نسرین هزاره مقدم
این روزها این سوال در ذهن بسیاری ایجاد شده که یک کارگر شاغل در سال چقدر در صندوق تامین اجتماعی ذخیره میکند، این پولهای انبوه که مبالغ آن سر به فلک میکشد، کجا میرود و چرا بیمه پایه تامین اجتماعی، هزینههای یک نسخه ساده درمان را تقبل نمیکند؟
حداقل سهم پرداختی حق بیمه تامین اجتماعی کارگران برای سال ۱۴۰۳ برابر با ۲۸,۳۹۸,۵۵۳ ریال اعلام شده است یعنی هر کارگر در هر ماه حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰هزار تومان (مجموع سهم کارگر و کارفرما) حق بیمه میپردازد. با این حساب حق بیمه کارگر در سال حداقل ۳۳ میلیون و ۶۰۰هزار تومان است و یکسوم این مبلغ که سهم درمان کارگر است، در صندوق درمان تامین اجتماعی ذخیره میشود. به عبارتی سالی حدود ۱۱ میلیون و ۲۰۰هزار تومان سهم درمان کارگر است و تازه این رقم مربوط به کارگر حداقلبگیر است و برای دستمزدهای بالاتر و حق بیمههای بالاتر، سهم درمان نیز بیشتر است.
وضع ما را میبینند و در حالیکه دم از عدالت میزنند، اعلام میکنند ممکن است ارز ترجیحی دارو حذف شود! وقتی صحبت از عدالت میکنند، باید کفشها را دربیاوریم و فرار کنیم چون با عدالت، بوی گرانی و سرکوب دستمزد میآید
نکته اینجاست که به باور کارگران، تامین اجتماعی حتی نیمی از این ۱۱ میلیون و ۲۰۰هزار تومان را خرج درمان کارگر نمیکند چون بیمه پایه این روزها چیزی در حد هیچ است!
تامین اجتماعی هزینههای درمان را گردن نمیگیرد
در روزهای میانه آذر ماه و در اوج آلودگی هوا و اپیدمی ویروس آنفولانزا، به یک کلینیک درمانی خیریه و دولتی در غرب تهران مراجعه کردیم. هزینه ویزیت پزشک عمومی حدود ۱۰۰هزار تومان شد که ۶۸هزار تومان آن سهم پرداختی فرد است. سازمان تامین اجتماعی پرداخت کمی کمتر از ۳۲هزار تومان را گردن گرفت! پول داروها هم (داروهای ساده سرماخوردگی) حدود ۱۶۰هزار تومان شد که این بار هم فقط ۵۰هزار تومان آن برعهده تامین اجتماعی قرار گرفت و نزدیک به ۱۲۰هزار تومان هزینه دارو از جیب بیمهشده پرداخت شد!
حق بیمه کارگر در سال حداقل۳۳ میلیون و ۶۰۰هزار تومان است و یکسوم این مبلغ که سهم درمان کارگر است، در صندوق درمان تامین اجتماعی ذخیره میشود؛ به عبارتی سالی حدود ۱۱ میلیون و ۲۰۰هزار تومان
این تجربه عینی نشان میدهد که تامین اجتماعی در درمان کارگران حضوری بسیار کمرنگ دارد. بیمه پایه به شدت کمارزش شده و کار خاصی برای بیمهشدگان نمیکند. بازنشستگان و مستمریبگیرانی که گرفتار بیماریهای سختتر و نسخههای پزشکی پیچیدهتر هستند، البته تجربههای به مراتب دردآورتری دارند. برای آنها، بیمه پایه به اضافه بیمه تکمیلی، حداقلها را هم تامین نمیکند چون بیمه تکمیلی خدمات محدود و سقف کوتاهی دارد و برای داروها ریالی نمیپردازد.
تجربههای تلخ بازنشستگان از بیمه تامین اجتماعی
سراغ دو بازنشسته کارگری رفتیم تا از تجربیات آنها در این زمینه بپرسیم. در روزگاری که نرخ انواع بیماریها از آنفولانزا و سرطان گرفته تا بیماریهای خودایمنی و عصبی در ایران به نسبت نُرم جهانی بالاتر است، بازنشستگان چه میکشند و چقدر با درمان تامین اجتماعی مشکل دارند؟
«طاهر حیدری» بازنشسته کارگری میگوید: تامین اجتماعی ماده ۵۴ قانون تامین اجتماعی یا الزام به ارائه رایگان صفر تا صد خدمات درمانی را به هیچ وجه اجرا نمیکند. این بزرگترین تخلف در صندوقیست که میلیاردها تومان اندوخته کارگران در آن حیف و میل میشود. معلوم نیست چقدر از سرمایههای کارگران در شستا و شرکتهای زیرمجموعه بدون نظارت از بین میرود. مگر گزارش اختلاسهای شستا تا سال ۱۴۰۰ را نخواندید؟ پای میلیاردها دلار ثروت به تاراجرفته کارگران در میان است.
وی ادامه میدهد: در چنین اوضاع و احوالیست که بازنشسته بعد از 30 سال پرداخت حق بیمه به این صندوق، باید عضو بیمه تکمیلی باشد. من ۳۵ سال و چند ماه سابقه کار دارم و هر ماه یکسوم حق بیمهام بیفایده به صندوق درمان رفته اما حالا باید ماهی ۴۳۰هزار تومان برای بیمه تکمیلی بپردازم. ۵۰هزار تومان هم برای بیمه عمر بدهم و باز هم وقتی به کلینیک و داروخانه مراجعه میکنم، باید کلی پول خرج کنم. انصاف کجا رفته است؟
حیدری میگوید: شاید بگویند چرا به مراکز ملکی تامین اجتماعی مراجعه نمیکنید؟ آنجا همه چیز رایگان است! بیایید برویم بیمارستان شهید معیری، آنجا برای سونوگرافی نوبت ۴ماهه میدهند! چهار ماه منتظر بمانم برای یک سونوگرافی بسیار ساده؟!
بیمههایی که دیگر کارآیی ندارند
«بهروز بیانی» دیگر بازنشسته کارگری هم میگوید: بابت دیابت هر دو ماه و نیم، ۳ میلیون و ۴۰۰هزار تومان پول دارو میدهم که از این مبلغ فقط ۴۰۰هزار تومان آن را بیمه پایه میدهد. بیمه تکمیلی ریالی برای دارو نمیدهد. در واقع من بازنشسته با وجود بیمه پایه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی، هر دو ماه و نیم، فقط ۳ میلیون تومان پول داروهای دیابت میدهم!
وی ادامه میدهد: یکی از نزدیکان ما، سرطان دارد. قیمت داروی خارجی شیمیدرمانی بیشتر از ۶۰ میلیون تومان است و نمونه داخلی این دارو ۱۸ میلیون تومان قیمت دارد. آشنای ما، ۹ میلیون تومان حقوق میگیرد که با این حقوق همان داروی ایرانی را هم نمیتواند بخرد. این خانم یک خانه کوچک ۵۰ متری دارد و برای اینکه زنده بماند باید این خانه را بفروشد تا بتواند داروهای سرطان بخرد. خوب است بدانید این خانم بازنشسته بیمه پایه و تکمیلی هم دارد، اما هیچکدام به دردش نمیخورند!
بیانی میافزاید: وضع ما را میبینند و در حالیکه دم از عدالت میزنند، اعلام میکنند ممکن است ارز ترجیحی دارو حذف شود! والله کار به جایی رسیده که وقتی صحبت از عدالت میکنند، باید کفشها را دربیاوریم و فرار کنیم چون با عدالت، بوی گرانی و سرکوب دستمزد میآید!
کارگر شاغل سالی حداقل ۳۳ میلیون و ۶۰۰هزار تومان حق بیمه به صندوق تامین اجتماعی میدهد که بیشتر از ۱۱میلیون و ۲۰۰ هزار تومان آن به صندوق درمان میرود. این کارگر اگر یک بار در سال مریض شود و برای آنفولانزای ساده به درمانگاه دولتی مراجعه کند باید پول ویزیت و دارو را از جیب بدهد، یعنی در سال یک میلیون این ۱۱ میلیون تومان هم خرج درمان بیمهشده نمیشود. وقت بازنشستگی این ناکامی با وجود بیمه تکمیلی تشدید میشود. در این بین، اگر از بخت بد، دچار بیماریهای خاص شوی و دارو و درمان بخواهی، باید خانه بفروشی، وام با بهره سنگین بگیری یا اگر هیچ کدام مقدور نبود، بنشینی و برای مرگی که از راه میرسد، فرش قرمز پهن کنی.