نورنیوز-گروه بین الملل: در تحلیل رفتار ترکیه و اهداف این کشور در سوریه باید متناسب با قرائن و شواهد موجود پیش برویم. برای درک واقع بینانه سیاست ترکیه در سوریه یک تحلیلگر باید در ابتدا بدون هر گونه جهتگیری قرائن موجود را بررسی کند و بعد از فهم درست وضعیت بر اساس درکی که از واقعیت موجود بر اساس سوابق به دست آورده است به تحلیل بپردازد. با این مقدمه باید گفت که بر اساس شواهد موجود ترکیه هیئت در شرایط پس از برقراری آتشبس در لبنان با ارزیابی اینکه حزبالله لبنان مشغول بازسازی قوای خود است، فرصت را مناسب دیده تا از طریق نیروهای نیابتی خود یعنی گروه موسوم به تحریر شام ، علیه دولت بشار اسد اقدام کند و حلب و حما را تصرف کردند.
اما پرسش مهم این است که الزاما این اقدامات ترکیه با هدایت مستقیم آمریکا و اسرائیل رخ داده است؟ پاسخ به این سئوال دشوار است . زیرا بعد از شکست داعش در سال 2019 آمریکاییها هم به این نتیجه رسیدند که بودن اسد در سوریه بهتر از نبودنش است. زیرا متوجه شدند گرچه تکفیریها بنده پولاند اما اگر به قدرت برسند لزوما این طور نیست که سیاستهای آمریکا را پیش ببرند آمریکا مایل بود با رفتن اسد دولتی با کمک کردها و ارتش آزاد سوریه زمام امور را در دمشق برعهده بگیرد که متحد امریکا در منطقه باشد. اما وقتی دید گروه های وابسته به داعش و القاعده در سوریه به عنوان جایگزین اسد در حال قدرت گیری هستند. از ادامه سیاست غلط گذشته دست برداشت و به سمت همکاری بین السیسی در مصر با اسد پیش رفت. در همین راستا دولت ترکیه هم ناچار به تغییر مواضع خود در سوریه شد زیرا پس ازکودتای نافرجام سال 2016 در ترکیه که اردوغان مسئول ان را فتح الله گول با حمایت امریکا معرفی می کرد در عمل مواضع اردوغان به روسیه و ایران نزدیکتر شده بود.
اما پس از ضرباتی که اسرائیل در غزه به جریان اخوانی ها در حماس وارد کرد به تظر می رسد ترکیه تصمیم گرفته است برای آنکه نفوذ خود را در سوریه گسترش دهد از فرصتی که در اثر وارد امدن ضربات مهم بر حزب الله در لبنان و سوریه وارد شد از طریق نیرهای نیابتی خود در شوریه جبهه جدیدی را علیه بشار اسد و گروهای مقاومت در سوریه با حمایت از تکفیریها بازد کرد. البته معلوم است که این حرکت به نفع پیشببرد سیاست اسرائیل در منطقه است اما نمی توان به طور قطع گفت بین ترکیه و اسرائیل از طریق آمریکا هماهنگی به وجود آمده است اما انچه که به قطع می توان گفت این واقعیت است که همانطور که القاعده در زمانی در افغانستان با حمایت همه جانبه آمریکا علیه شوروی اقدام کرد اما بعدها یازده سپتامبر را برای آمریکایی ها به وجود آورد، ترکیه یا هر کشور دیگری ممکن است به صورت تاکتیکی از نیروهای تکفیری بتوانند بهره ببرند اما در نهایت خودشان از آنها ضربه خواهند خورد.
اهداف ترکیه در سوریه
برای فهم دقیق سیاست ترکیه در جنگی که در سوریه به راه انداخته است باید ابعاد اردوغانیسم و تاثیر آن را بر سیاست خارجی ترکیه در سوریه به خوبی بشناسیم
به طور خلاصه آنچه را که می توان تحت عنوان اردوغانیسم معرفی کرد سه مشخصه اصلی دارد : نخست پیگیری راهبرد نوعثمانیگری است؛ به این معنی که اردوغان در پی احیای نفوذ ترکیه امروز در حوزه متصرفات امپراتوری عثمانی در کشورهای عربی از جمله سوریه و عراق ، خاورمیانه، اندلس و حتی بالکان است. براساس همین راهبرد است که ترکیه حتی ادعای ارضی هم بر بخشهایی از سوریه و عراق دارد.
دوم دنبال کردن سیاست ترویج و گسترش همکاری با اخوانالمسلمین است. او در جهان اسلام به شدت دنبال تقویت موقعیت اخوانی ها و میدانیم یکی از جاهایی که اخوانیها در آن نفوذ داشتهاند، سوریه بوده است. و به بهانه خونخواهی از اخوانیهایی که در دوران حافظ اسد در حماء کشته شدند. تلاش می کند حضور خود را در این شهر و شهرهای دیگر مثل حلب و حمص دنبال کند. براساس همین راهبرد در جهان اسلام در مقابل جریان وهابی و سلفی قرار دارد و از جریان فکری اخوانی استفاده می کند تا اهداف ترکیه را پیش ببرد .
سوم راهبرد گسترش پانترکسیم است. اردوغان سعی میکند در ادامه سیاست دولتهای قبل از خود در ترکیه، نفوذ این کشور را در کشورهای ترک تبار گسترش دهد. در همین راستا است که می بینید نیروهایی جنگ نیابتی ترکیه در سوریه را اغلب از نیروهای ترک تبار از کشورهای آسیای مرکزی یا قفقاز انتخاب کرده و سازماندهی کرده است. به نظر میرسد با این اوصاف تضعیف یا نابودی کردهای شمال سوریه هدف مهم دیگر برای اردوغان است که در راستای گسترش حوزه نفوذ ترکیه در سوریه بر اساس پیشبرد اردوغانیسم دنبال می شود.
*کارشناس و تحلیلگر بین الملل
∎