به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، رمالی و دعانویسی به عنوان یکی از شیوههای مرسوم کلاهبرداری، همچنان در جامعه رواج دارد و افراد ناآگاه یا گرفتار را هدف قرار میدهد. کلاهبرداران با بهرهگیری از باورهای سنتی و ارائه وعدههای غیرواقعی مانند بختگشایی، رفع اختلافات خانوادگی، جذب محبت، گشایش مشکلات کاری و حتی حل مسائل حقوقی، قربانیان خود را فریب میدهند.
تاکتیکهای فریب
رمالها، با ادعای برخورداری از قدرتهای ماورایی، اشیای عجیبوغریب یا دعاهایی را با مبالغ بالا به فروش میرسانند. روشهای آنها شامل اجرای دستورات غیرعلمی مانند روشن کردن شمع در خانه، استفاده از فلزات حکاکیشده، و خواندن دعاهای نامفهوم است. این اقدامات برای فریب قربانیان و جلب اعتماد آنها طراحی شدهاند.
در بسیاری از موارد، این افراد با بهرهگیری از نمایشهای حرفهای، چند نفر از اطرافیان خود را بهعنوان "مشتریان موفق" معرفی میکنند. این افراد در حضور دیگران از نتایج مثبت خدمات رمال تعریف میکنند تا اعتماد دیگر مراجعان را جلب کنند.
اغلب قربانیان پس از پرداخت هزینههای هنگفت نهتنها به نتیجهای نمیرسند، بلکه با مشکلات جدیدی نیز مواجه میشوند. ضررهای مالی، آسیبهای روانی و اجتماعی، و از دست رفتن اعتماد به خود و دیگران از پیامدهای این کلاهبرداریها است. با این حال، به دلیل باورهای نادرست و ضعف آگاهی عمومی، این روش همچنان طرفدارانی در جامعه دارد.
مراجعان یک میلیونی
در یکی از پروندههای مطرحشده، زنی با ادعای داشتن تواناییهای ماورایی و تنها با پنج کلاس سواد، روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ مراجعهکننده را پذیرش میکرد و از هرکدام مبالغی بین ۲۰۰ هزار تا یک میلیون تومان دریافت میکرد. این فرد توانسته بود از این راه روزانه حدود ۵۰ میلیون تومان درآمد کسب کند و صاحب چهار ملک مسکونی شود. در نهایت، فعالیت او توسط پلیس شناسایی و متوقف شد.
سرهنگ سعید راستی، رئیس مرکز عملیات پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ، با اشاره به جزئیات این پرونده گفت: متهم با ادعای حل مشکلاتی مانند بختگشایی، رفع اختلافات خانوادگی و مسائل کاری و قضائی، روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ مراجعهکننده داشت. این افراد برای هر جلسه مبالغی بین ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان پرداخت میکردند و متهم در ازای آن، دعاهایی بیاساس یا فلزات حکاکیشده ارائه میداد.
سرهنگ راستی افزود: طبق برآوردها، این فرد روزانه حدود ۵۰ میلیون تومان درآمد داشت و با این پول، اقدام به خرید ۴ خانه کرده بود. با این حال، هیچکدام از دعاها و اقدامات او نتیجهای برای مراجعهکنندگان نداشته است.
این زن که از همسرش طلاق گرفته و با فرزند ۲۵ ساله خود زندگی میکرد گفت: اسلحه و فشنگ و گاز اشک آور از گذشته در خانه داشتم، وسایلی که الان همه در خانه دارند، همچنین برای جذب مشتری در فضای مجازی تبلیغ انجام میدادم.
روایت قربانیان، از امیدهای واهی تا واقعیت تلخ
یکی از شاکیان پرونده که برای حل مشکلات کاری خود به این رمال مراجعه کرده بود، در توضیحاتش گفت: چند وقت بود اوضاع کاریام به هم ریخته بود و هیچ درآمدی نداشتم. یکی از دوستانم این خانم را معرفی کرد و گفت که دعای او برای کارگشایی معجزه میکند. من هم با کلی امید به او مراجعه کردم. وقتی رسیدم، دیدم چند نفر دیگر هم منتظر نوبت هستند. بعد از حدود سه ساعت انتظار، بالاخره نوبتم شد. خانم رمال اول از من مشکل را پرسید و بعد گفت که با یک دعا و فلز حکاکیشده کارم درست میشود. من ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کردم و او یک تکه فلز که چیزی رویش حک شده بود و یک کاغذ دعا به من داد. گفت این فلز را همیشه با خودم داشته باشم و کاغذ دعا را در آب و گلاب حل کنم و با آن استحمام کنم. همه دستوراتش را مو به مو اجرا کردم، اما هیچ تغییری در وضعیت کارم ایجاد نشد. وقتی دوباره به او مراجعه کردم، گفت باید یک بار دیگر پول بدهم و دعای قویتری بگیرم. آنجا فهمیدم که فریب خوردهام.
شاکی دیگری که برای فروش ملک پدری خود به این رمال مراجعه کرده بود، گفت: چندین سال بود که ملک پدریمان فروش نمیرفت. هرچه آگهی میدادیم یا به بنگاههای املاک میسپردیم، نتیجهای نمیگرفتیم. یکی از اقوام این خانم را معرفی کرد و گفت که کارش در دعا برای فروش ملک خیلی خوب است. وقتی رفتم، دیدم کلی آدم دیگر هم آنجا نشستهاند و منتظر نوبت هستند. وقتی نوبتم رسید، دو میلیون تومان پرداخت کردم. او یک کاغذ دعا و چند شمع به من داد و گفت که باید این کاغذ را باز نکنم و شمعها را در گوشههای مختلف خانه روشن کنم. تمام کارهایی که گفته بود را انجام دادم، اما ملک ما نهتنها فروش نرفت، بلکه بیشتر در مشکلات مالی گیر افتادیم. بعدها فهمیدم که خود این خانم زندگیاش به هم ریخته است و حتی طلاق گرفته. با این وضع چطور میتوانست مشکل ما را حل کند؟
یکی دیگر از قربانیان این پرونده که برای دریافت دعای محبت به این رمال مراجعه کرده بود، در گفتوگویش اظهار داشت: مدتی بود که احساس میکردم روابط من و همسرم سرد شده و میخواستم تغییری در این وضعیت ایجاد کنم. یکی از دوستانم پیشنهاد داد که به این خانم مراجعه کنم. وقتی به مخفیگاهش رفتم، دیدم که حتی جایی برای نشستن نیست و باید بیرون منتظر بمانم. بعد از چند ساعت انتظار، او یک فلز کوچک که رویش چیزهایی حک شده بود به من داد و گفت آن را در غذا یا چای بجوشانم و به همسرم بدهم. همچنین یک کاغذ دعا به من داد که گفت هرگز نباید بازش کنم. به همه توصیههایش عمل کردم. در روزهای اول احساس کردم کمی تغییرات ایجاد شده، اما خیلی زود فهمیدم که همه چیز همانطور باقی مانده و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. وقتی دوباره پیش او رفتم، گفت که باید دعا قویتری بگیرم و برای آن پول بیشتری بپردازم. آنجا بود که دیگر ادامه ندادم و فهمیدم این فقط یک کلاهبرداری است.