گاریدو و پرسپولیس
بحران یا بهانه؟
صاحبخبر - مهدی طاهرخانی: حالا پرسپولیس در دوراهی سختی گیر کرده است. بعد از برد سخت و عجیب مقابل الشرطه، برخی صریحا گفتند: «گاریدو باید برود». اما مخالفان تغییر، از وضعیت خوب تیم در لیگ دفاع کردند. استدلالشان ساده بود: «با حضور در صدر جدول چه نیازی به تغییر داریم؟» در ظاهر حرفشان منطقی است اما آیا آیندهنگری در این نگاه وجود دارد؟ حالا سؤال این است: ۲ شکست دیگر کافی است تا گاریدو رفتنی شود؟ شاید هم او یکباره ۶ برد متوالی بیاورد و همه معترضها را شرمنده کند اما مسأله اصلی چیز دیگری است. چرا بعضیها به این شدت به حفظ گاریدو اصرار دارند؟ پاسخ روشن است: هدف اصلی این افراد گاریدو نیست؛ درویش است. برای گروهی از منتقدان، اخراج مدیرعامل باشگاه اولویت دارد. اینها میدانند اگر گاریدو بماند و نتایج بدتر شود، فشار روی مدیریت بالا میرود و در نهایت، مدیرعامل هم مجبور به رفتن میشود. این بازی، اوج سیاستورزی است. حفظ گاریدو، ابزاری برای رسیدن به تغییرات مدیریتی است. اما آیا این رویکرد، به نفع باشگاه است؟ پرسپولیس الان در وضعیتی است که هر تصمیم اشتباهی، میتواند قهرمانیها و آیندهاش را تحتالشعاع قرار دهد. مسأله اصلی این نیست که چرا عیسی آلکثیر دروازه خالی را نمیزند. این دیگر درباره یک مهاجم جوان و آیندهدار نیست. عیسی روزهای پایانی فوتبالش را سپری میکند و از نظر روحی ـ روانی هم در افت شدید است. مسأله این نیست که چرا صادقی و سلمانی از ترکیب محو شدهاند یا چرا وحید امیری دارد خودش را برای گاریدو قربانی میکند. مسأله این است که تیم دیگر آن انسجام و اعتماد به نفس همیشگی را ندارد. گاریدو به نقطهای رسیده که جایگاهش بهشدت متزلزل است. اما اگر مدیریت بخواهد روی حفظ او قمار کند، باید نسبت به هزینههای این تصمیم آگاه باشد. این هزینهها فقط شکست مقابل نساجی بحرانزده یا نمایش ضعیف در لیگ نیست. این هزینه، آینده باشگاه و اعتماد هوادارانی است که دیگر نمیخواهند شاهد ناکامیهای یک دههای باشند. حامیان گاریدو هم بازی خودشان را بلدند. آنها میدانند حفظ او میتواند فشار را به سمت مدیریت هدایت کند اما این بازی خطرناک است، چرا که اگر گاریدو برود و نتایج همچنان تغییری نکند، دیگر همه نگاهها به مدیرعامل خواهد بود. پرسپولیس امروز بیش از هر زمان دیگری به تصمیمی شجاعانه و قاطع نیاز دارد. باید روشن شود این تیم، قرار است به قله بازگردد یا در مرداب بحرانهای مدیریتی و تاکتیکی غرق خواهد شد. این تصمیم هر چه باشد، باید حالا گرفته شود. فردا ممکن است برای هر کاری، دیر باشد.∎