که به وضوح فاقد پژوهش عمیق بوده و سعی دارد تا ضعف تحقیقات خود را با طنازیهای آبکی و بیمزه در طول اثر بپوشاند و ذهنیات شخصی خود را وجاهتی مستند ببخشد. اثری که مقادیر زیادی از بافتهها و تخیلات فردی پدیدآورنده را با استفاده هوشمندانه از صدای «داریوش کاردان» و چپاندن تکههای بریده شده و کمتر مورد توجه قرار گرفته از آثار سینمایی ایران قبل و پس از انقلاب و ... قاب گرفته و به عنوان اثری مستند به خورد مخاطب بیچاره خود میدهد و حال آنکه اساسا تصویب طرح و محتوای چنین مستند کم عمق و با فقر کامل تحقیقاتی، میتواند حیثیت شوراهای اقماری «مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی» را به شدت ضایع سازد.
«تو به کوچ عادت داشتی» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «امیر عسکری» بود که در دو بخش «مسابقه ملی» و «جایزه شهید آوینی» در هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» پذیرفته شده بود و از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که بر روایت زندگی «شهید حاج قاسم سلیمانی» تا مقطع پذیرش قطعنامه تمرکز دارد و برای فرار از فرم تلویزیونی و رسیدن به جایگاه سینمایی خوانده شدن، سعی میکند شاعرانه باشد و البته این همه را متاسفانه به یک متن کاملا حسی و ادبی از زبان همسرشهید آن هم با یه صدای نریتوری مخملی و فانتزی که اصلا روی کار ننشسته پیوند میزند. نریشنهایی که چنگی به دل نمیزند و حتی در مقاطعی همچون روایت عملیاتها و شیوه آموزشها و ... برای مخاطب اثر ملال آور و تا حدی آزاردهنده میشود و این همه در حالی است که این اثر در «بنیاد حفظ و نشر آثار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی» و تحت اشراف مستقیم فرزند فهیمه و عالمه این سردار شهید تولید شده بود و از این جهت توقع مخاطبان با توجه به دقت و فهم بالای رسانهای «زینب سلیمانی» خیلی بیشتر از آن چیزی بود که در «تو به کوچ عادت داشتی» به نمایش گذاشته شد. بالاخص آنکه این اثر از دسترسی کامل به حجم گسترده آرشیوهای ناب و ارزشمند و مصاحبههای خوب برخوردار بود و از این جهت میتوانست با یک کارگردانی مناسب، به عنوان یک مستند شاخصو با قابلیت مخاطب پذیری بالا در فرا سرزمین نیز مورد توجه واقع شود.