پس از فروپاشی رژیم بشار اسد در سوریه به دست شورشیان مخالف دولت، گمانهزنیها درباره تاثیر این اتفاق بر کشورهای منطقه آغاز شده است.
نشریه اورشلیم پست تحلیلی درباره این موضوع منتشر کرده است که فروپاشی دولت سوریه برای اسرائیل فرصت است یا تهدید؟
در این گزارش اشاره شده است که اسرائیل در جنگ لبنان موفق شد سران حزبالله را از میان بردارد، هزاران تن از جنگجویان این گروه شبهنظامی تحت حمایت تهران را بکشد یا زخمی کند و توانایی موشکی آن را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. از این رو، حزبالله که زمانی برای حمایت از رژیم دیکتاتوری بشار اسد در سوریه میجنگید، دیگر در موقعیتی نبود که به کمک اسد برود.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز متحمل ضرباتی از سوی اسرائیل شد که مهمترین آنها تخریب بخش عظیمی از شبکه دفاع هوایی و زیرساختهای تولید موشک در حمله تلافیجویانه ۲۶ اکتبر بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
متحد دیگر اسد، روسیه، که مداخلهاش در جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۵ کفه ترازو را به نفع اسد تغییر داد، نیز نتوانست در حمایت از رئیسجمهوری سوریه کاری انجام دهد زیرا خودش درگیر جنگ اوکراین بود.
درنهایت شورشیان سوری از تضعیف حزبالله، جمهوری اسلامی ایران و روسیه، برای پیشروی استفاده کردند و همان روزی که آتشبس در لبنان اجرا شد، حملهشان را علیه دولت اسد آغاز کردند.
اکنون سقوط اسد برای بسیاری در لبنان خبری خوشایند است، چراکه آنان به دنبال آزادی از بند حزبالله و جمهوری اسلامی ایراناند. یکی از عوارض جانبی مهم سقوط دولت بشار اسد ممکن است این باشد که لبنانیها فرصت پیدا کنند کنترل کشورشان را دوباره به دست گیرند.
در همین حال، سقوط رژیم بشار اسد، که سوریه را به میدان انتقال تسلیحات جمهوری اسلامی به حزبالله لبنان تبدیل کرده بود، موضوعی نیست که اسرائیل درباره آن اظهار تاسف کند. با این حال، ترکیب نیروهای شورشی هم اتحادی نیست که دولت یهودی اسرائیل بتواند آن را تحسین کند و از قدرت گرفتنشان خرسند باشد.
جهادیهای سنی شورشیان سوری را رهبری میکنند، کسانی که با القاعده همسو بودند و در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار دارند. اسلامگرایانی که ترکیه حمایتشان میکند نیز جزو این اتحادند.
اسرائیل آشکارا میخواهد سوریه را از نقشداشتن در «محور مقاومت» جمهوری اسلامی حذف کند و به نقش آن در میزبانی نیروهای سپاه پاسداران و شبهنظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران و همچنین سکوی پرتاب احتمالی برای حملات علیه اسرائیل پایان دهد.
سوریه تحت رهبری بشار اسد ستونی حیاتی برای قدرت حزبالله در لبنان و مجرای اصلی قاچاق موشک و تسلیحات پیشرفته به این کشور بود. با خارج شدن سوریه از این معادله، حزبالله که از قبل بهدلیل یورش اسرائیل متزلزل شده است، برای بازسازی با مشکلات بزرگتری مواجه خواهد شد.
در حالی که این تحولات تا حد زیادی برای اسرائیل مثبت است، اما با پیچیدگیهایی نیز همراه است. اورشلیم هیچ علاقهای ندارد که همسایه شمال شرقیاش به تصرف جهادگران سنی امثال القاعده یا اسلامگرایان مورد حمایت ترکیه درآید. تجربه اسرائیل از حضور چنین گروههایی - مانند حماس در غزه- تلخ و ناخوشایند است.
آنچه در سوریه اتفاق میافتد قطعا در آینده بر اسرائیل نیز اثرگذار خواهد بود، به همین دلیل است که اورشلیم باید مراقب تحولات دمشق باشد و به همه این پیام را ارسال کند که دو تحول را تحمل نخواهد کرد: اولی تصرف انبارهای سلاحهای شیمیایی به دست شورشیان جهادی یا اسلامگرا، و دومی استقرار گسترده نیروهای ایرانی در سوریه.
اینها خطوط قرمزیاند که عبور از آنها امنیت ملی اسرائیل را بهشدت به خطر میاندازد. با این حال، فراتر از این خطوط قرمز، اسرائیل نمیتواند برای تاثیر مثبت بر تحولات داخلی سوریه کاری انجام دهد، به جز همکاری با ایالات متحده برای ایجاد ارتباط با عناصر معتدلتر به این امید که آنها در شکل دادن به آینده سوریه سازنده و تاثیرگذار ظاهر شوند.