یکی از اصلیترین چالشهای روسیه در حال حاضر این است که منابع نظامی، مالی و انسانی خود را بین دو جبهه تقسیم کند: جبهه اوکراین و احتمالا سوریه.
برخی تحلیل گران بین المللی بر این باروند که روسیه از سال 2015 با ورود رسمی به جنگ داخلی سوریه، در کنار ایران، نقش مهمی در تقویت دولت بشار اسد ایفا کرده است. این کشور با استفاده از نیروی هوایی، مشاوره نظامی، و ارسال برخی تجهیزات نظامی به ارتش سوریه، به حفظ حکومت اسد و بازپسگیری مناطق مختلف سوریه از شورشیان کمک کرده است.
اما در هفته اخیر، تحولات جدید در سوریه به نوعی وضعیت را تغییر داده است. حملات شورشیان در شمال غرب سوریه به رهبری گروه تروریستی هیأت تحریر الشام، باعث شده است که دولت اسد تحت فشار زیادی قرار بگیرد. این شورشیان، که در گذشته در برابر ارتش سوریه عقبنشینی کرده بودند، در این دور جدید از درگیریها موفق شدهاند به سرعت پیشروی کرده و به مناطق حیاتی مانند حلب و حماه دست پیدا کنند.
این تحولات ممکن است یک فرصتی برای اوکراین باشد تا از فشار مضاعفی که به منابع روسیه وارد میشود، بهرهبرداری کند. در واقع، اگر روسیه مجبور باشد منابع نظامی و انسانی خود را از سوریه به جبهه اوکراین منتقل کند، این امر میتواند به نفع اوکراین باشد.
وضعیت بحرانی سوریه و تاثیر آن بر جنگ اوکراین
روسیه در سوریه دو پایگاه استراتژیک دارد که یکی از آنها پایگاه هوایی حمیمیم و دیگری پایگاه دریایی طرطوس است. این پایگاهها برای حفظ نفوذ روسیه در منطقه مدیترانه و تأمین موقعیت استراتژیک این کشور اهمیت زیادی دارند. با این حال، گزارشها حاکی از این است که روسیه ممکن است در حال کاهش حضور نظامی خود در سوریه باشد. این اقدام میتواند ناشی از فشارهای موجود در جنگ اوکراین باشد که باعث میشود کرملین نتواند به طور کامل به حمایت از دولت سوریه ادامه دهد.
اگر روسیه منابع نظامی و مالی بیشتری را به سوریه ارسال کند، این امر به احتمال زیاد از منابع روسیه در جبهه اوکراین خواهد کاست. همچنین، همانطور که مارینا میرون، پژوهشگر کالج کینگز لندن، در نیوزویک اشاره کرده است، هر گونه انتقال منابع نظامی از اوکراین به سوریه، میتواند برای اوکراین سودمند باشد و فشار بیشتری بر توانمندیهای نظامی روسیه وارد کند.
نقش بحران سوریه در فشار بر روسیه
برخی تحلیلگران بر این باورند که بحران سوریه میتواند به طور غیرمستقیم به عنوان ابزاری برای تقویت موقعیت اوکراین در جنگ عمل کند. این به این معنی است که اگر روسیه نتواند به طور مؤثر از منابع خود در سوریه برای حمایت از دولت اسد استفاده کند، ممکن است در جبهه اوکراین دچار کمبود منابع و تجهیزات شود. همچنین، اگر شورشیان در سوریه موفق شوند فشار بیشتری به اسد وارد کنند، این موضوع میتواند به تضعیف موقعیت روسیه در منطقه خاورمیانه و در سطح بینالمللی منجر شود.
یکی از نکات مهم این است که کاهش حضور روسیه در سوریه میتواند به طور غیرمستقیم بر روحیه جنگی نیروهای روسی در اوکراین تاثیر بگذارد. شکستهای سیاسی یا نظامی در سوریه میتواند به عنوان یک پیام روانی برای نیروهای اوکراینی و متحدان غربی آن عمل کند و باعث تقویت روحیه در جنگ شود. این موضوع نشاندهنده این است که بحران سوریه، هرچند به طور مستقیم به جنگ اوکراین مربوط نیست، میتواند به ابزاری برای تضعیف موقعیت روسیه در جنگ اوکراین تبدیل شود.
در نهایت، شواهد محکمی از اینکه بحران سوریه به عنوان ابزاری برای فشار به روسیه در جنگ اوکراین طراحی شده باشد، وجود ندارد؛ ولیکن مشخص است تحولات اخیر در سوریه میتواند به طور غیرمستقیم به نفع اوکراین تمام شود. اگر روسیه مجبور شود منابع خود را به طور همزمان بین جبهههای سوریه و اوکراین تقسیم کند، این امر میتواند فشارهای اضافی به کرملین وارد کند و فرصتهایی برای اوکراین ایجاد کند. بنابراین، بحران سوریه، با تمام پیچیدگیهای خود، به عنوان یک عامل جدید در معادلات جنگ اوکراین و تعادل قدرت در سطح جهانی مطرح است.
∎