به گزارش قدس آنلاین، پسر پسکوچههای جنوب شهر تهران اینک دربیستوپنج سالگی به فرشته نگهبان قشون قرمزها بدل شده و پیراهنی از آینه و آفتاب بر تن کرده است.
محمد خدابنده لو تخریب چی شماره ۷۷ سرخ ها ساعتی پس از پرواز در ورزشگاه مهجور دوحه پاسخ پرسشهای قدس را آرام و شمرده داد.
بالاخره بردید و سنگلاخِ صعود را هموار کردید؟
عزت و ذلت دست خداست. خدا خواست بدشانسیهای ما در لیگ نخبگان تمام شود و به جدول برگردیم. ما با میلیونها هوادارِ عاشق و صبور که لحظهای تنهایمان نمی گذارند محکوم به صعود هستیم و به هر طریقی شده باید جواز صعود را دریافت کنیم.
فکر می کردی بازی تا آن حد گره بخورد؟
الشرطه در جدول شرایط مساعدی نداشت و آمده بود پرسپولیس را از سر راه بردارد و به اوضاع خود سر و سامان دهد.ضمن اینکه در لیگ نخبگان فاصله تیمها بسیار کم است و هیچ تیمی از پیش برنده نیست.
اما شاهکار تو. اول از صحنهای که آشیانه قرمز را نجات دادی بگو؟
وقتی توپ لو رفت فهمیدم دروازه در خطر است و هنگام شلیک بازیکن الشرطه احساس کردم اگر خودم را پرتاب نکنم و جلو توپ را نگیرم. کار تمام است. برای همین با دست و پا راه را بستم و اجازه ندادم توپ به تور بچسبد.
و چند لحظه بعد سانتر قُطری تو و پنالتی برای پرسپولیس.معجزهای، چیزی شد محمد؟
کم از معجزه نبود. خدا ما پرسپولیسیها را در آغوش گرفته بود تا پیش چشم هواداران سرافکنده نشویم. وقتی پنالتی آنها به تیر خورد، فهمیدم قرار است اتفاق ویژهای بیفتد.
گاریدو اینبار خیلیها را بیرون کشید اما به تو دست نزد.
اینجا در پرسپولیس همه یکدل برای موفقیت کوشش میکنند و بقیهاش با سرمربی است که چه کسی در زمین باشد. به شخصه خوشحالم که در دوحه توانستم به اعتماد گاریدو جواب مثبت بدهم و تا آخر در زمین باشم.
بوی صعود به مشام می رسد. درست است؟
کار هنوز تمام نشده و ما در دو بازی سخت با النصر و الهلال باید نتیجه بگیریم. مطمئن هستم اگر با میزبانی پرسپولیس در خانه موافقت شود و پرونده خانه به دوشیها بسته شود، در دو بازی پیش رو نیز سربلند خواهیم بود.
راستی شنیدیم در تمرینات پرسپولیس آقا کریم باقری با شما اختصاصی تمرین میکند.
آقا کریم عمری در خط هافبک جنگیده و فوت آخر بازی در این پست را حفظ است. ایشان نگاه ویژهای به هافبکها دارند و تذکراتی در حین تمرینات می دهند که راهگشاست.
از اینکه در تیم محبوب دوران کودکیات میدرخشی چه حسی داری؟
من از بچگی عاشق پرسپولیس بودم و پوستر ستارههای قرمز روی دیوار اتاقم بود. باید شاکر خدا باشم که در اوج جوانی به این پیراهن دست یافتهام.
*امیدمافی