وقتی بیکار میشوم و حوصله ندارم کار جدیدی را شروع کنم، یک گوشه برای خودم پیدا میکنم و درباره چیزهایی که ذهنم را مشغول کردهاند ولی فرصت فکر کردن نداشتم، حسابی فکر میکنم. مثلاً این بار به موضوع سوژه شدن در فضای مجازی فکر کردم. شاید کمی تکراری به نظر برسد اما سوژه شدن و سوژه کردن موضوعات در شبکههای اجتماعی چقدر میتواند تجربههای واقعی ما را به چالش بکشد؟
بعد از کلی فکر کردن، به این نتیجه رسیدم که سوژه شدن و سوژه کردن موضوعات و دغدغههای ما در فضای مجازی، بیشتر برای پیروز شدن در میدان رقابت دیده شدن است. انگار لحظات کوچکی مثل نوشیدن چای، خواندن چند صفحه کتاب، دیدار دوستانه و خندههای کوچک باید در قالبهای خاصی قرار بگیرند که از قبل تعیین شدهاند. این قالبها ما را به گزارشگرانی تبدیل میکنند که موظفیم روزمرگیهای خود را به نمایش بگذاریم. کم کم به این کار عادت میکنیم و فکر میکنیم با به اشتراک گذاشتن بخشی از خودمان، وجودمان را اثبات میکنیم. اما آیا وقتی بخشی از خود یا دیگری را در شبکههای مجازی به نمایش میگذاریم، واقعاً ارزش و اهمیت آن را به درستی نشان میدهیم؟ آیا این نمایش میتواند همان چیزی را که تجربه کردهایم، به خوبی نشان دهد؟ راستش، نه. با این ابزارهای نمایشی محدود فکر نمی کنم بتوانیم حتی سایه ان را نشان دهیم.
در واقع، با به نمایش گذاشتن لحظاتمان در فضای مجازی، لذت حقیقی از تجربه آنها را از دست میدهیم و این حسِ خوب و عمیقِ ارتباط و پیوندی که میتواند بین ما و دیگران به وجود بیاید، در قالبهای مجازی و نمایشها گم میشود. اما از طرفی، نمیتوانیم اشتیاق به اشتراکگذاری را نادیده بگیریم. پس چه باید کرد؟
به نظر من باید تجربههایمان را از هم تفکیک کنیم؛ یعنی بدانیم که چه چیزی را میخواهیم به اشتراک بگذاریم و چه چیزی را عمیقاً تجربه کنیم. باید لحظات خاصی را برای خود نگه داریم و از آنها به طور کامل لذت ببریم، بدون اینکه نگران به نمایش گذاشتن آن باشیم. شاید هم بتوانیم برخی از تجربهها و لحظاتمان را که ممکن است برای دیگران الهامبخش و مفید باشد، به اشتراک بگذاریم. اما باید این کار را با دقت و اندیشیده انجام دهیم، تا ارزش واقعی آن لحظات حفظ شود و پیاممان به درستی منتقل شود. اینگونه میتوانیم هم از لحظات زندگی لذت ببریم و هم به اشتراکگذاریهای معنادار و ارزشمندی داشته باشیم.
فائزه مجردیان _ خبرنگار تحریریه جوان قدس