شناسهٔ خبر: 70112307 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آفتاب | لینک خبر

حضرت زهرا از نگاه امام موسی صدر

امام موسی صدر عالم شیعه ایرانی تبار در مقدمه کتاب (زهرا وتر فى غِمد، نوشته استاد سلیمان کتانى) نوشته است؛ فاطمه زهرا (س) در واقع نمونه زنى است که خدا می‌خواهد و پاره‏اى است از اسلام مجسم در وجود محمد (ص)؛ زندگی‌اش براى مسلمان و انسان مؤمن در هر زمان و مکانى به‏ منزله الگویى چهره می‌نماید. به راستى شناخت فاطمه‏ (س) شناخت بخشى از کتاب رسالت الهى است و پژوهش و تحقیق در حیات حضرتش به مثابه تلاشى گسترده براى فهم اسلام و ذخیره‏اى ارزشمند براى انسان معاصر به حساب می‌آید.

صاحب‌خبر -
آفتاب‌‌نیوز :

در بخش‌هایی از این کتاب، امام موسی صدر در یادداشتی درباره حضرت فاطمه (س) آورده است: تپشهاى قلب او و نگاه‌هایش و دست سودن و گام‌هاى تلاشگرانه و پرتوهاى اندیشه‏‌اش، قول، فعل و تقریر او، تماما تعالیم دینى و احکام خدا را می‌نمایاند؛ چونان چراغ‌هاى هدایت و راههاى نجات است. آنچه از جانب رسول خدا بر سینه فاطمه زهرا (س) نقش بسته، به مرور زمان و تکامل جوامع و نیز با نگاه به مبدأ اساسى در اسلام، در این سخن پیامبر به فاطمه، که فرمود «اى فاطمه براى آخرت خود بکوش که من نمی‌توانم در پیشگاه خداوند براى تو کارى بکنم» درخشندگى بیشترى به خود می‌گیرد.

پژوهشگران و کارشناسان، تمدن جدید را «تمدن برهنگى» می‌نامند و این خود از خطیر بودن چالش دیدگاه‌ها درباره زن و نیز از خطاهاى بزرگى که تمدن جدید درباره زن روا داشته پرده برمی‌دارد. نظریاتِ نویسندگان و دانشمندان علم روان‏شناسى و ماده‏‌گرایى، که در همه پدیده‏‌ها و خصوصاً در تعریف زن در دنیاى جدید رواج یافته، آینده را تیره ساخته و زن را در تمایلات غریزى غرق کرده است، راه صواب را تباه نموده و سردرگمى او را فراهم آورده و جنبه انسانى زن را زیر قدمهاى تجارب قدیم و جدید متلاشى ساخته است.

بنابراین ما امروز بیش از هر وقت دیگر به تحلیل خلاصه‏‌اى از زندگى فاطمه زهرا (س) احساس نیاز و احتیاج می‌کنیم، تا آن را مقتداى خویش سازیم و در راه صلاح و اصلاح خود از فیض زندگى او بهره‏‌مند شویم.

مجموع عمر آن حضرت هجده سال و چند ماه بود. اما عمر کوتاه وى نمونه کامل و شاملى بود از زندگى زن کامل، آنچنان که خداوند می‌خواهد و دین براى پدید آوردن چنان زنانى تلاش می‌کند. تعالیم دینى به نمونه‏‌هاى بشرى نیازمند است تا بتواند در قالب انسانى تجلى و تجسم یابد و اجراى کامل آن‌ها را تحقق‏‌پذیر گرداند، تا بدین وسیله دین را از حالت ایده‏‌آلى و ذهنى بیرون بیاورند و به دایره واقعیت‌ها بکشانند و براى مردم جاى هیچ عذر و بهانه‏‌اى باقى نگذارند.

زمانى که رسول خدا (ص) آهنگ مباهله با مسیحیان نجرانى کرد، به موجب آیه کریمه " فُقُل تَعالَوا نَدْعُ اَبناءَنا وَ اَبناءَکُم وَ نِساءنا وَ نِساءکُم وَ اَنفُسَنا وَ اَنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهل فَنَجعَل لَعنَتَ اللَّه عَلَى الکاذِبینَ (آل عمران، ۶۱) بگو: بیایید تا حاضر آوریم ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما خود و شما خود. آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.

پیامبر (ص) کسانى را بدین میدان همراه آورد که مردان و زنان و فرزندان اسلام به شمار می‌آمدند. آن حضرت، على و فاطمه و حسن و حسین را برگزید و بدین گونه ایمان خود به خدا و نمایندگى خاندان خود را به عنوان الگوهایى کامل از آئینش براى همگان آشکار ساخت.

فاطمه جوان می‌خواهد در جهاد پدرش شرکت جوید. از این رو مخلصانه درصدد برمی‌آید تا کمبود عاطفى پدر را که از دست دادن پدر و مادرش در دوران کودکى موجب آن شده بود، پُر کند، کمبودى که پیامبر (ص) را می‌آزرد و بر دل نازک و مشتاق محبت و شیفته عاطفه او پدیدار می‌گردید. پیامبر (ص) براى به انجام رساندن رسالت سنگین خویش و نیز در رویارویى با محیط پرشقاوت خود، به مهربانی‌ها و ملاطفت‌هاى مادرانه بسیار نیاز داشت. آن حضرت این‏‌همه را در وجود فاطمه‏ (س) پیدا می‌کرد. در تاریخ تنها نشان اندکى از این حالتهاى مادرانه ثبت شده است. اما همین چند مورد اندک به خوبى بیانگر موفقیت حضرت پیامبر (ص) با بهره‏ مندى از این منبع سرشار محبت، فاطمه‏ (س)، در این زمینه است، که می‌توانست پدر خود محمد (ص) را از جنبه عاطفى غنى سازد، به طورى که بتواند، بدون کمترین دل‏نگرانى، سنگینىِ بار بزرگ رسالت خویش را بر دوش گیرد. تاریخ این مواضع را وقتى تأکید می‌کند که می‌بینیم مکرراً از قول پیامبر (ص) نقل می‌شود که «فاطمه‏ (س) مادر من است». نیز می‌بینیم پیامبر با او چنان رفتارى دارد که گویا با مادرش رفتار می‌کند. دستان او را بوسه می‌دهد و وقتى از سفرى به مدینه باز می‌گردد، نخست به دیدار او می‌شتابد و هنگام عزیمت به جنگ‌ها و مسافرت‌ها با او وداع می‌گوید و گویى از این چشمه بی‌زوال، عاطفه‏اى بیکران براى سفر خود برمی‌دارد.

فاطمه‏ (س) به دانش و علوم فراوانى که در خانه معرفت از هر سو او را فرا گرفته بود بسنده نکرد، هرگز. زیرا فاطمه‏ (س) می‌خواست در راه کسب دانش از خود تلاش نشان دهد و در این راه از هیچ کوششى کوتاهى نورزد. از همین رو، می‌بینیم او در دیدارهایش با رسول خدا (ص) و علی (ع)، باب مدینة العلم، می‌کوشد تا علوم و معارف را به هر وسیله و از طرق گوناگون در کمند خود درآورد.

یکى از بهترین راه‌ها آن بود که حسنین را از دوران کودکى همواره به محضر رسول خدا می‌فرستاد و پس از بازگشت آن دو از آنچه در محضر رسول خدا (ص) رخ داده بود سؤال و جواب و یا از وحى پرسش می‌کرد. بدین طریق براى رشد و اعتلاى مستمر معرفت و دانش خود می‌کوشید. ضمناً فرزندانش را براى فراگیرى کامل معارف و علوم تا جایى که بتوانند مطلبى را که می‌شنوند نقل کنند، تربیت و تشویق می‌کرد. این تلاش پیوسته در راه کسب معرفت و دانش‏‌اندوزى، علاوه بر اوقات و زمانهایى بود که فاطمه‏ (س) براى اداى وظایف خانه و انجام مسئولیتهاى مادرى و همسرى‏‌اش در خانه بذل می‌کرد. همین تلاش بود که او را در شمار راویان بزرگ حدیث و حاملان سنت مطهر رسول‏الله‏ (ص) جاى داد. نزد فرزندان فاطمه‏ (س) یعنى ائمه معصوم کتابى عظیم است که آن را مصحف فاطمه‏ (س) نام نهاده‏ اند و آنان با کمال سربلندى از این کتاب، بسیار حدیث نقل کرده‏‌اند.

فاطمه‏ (س) در جنگهایى که مسلمانان براى دفاع از عقیده و صیانت از کرامت و آزادگیشان می‌کردند، پیشاپیش سایر زنان، به کمک مجاهدان مسلمان می‌شتافت و نقش خود را ایفا می‌کرد، نقشى که در این عصر نیز زنان مجاهد عهده‏دار آنند، مثل فراهم کردن دارو براى مداواى زخم‌ها و شستن لباس‌ها و پرستارى از مجروحان جنگى و قرار دادن زندگى در خدمت جنگ. اما فاطمه‏ (س) نقش برجسته و دشوارى در یارى از حق و دفاع از وصیت رسول خدا (ص) از خود نشان داد. او ملاقات‌ها و گفتگوهاى محرمانه‏‌اى با اصحاب رسول خدا (ص) ترتیب می‌داد و آنان را به ایستادگى در کنار علی (ع) تشویق می‌کرد. خود به گونه‏‌اى بی‌مانند و استوار، بنا بر نقل مورخان، در سخت‏‌ترین لحظات زندگى علی (ع)، در کنار آن حضرت استقامت می‌ورزید و نشان می‌داد که جبهه داخلى در زندگى علی (ع) استوار و بدون خلل است. اما انتخاب موضع صحیح را به شوهر و رهبرش یعنى امام علی (ع) وامی‌گذاشت. آن حضرت نیز تصمیم می‌گرفت و موضعى اتخاذ می‌نمود و فاطمه‏ (س) هم از آن پیروى می‌کرد. فاطمه‏ (س) هر صبح شنبه بر مزار شهدا و مزار حمزه حاضر می‌شد و بر آن‌ها می‌گریست و براى آن‌ها از خداوند آمرزش می‌طلبید.

این عمل، که آغازگر کارهاى هفتگى او بود، به خوبى از نهایت احترام فاطمه‏ (س) به امر مقدس جهاد و شهادت پرده برمی‌دارد و به وضوح زندگى عملى آن حضرت را، که با جهاد آغاز شده و بر جهاد و فداکارى تا مرحله شهادت استوار بود، نشان می‌دهد.

در سیره آن حضرت آمده است که وى ساعت آخر روز جمعه را به دعا اختصاص داده بود و در آخرین دهه ماه مبارک رمضان شب‌ها بیدار می‌ماند و خانواده‏‌اش را تشویق می‌کرد تا شب را با عبادت و دعا به صبح رسانند. آن حضرت گاهى از ورم پاهایش رنج می‌برد زیرا بسیار به نماز می‌ایستاد و به شب‏‌زنده‏‌دارى می‌پرداخت. به‏‌راستى آیا فاطمه‏ (س) در تمام زندگیش از محراب عبادت بیرون آمد؟ آیا حیات او جز سجود پیوسته در برابر پروردگارش بود؟ وى خدا را در خانه با شوهردارى و تربیت فرزندان عبادت می‌کرد. زیرا مسجدش خانه بود. در خدمات اجتماعى که ارائه می‌داد از خدا فرمان می‌برد و با خدمت به خلق خدا، که عیال اویند، پروردگار را عبادت می‌کرد. همواره این نکته را در نظر داشت که محبوب‏ترین کس نزد خدا کسى است که براى عیال خداوند سودبخش‏‌تر باشد.

در سال دوم هجرت، ابراهیم، آخرین پسر رسول خدا (ص)، درگذشت. بدین لحاظ، برحسب منطق جاهلى، پیامبر بدون نسل باقى ماند. ملامتگرانِ منافق بناى شماتت گزاردند. از این بابت خوشحالی‌ها می‌کردند و با مرگ محمد (ص) مرگ رسالت او را نیز انتظار می‌کشیدند. زیرا در نظر آنان رسالت وسیله و سلطنتى موروثى و فرزند پسر ادامه شخصیت پدر و متضمن بقا و یادآور یاد او بود. محمد (ص) پسران خود را از دست داده و سن او نیز از پنجاه فراتر رفته بود. اما وحى الهى اشتباه و پوچى منطق مشرکان را نشان داد و اعلان کرد ما کوثر را به تو بخشیدیم. پس پروردگارت را نماز گزار و قربانى کن که بی‌گمان دشمن تو ابتر است.

پس رسالت پابرجا و اسلام جاوید خواهد ماند و مجد و عظمت محمد (ص) با مجد خداوند درمی‌پیوندد و نام محمد (ص) سراسر زمین را تا ابد فرا می‌گیرد. نسل او حافظان رسالت و نشانه‏‌هاى هدایت‏‌اند و دشمنِ ملامتگرِ منافق خود ابتر است.

فاطمه‏ (س) تبلور همین کوثر بود. نسل پیامبر (ص) از او ادامه یافت و فرزندانش همان ائمه معصوم و دومین ثقلى هستند که محمد (ص) آنان را پس از وفاتش در میان امت اسلام بر جاى نهاد و فرمود که هرگز از آنان و ثقل نخست، قرآن، جدا نشوید. این نسل از قرآن نگاهبانى کردند و در راه آن فداکاریهاى بزرگى از خود نشان دادند.

این دو ثقل عبارت بودند از: کتاب و عترت که هر دو ادامه وجود محمد (ص) و رسالت و وسیله‏‌اى براى حفظ سلامت و حرکت امت در خط صواب و به دور از انحراف و گمراهى به شمار می‌آیند. این شأن والاى فاطمى بودن است.