اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران به مناسبت روز علوم اجتماعی، بعد از ظهر روز سهشنبه سیزدهم آذرماه نشستی با عنوان «کنشگری عالمان اجتماعی در حوزه عمومی و سیاستگذاری» برگزار کرد. سومین بخش از این نشست به سخنرانی «الهه کولایی» عضو هیات علمی و گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران اختصاص داشت که متن آن را در ادامه میخوانیم:
ضرورت ارتباط مباحث علمی با نیازهای جامعه
کولایی در ابتدای سخنانش در خصوص شروع مسیرش در رشته علوم سیاسی اظهار داشت: در جامعهای که علوم اجتماعی از جمله علوم سیاسی، به عنوان یک علم پذیرفته نشده، ورود به این حوزه چالشهای زیادی به همراه دارد. من در محیطی کاملا سنتی بزرگ شدم اما علاقه شدیدی به شناخت مکانیزمهای قدرت داشتم. از همان دوران نوجوانی، رابطه نابرابر بین شاه و مخالفانش و تاثیر محاکمهها و مبارزات سیاسی، ذهنم را درگیر کرده بود. این علاقه باعث شد رشته علوم سیاسی را برای تحصیل انتخاب کنم. وقتی وارد دانشگاه شدم، اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، عدم ارتباط مباحث دانشگاهی با جامعه ما بود. هرچند که برخی دروس به مسائل توسعه و کشورهای جهان سوم میپرداختند اما این بحثها به نیازهای واقعی جامعه ایران پاسخ نمیداد.
بزرگترین دغدغه من این بود که چگونه میتوان از مباحث نظری رشته علوم سیاسی برای حل مسائل جامعه استفاده کرد. متاسفانه، رشته علوم سیاسی در دانشگاه، در فضایی بریده از واقعیتهای اجتماعی قرار داشت. در دوران انقلاب فرهنگی، امیدوار بودیم این ارتباط برقرار شود و تحولی بنیادین شکل بگیرد اما مسیر دانشگاه بدون تغییر ادامه یافت.
کولایی: دانشگاههای ما دچار اختلال در کارکرد هستند؛ بهویژه به دلیل تضادهایی که بین سنت و مدرنیته در جامعه ایران وجود دارد. این تقابل باعث شده دانشگاه از ماموریت اصلی خود فاصله بگیرد
نظام آموزشی و نیاز به تحول
وی در زمینه ضرورت بازنگری در نظام آموزش علوم سیاسی اظهار داشت: من معتقدم این رشته باید به سمت نیازهای داخلی و فرهنگ بومی هدایت شود. باید مشخص کنیم که در مورد کدام انسان، در کدام جامعه، با کدام تاریخ و پیشینه فرهنگی صحبت میکنیم. این بازنگری میتواند رشته علوم سیاسی را از حالت انتزاعی به فضایی کاربردی و مفید برای جامعه ایران تبدیل کند.
تحولات اساسی در نظام آموزشی و محتوای درسی رشته علوم سیاسی، ضرورتی انکارناپذیر است. این رشته باید به جای تقلید از نظامهای آموزشی غربی، با شرایط و نیازهای جامعه ایران همخوان شود. تنها در این صورت است که میتوان از یافتهها و نظریههای این رشته برای بهبود رابطه مردم و حکومت و سازوکار قدرت بهرهبرداری کرد.
انتظار تغییر مسیر دانشگاه پس از انقلاب اسلامی
به گفته استاد دانشگاه تهران، مساله اصلی ما این است که اصلا هویت، کارکرد و جایگاه دانشگاه چیست؟ و هدف از وجود دانشگاه در جامعه ایرانی چیست؟ باید این موضوعات را وارد واقعیتهای جامعه ایرانی کنیم. اینکه دانشگاه چه باید باشد، یک بحث جدا است و اینکه در جهان، دانشگاه چه بوده و در جوامع پیشرفته چگونه عمل میکند، بحث دیگری است. در ایران باید مشخص شود دانشگاه چه نقشی دارد و چگونه میتواند برای جامعه تصویر روشنی از وظایفش ارائه دهد. این مسائل را باید در جغرافیای فرهنگی و شرایط واقعی جامعه ایران تحلیل کنیم. ایدههایی در ذهن داریم که دانشگاه باید چگونه باشد، اما واقعیت چیست؟ استقلال دانشگاه دقیقا چه معنایی دارد؟ فرایند ورود استادان به دانشگاه چگونه بوده و درباره چه کسانی صحبت میکنیم؟ باید به این نکته پرداخت که دانشگاه با چه هدفی در کشور ما شکل گرفت؟
وی در پاسخ به این پرسشها گفت: دانشگاه در آغاز قرن گذشته برای نوسازی جامعه تأسیس شد و تا زمان انقلاب اسلامی کارکردهایی داشت. بعد از انقلاب و بهویژه در جریان انقلاب فرهنگی، انتظار میرفت دانشگاهها به مسیرهای جدیدی هدایت شوند، اما چنین نشد.
چالشهای کارکردی دانشگاه در ایران
کولایی در ادامه بیان داشت: دانشگاههای ما دچار اختلال در کارکرد هستند؛ بهویژه به دلیل تضادهایی که بین سنت و مدرنیته در جامعه ایران وجود دارد. این تقابل باعث شده دانشگاه از ماموریت اصلی خود فاصله بگیرد. حالا این سؤال مطرح میشود که تحصیلات دانشگاهی چه آیندهای خواهد داشت؟ بهعنوان کسی که تمام این مراحل را تجربه کردهام، میبینم که در مواردی جریان سنتی بر کارکردهای دانشگاه غلبه کرده است.
مساله تولیدات دانشگاهی و کاربرد آنها نیز جای تأمل دارد. آیا ما هنوز دانشگاه را بهعنوان یک نهاد علمی میشناسیم؟ به نظر میرسد با دانشگاه بهعنوان یک شاخه آگاهی که یافتههای نظری و عملی را به جامعه منتقل میکند، برخورد نمیشود. چندی پیش، در جریان دعوتی که آقای پزشکیان از استادان روابط بینالملل داشتند، با خودم فکر میکردم که آیا اصلا روابط بینالملل بهعنوان علم جدی گرفته میشود؟ تجربه شخصی من نشان میدهد که با علومی مثل روابط بینالملل، علوم سیاسی و جامعهشناسی بهعنوان رشتههای علمی برخورد نمیشود.
دانشگاهها باید از وضعیت بلاتکلیفی خارج شوند
به گفته این استاد دانشگاه، برای اینکه دانشگاهها بتوانند نقش واقعی خود را ایفا کنند، باید از وضعیت بلاتکلیفی خارج شوند و کارکرد خود را بازتعریف کنند. این نیازمند آن است که به استقلال دانشگاه، تولیدات علمی و تعامل میان سنت و مدرنیته در جامعه توجه ویژه شود. اگر غیر از این بود، وضعیت ما امروز چنین نمیبود: دانشگاهی منقطع و جدا از جامعه.
استاد دانشگاه تهران: باید ثابت کنیم علوم انسانی و اجتماعی نیز مانند علوم فنی و مهندسی توان پیشبینی و تحلیل دقیق مسائل را دارند. با این حال، باور به کاربردیبودن این علوم در کشور همچنان ضعیف است
بالاترین درصد بیکاران را دانشآموختگان دانشگاهها تشکیل میدهند. این مساله سؤالبرانگیز است که چگونه ممکن است سرمایهگذاری در تحصیلات عالی به نتیجهای عملی منجر نشود؟ دانشگاه، جایی که دانشجویان و استادان باید در آن به آموزش و پژوهش بپردازند، در غیاب کارکرد واقعیاش به نهادی بیهدف تبدیل شده است. زمانی میتوان از ورود علم به حوزه عمل، جامعه مدنی یا سیاستگذاری صحبت کرد که دانشگاهها به درستی نقش خود را ایفا کنند. این نقش، ضرورتی است که دنیای توسعهیافته به آن رسیده است؛ نهادی که باید سازوکارهای لازم برای پاسخ به نیازهای جامعه و دولت را فراهم کند. تجربه کشورهای در حال توسعه نیز نشان داده که دولتهای موفق توانستهاند تمامی نهادها را در راستای رفع نیازهای یکدیگر هماهنگ کنند.
دانشگاهها به نهادی جدا از جامعه تبدیل شدهاند
کولایی در مورد شاخصهای توسعه و کارکرد دانشگاه در ایران گفت: یکی از شاخصهای توسعهنیافتگی، وجود منابعی است که به دلیل فقدان مدیریت و هماهنگی، هیچگاه به درستی مورد استفاده قرار نمیگیرند. این شاخص در ایران نیز به وضوح مشاهده میشود.
دانشگاهها، بهجای آنکه ابزار تولید علم و کاربردیکردن دانش برای رفع نیازهای تاریخی و فرهنگی جامعه باشند، به نهادی جدا از جامعه تبدیل شدهاند. ما باید نهتنها از تجربیات دیگر کشورها بهرهمند شویم بلکه این دانش را با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران تطبیق دهیم. در این میان، علوم انسانی و اجتماعی اهمیت ویژهای دارند. باید ثابت کنیم این علوم نیز مانند علوم فنی و مهندسی توان پیشبینی و تحلیل دقیق مسائل را دارند. با این حال، باور به کاربردیبودن این علوم در کشور همچنان ضعیف است.
مساله قطع ارتباط میان دانشگاه و نهادهای مدیریتی
استاد دانشگاه تهران به نقش علوم سیاسی در مدیریت جامعه اشاره و تصریح کرد: علوم سیاسی یکی از رشتههایی است که میتواند در مدیریت جامعه و سازوکارهای قدرت، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی، نقشی مؤثر ایفا کند. این رشته پیش از انقلاب اسلامی در ایران با هدف تربیت متخصصان برای مدیریت سیاسی کشور تأسیس شد اما پس از انقلاب، ارتباط میان دانشگاه و نهادهای مدیریتی بهطور کامل قطع شد.
کولایی در پایان یادآور شد: کارکرد اصلی دانشگاه، تربیت افرادی است که بتوانند دانش و یافتههای علمی را در جهت بهبود سازوکارهای قدرت و سیاستگذاری به کار گیرند. متاسفانه، این کارکرد در ایران نادیده گرفته شده و ما شاهد قطع این ارتباط هستیم. حتی زمانی که ارتباطی برقرار میشود، ساختارهای قدرت نمیتوانند به درستی از این ظرفیتها استفاده کنند، زیرا در سیاست و علوم سیاسی، قدرت و نحوه اعمال آن محور اصلی است.