به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شده است، همچنان یکی از بحرانهای پیچیده و مستمر در خاورمیانه به شمار میرود. طی هفتههای اخیر، درگیریهای مسلحانه در مناطق شمال غربی سوریه، به ویژه در ادلب و حلب، شدت یافته است. این تحولات در شرایطی رخ میدهد که نظامیان سوری تحت حمایت ارتش روسیه، عملیاتهای خود را علیه گروههای تروریستی و مخالفان مسلح افزایش دادهاند.
در گفتوگویی با «محمد شاهدی» قائم مقام جمعیت دفاع از ملت فلسطین به واکاوی این حادثه پرداختیم.
متن کامل این گفتوگو در اختیار مخاطبان قرار داده شده است:
روزنامه یدیعوت آحارونوت در گزارشی نوشت، «تقریباً مسلم است که بین حمله ناگهانی تروریستها در سوریه و آتش بس در لبنان ارتباط نزدیکی وجود دارد و به نظر میرسد حملات مکرر نیروی هوایی اسرائیل، پیش زمینه و امکان حرکت افراد مسلح و سازماندهی حمله را فراهم کرد.» آیا ارتباطی میان آغاز آتش بس در لبنان و شروع تنش در سوریه میبینید یا اسرائیلی ها تلاش میکنند این تحولات را به خود نسبت دهند و به نوعی به واسطه آن قدرت نمایی کنند؟
مسلماً میان آغاز آتش بس در لبنان و شروع تنش در سوریه ارتباط مستقیمی وجود دارد. تحولات اخیر حلب در بحبوحه آتش بس لبنان نشان میدهد ما عملا شاهد راهبرد پیچیده و چند لایه دشمن صهیونیستی هستیم، اسرائیلی که تحت شدیدترین فشارها قرار دارد و عملاً موجودیتش به خطر افتاده است. امروز اسرائیل تحت فشارهای بینالمللی قرار دارد تا به جنگ هم در غزه و هم در لبنان پایان دهد. دادگاههای بینالمللی مانند دادگاه بینالمللی کیفری، نتانیاهو و گالانت را به عنوان جنایتکاران جنگی تحت تعقیب قرار داده است. همچنین شاهد تظاهرات گسترده در کشورهای غربی و دیگر نقاط جهان علیه رژیم صهیونیستی هستیم و رژیم صهیونیستی به یک انزوای بینالمللی رسیده است. علاوه بر این شاهد فشارهای داخلی جامعه صهیونیستی نیز هستیم که به نتانیاهو فشار میآورد تا به جنگ در غزه پایان دهد و اسرا را آزاد کند.
تنها یک روز پس از آتش بس دیدیم اسرائیلیها طراحی عملیات جدیدی را کردند که فضا و جغرافیای بحران را عوض کنند و در حلب اتفاقات به گونه اتفاق افتاد که سبب ناامنی سوریه شد.فشارهای سنگین در جامعه اسرائیل همچنین به دلیل تهدید موشکهای حزب الله و اصابت آن به نقاطی در سراسر سرزمینهای اشغالی از شمال تا جنوب وجود دارد زیرا آنها معتقدند که دیگر هیچ جای امنی برای آنها وجود ندارد. این در حالی است که نه تنها دیگر در نقاط شمالی امنیت وجود ندارد بلکه نقاط جنوبی و مرکز اسرائیل و حتی تلآویو هم دیگر امنیت ندارد. در «یکشنبه سیاه» برای اسراییل شاهد بودیم که بیش از ۳ هزار موشک نقطه زن به همراه پهپادهای حزبالله وارد سرزمین اشغالی شدند و نقاط بسیار مهم و زیادی را مورد هدف قرار دادند و عملاً توانستند ۴ میلیون صهیونیست را وادار به پناه بردن به پناهگاهها بکنند و سبب ترس و وحشت زیادی شد. چنین اتفاقاتی سبب شد که جامعه صهیونیستی فشار بالایی به نتانیاهو بیاورد که باید هرچه زودتر جنگ به پایان برسد. اما با این واقعیت مواجه شدیم که رژیم صهیونیستی امنیتش در ناامنی دیگران تعریف میشود. تنها یک روز پس از آتش بس ۶۰ روزه دیدیم اسرائیلیها طراحی عملیات جدیدی را کردند که فضا و جغرافیای بحران را عوض کنند. در حلب اتفاقات به گونهای اتفاق افتاد که سبب ناامنی سوریه شد.
منابع عبری اینگونه بیان میکنند که «اسرائیل از موعد حمله به حلب اطلاع داشته و این حمله تنها ۲۴ ساعت بعد از هشدارهای نتانیاهو به بشار اسد، رئیسجمهور سوریه و گفتن اینکه وی با آتش بازی میکند و بهای ائتلافهایش با ایران و حزب الله را میپردازد، اتفاق افتاد.» دلیل حمایت اسرائیل از آغاز درگیریها در سوریه، بلافاصله پس از آتشبس در لبنان چیست و مقصود نتانیاهو از بازی با آتش توسط سوریه دقیقا چیست؟
رژیم صهیونیستی عملاً در ۷ جبهه مشغول جنگ است، بنابراین استراتژیاش این است که بتواند بخشی از این جبههها را یا از بین ببرد یا جلوی پشتیبانی و کمکهای لجستیکی آن را به جبهه مقاومت بگیرد. اسرائیل بعد از اینکه درگیر جبهه غزه شد به سراغ کرانه باختری رفت و بعد به سراغ حزبالله لبنان آمد یعنی عملاً سعی کرد که جبهههای پشتیبان را به نوعی سرکوب و تضعیف کند. جبهه پشتیبان حزبالله، سوریه بود بنابراین به سمت جبهه سوریه آمدند تا مانع کمکرسانیها به حزب الله شوند. مسلما جبهه بعدی مد نظر اسرائیل، عراق بعد از آن ایران است. اسرائیل طی سالهای گذشته حملات شدیدی به زیرساختهای سوریه کرد تا از طرق مختلف از طریق تقویت گروههای تروریستی تجزیه طلب به نوعی بتوانند حکومت سوریه را سرنگون کند. آنها میخواهند از سوریه یک حکومت شبیه اردن و مصر، دو کشوری که عملاً هم پیمان اسرائیل هستند بسازند.
شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی ادعا میکند «هماهنگی مستحکمی میان ارتش اسرائیل و ارتش آمریکا به منظور آمادگی نسبت به تحولات سوریه و پیامدهای آن وجود دارد.» آیا ممکن است سوریه و یا حتی گروهای مقاومت نسبت به تنش های به وجود آمده در سوریه، واکنشی را نسبت به رژیم اسرائیل داشته باشند؟
سوریه به خاطر مشکلات اقتصادی فراوان و فقری که در جامعهاش به واسطه جنگی که درگیرش بوده وجود دارد و همچنین ساختار سیاسی که دارد، عملاً مولفه قدرت زیادی برای اینکه بتواند و یا بخواهد حملهای را به رژیم انجام دهد، ندارد. کما اینکه ما در ۱۴ ماه اخیر نسبت تحولات طوفان الاقصی دیدیم که سوریه کار چندانی را نتوانست انجام دهد.
با توجه به اتفاقی که امروز در سوریه افتاده، اساساً رژیم صهیونیستی به دنبال این است که تمرکز جبهه مقاومت را از عزه بهم بزند و آنها را در جنگی فرسایشی در سوریه مشغول کند.
از طرف دیگر شاهد بودیم دیگر کنشگران جبهه مقاومت مانند نیروهای مقاومت یمن در این یک سال و دو ماه گذشته عملاً توانست دریای سرخ و باب المندب را برای اسرائیلیها ناامن کنند و اجازه ندهد تا کشتیهای سوخت رسان و خدمات کالا به بندر ایلات وارد شود. این مساله اقتصاد رژیم صهیونیستی رو تحت شعاع قرار داد و در عمل توانست یک مقدار فشار را از روی غزه کمتر کند.
در جبهه لبنان هم ما دیدیم که از روز ۸ اکتبر عملاً حزبالله وارد معرکه شد و توانست با توجه به حملات گستردهای که در جبهه شمالی انجام میداد شهرکهای شمالی را خالی از سکنه بکند و بخشی از فشار را از جبهه غزه کم کند. چیزی حدود ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر از شهرکنشینها آواره شدند و برای اولین بار شاهد پدیده آوارگان در رژیم صهیونیستی بودیم.
از سوی دیگر گروههای مقاومت در عراق با رژیم را مورد حمله قرار دادند. ایران نیز با عملیات وعده صادق ۱ و وعده صادق ۲ توانست به نوعی با دیگر گروههای مقاومت همراه شود و به گروههای فلسطینی کمک کند. با توجه به اتفاقی که امروز در سوریه افتاده، اساساً رژیم صهیونیستی به دنبال این است که تمرکز جبهه مقاومت را از غزه بهم بزند و آنها را در جنگی فرسایشی در سوریه مشغول کند.
رادیو ارتش رژیم صهیونیستی گزارش داده است که سازمان اطلاعات این رژیم ایجاد کانون تنش جدیدی در سوریه طی روزهای آتی را پیشبینی میکند. آیا احتمال گسترش تنش از حلب و شمال غرب سوریه به مناطق گسترده تر وجود دارد؟
با توجه به اینکه گروههای تروریستی سعی کردند اختلافات کنار بگذارند، احتمال زیادی وجود دارد که در هفتههای آینده شاهد گسترش تنش باشیم. هدف نهایی این بحران سرنگونی حکومت سوریه و تجزیه این کشور است.
با توجه به اینکه خود رژیم صهیونیستی هم اذعان میکند سیستم اطلاعاتیاش در جریان تنش جدید در سوریه بوده، به احتمال زیاد جنگ در سوریه گسترش مییابد. این بحران برای یک هفته و یک ماه ایجاد نشده و قرار است که استمرار داشته باشد و به دنبال این است که کل کشور سوریه را درگیر کند. این بحران از شمال غرب سوریه یعنی از ادلب و حلب شروع شد و به سمت مرکز کشور حرکت کرده و احتمال دارد در روزهای آینده شاهد گسترش بحران در شرق سوریه باشیم. یعنی در جایی که آمریکاییها حضور دارند و در منطقهای که آنها در گذشته تا به امروز چیزی حدود ۳ هزار نیروی معارض را آموزش دادهاند.
در جنوب سوریه هم که این پتانسیل وجود دارد که از آنجا بحران دیگری شروع شود و به نوعی عملاً شمال غرب شرق و جنوب سوریه را درگیر کند. ما طی چند روز گذشته دیدیم که گروههای تروریستی به راحتی چیزی حدود ۴ هزار کیلومتر را طی دو روز طی کردند. این نشان میدهد با چه توان قوی و غافلگیر کنندهای در حال اقدام هستند در حالی که نیروهای روسیه درگیر اوکراین هستند و نیروهای مستشاری ایران طی سالهای گذشته کمتر شدهاند و همچنین ارتش سوریه هم نتوانسته مقابله چندانی با معارضین بکند. با توجه به اینکه گروههای تروریستی سعی کردند اختلافات کنار بگذارند، احتمال زیادی وجود دارد که در هفتههای آینده شاهد گسترش تنش باشیم. هدف نهایی این بحران سرنگونی حکومت سوریه و تجزیه این کشور است که دولت سوریه و مقاومت در برابر این طراحی ایستادگی خواهد کرد.