به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخهای استاد شیخ حسین انصاریان را به پرسشهای مطرح از سوی جوانان میخوانید:
برای روشن شدن مرز میان اعتماد به نفس و غرور، ابتدا باید تعریفی از این دو مقوله داشته باشیم. اعتماد به نفس یعنی خود را باور داشتن؛ باور به توانایی و قابلیت خود در عمل. معنای رایج آن، خوداتکایی در برابر اتکار به دیگران و خودباختگی در برابر دیگران است. اما غرور در لغت به معنای فریفتن و به خود بالیدن است. اعتماد به نفس؛ یعنی، خود را باور داشتن، باور به توانایی و قابلیت خود در عمل کردن، اطمینان به توانایی خود در دنبال کردن فعالیتها و ثابت قدم بودن، باور به توانایی خود در عبور از موانع، باور به توانایی خود برای درخواست کمک از دیگران در مواقع لزوم، باور به توانایی خود در ایجاد ارتباطی معنادار و محبتآمیز با دیگر انسانها، باور به توانایی خود در یافتن عشق، تفاهم، مهر و شفقت در هر موقعیتی به خصوص در مواقع دشوار و بالاخره باور به وجود خود به عنوان اشرف مخلوقات که روح الهی در او دمیده شده است و او خلیفه و جانشین خدا در روی زمین میباشد. تعریف غرور: غرور احساس بزرگی است که هماهنگ است با آنچه که با هوای نفس موافق بوده منشأ آن چند چیز میتواند باشد:
۱- جهالت؛ یعنی، اعتقاد قلبی شخص به این که عمل او خیر و صلاح است، در حالیکه در واقع چنین نیست.
۲- وسوسههای شیطانی، پیروی از هوای نفس و شهوات.
۳- پیروی از غضب و انتقام جویی.
۴- دوستی دنیا و دنیاطلبی.
حال با توجه به تعریفی که از اعتماد به نفس و غرور مطرح شد به نظر میرسد که اعتماد به نفس و غرور دو مقوله متفاوت و جدا از هم میباشد چرا که ممکن است فردی مغرور باشد ولی اصلاً اعتماد به نفس نداشته باشد و همینطور به عکس، اگر آن فرد دارای اعتماد به نفس، پس از ارزیابیها و قابلیتهای خود، آنها را فضل و رحمتی از جانب خدا بداند و عامل اساسی آن را به خدا نسبت دهد در این صورت دیگر هوای نفسی باقی نمیماند تا دچار غرور شود. بنابراین، میتوان گفت، آن احساس بزرگی که چه بسا اطمینان و آرامش در افراد مغرور ایجاد مینماید که یک اطمینان و آرامش غیرطبیعی و نابهنجار است که در نهایت ممکن است افراد مغرور و فریب خورده را به هلاکت و نابودی بکشاند. به همین خاطر، مشاهده میشود که غرور در قرآن و روایات به شدت مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفته است .
«هورنای» نظریه پرداز معروف، اعتماد به نفس بدلی را همان غرور ناسالم میداند. کسی که اعتماد به نفس حقیقی دارد، پس از شناخت صحیح از خود، به پرورش قوهها و استعدادهایش میپردازد، در حالیکه مغرور، زیر پایش خالی است، یعنی جهل مرکب و در واقع تصور غلط از تواناییهای خود دارد، پس هرگز قوههایش به فعلیت نمیرسد. کسی که اعتماد به نفس دارد، مشکلات و سختیها را درک میکند و به حل آنها میپردازد و برخورد منطقی با مشکلات دارد، در حالیکه مغرور، به دلیل سهل انگاشتن دشواریها و تکیه بر انرژی خیالی خود، آسیب پذیر و حساس و شکننده است. مغرور، از نارساییهای وجود خود بیاطلاع است، از این رو هیچگاه درصدد جبران نارساییها و بهبود نقایص خود برنمیآید، اما شخصی که اعتماد به نفس دارد، از نقاط ضعف خود آگاه است و جهت رفع آن تلاش میکند.