به گزارش ایکنا، روز جهانی معلولین از سال ۱۹۹۲ که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام شد، هر ساله در ۳ دسامبر برابر با امروز، ۱۳ آذر گرامی داشته میشود.
هدف از تعیین این روز ارتقای رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف و افزایش آگاهیهایی بوده است که میبایست از مسئله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود. این وضع به همین منوال طی شد تا در سال ۱۹۹۹ شعاری با مضمون «امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید» برگزیده شد و سرلوحه امور قرار گرفت.
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ ... لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»: بر نابينا و لنگ و بيمار و بر شما ايرادى نيست كه از خانههاى خودتان بخوريد ... بر شما باكى نيست كه با هم بخوريد يا پراكنده پس چون به خانههايى [كه گفته شد] درآمديد به يكديگر سلام كنيد؛ درودى كه نزد خدا مبارك و خوش است. خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مىكند اميد كه بينديشيد. (نور/61)
ضایع شدن حقوق افراد دارای ضعف جسمانی یک معضل اجتماعی است که امروزه جوامع بشری از آن رنج میبرند و از جمله پیچیدهترین مشکلاتی است که ساختار جامعه بشری با وجود پیشرفتهایی که در عرصه حقوق شاهد است، به خود دیده است.
افراد دارای ضعف جسمانی از امکان حضور در جامعه رنج میبرند و این مسئله سازمان ملل را مجبور به مداخله برای تحمیل قوانینی در کشورها کرد تا حقوق افراد با نیازهای خاص مانند نابینایان، معلولان و کسانی که به یک بیماری مزمن اعم از جسمی یا روانی مبتلا هستند تضمین شود.
اگرچه این قوانین و مقررات مفید هستند، اما آنچه مفیدتر است تغییر آگاهی فرهنگی جوامع است. به طوری که آنها را به عنوان یک بخش اصیل در جامعه بدانند و این همان چیزی است که دین اسلام به آن توجه داشته است، چرا که جامعه را به لزوم رسیدگی به افراد دارای ضعف جسمانی ترغیب میکند تا دیگر در حاشیه جامعه زندگی نکنند.
ممکن است برخی تصور کنند که آیات قرآن توجه ویژهای به یتیمان، فقرا و نیازمندان دارد اما حتی به نابینایان، معلولان و بیماران نیز اهتمام ویژهای داشته و این فقط با انگیزه شفقت و رحمت الهی است. به همین دلیل آیات قرآن دستورالعمل راهبردی برای تقویت ساختار جامعه ارائه میدهد.
اگر به سبب نزول این آیات مراجعه کنیم یا به فرهنگ حاکم در آن دوره تاریخی و وضعیت اجتماعی افراد با نیازهای خاص نگاهی بیندازیم، به عمق برخوردهای زودهنگام آیات قرآن برای حل این مشکل پی میبریم؛ مشکلی که توسط سازمان ملل در قرن بیستم کشف شد!
از امام باقر(ع) در تفسیر این آیه روایت شده که میفرماید: «این بدان جهت است که مردم مدینه قبل از اسلام آوردن، نابینایان، معلولان و بیماران را منزوی میکردند و با آنها غذا نمیخوردند ... آنها میگفتند: نابینا نمیتواند غذا را ببیند، معلول نمیتواند سریع بر سر غذا حاضر شود، و بیمار همانطور که یک فرد سالم غذا میخورد، غذا نمیخورد، بنابراین غذای آنها را جدا کرده و عقیده داشتند که غذا خوردن با آنها گناه است. نابینایان و بیماران میگفتند: شاید اگر با آنها غذا بخوریم به آنها آزار برسانیم، لذا از غذا خوردن با آنها خودداری کردند. وقتی پیامبر(ص) مبعوث شد، آنها در این باره از پیامبر سؤال کردند، و خداوند وحی کرد: «لَيسَ عَلَيكُم جُنَاحٌ أَن تَأكُلُوا جَمِيعًا أَو أَشتَاتًا». (تفسیر قمی، ج2، ص108)
بنابراین فرهنگ اجتماعی در آن زمان به افراد دارای نیازهای خاص نگاهی سطح پایین داشت، به این معنا که یک طبقه مستضعف وجود داشت که در حاشیه زندگی میکردند لذا آیات قرآن میخواست فرهنگ اجتماعی را به سطحی ارتقاء دهد که انسانیت در آن به معیاری برای افراد جامعه تبدیل شود.
برخی افراد ممکن است از این تعجب کنند که آیات قرآن با استفاده از سفرههای غذا به حل این مشکل طبقاتی پرداخته است و درباره درد و رنجهای این طبقه در سایر امور زندگی سخنی به میان نیاورده است. اما این تعجب ناشی از فرهنگ معاصر است که افراد دارای نیازهای خاص از تبعیض در کار یا دشواری ورود به اماکن عمومی یا نبودن سرویس بهداشتی ویژه معلولان یا وسایل نقلیه مناسب معلولیت آنها یا دیگر مشکلات این دوران رنج میبرند.
این در حالی است که جوامع مخاطب این آیات، در فقر زندگی میکردند و غذا مشکل همه افراد جامعه بود. لذا تمایز بین طبقات جامعه بر اساس غذا داشتن یا نداشتن افراد بود. از این رو حل این مشکل طبقاتی با ایجاد برابری افراد دارای نیازهای خاص و مشارکت دادن آنها در غذا خوردن همه افراد جامعه امکانپذیر بود.
ذکر مسئله طعام و غذا خوردن در اینجا فقط به عنوان مثال و مصداق بود و آیه کریمه یک ارزش اجتماعی را بنیان گذاشت که بر اساس برابری میان همه طبقات جامعه و مشارکت دادن افراد دارای نیازهای خاص در همه حقوق و وظایف استوار است.
خداوند در جای دیگری از این آیه میفرماید: «وَلا عَلَى أَنفُسِكُم أَن تَأكُلُوا مِن بُيُوتِكُم» مقصود از این آیه این نیست که انسان در خانهای که خاص اوست، غذا بخورد. بلکه خطاب به همه افراد جامعه است زیرا منظور از کلمه «أنفسکم» همه افراد است و قصد آن ارتقای جامعه به سطحی است که همه افراد آن به منزله یک فرد باشند. یعنی مشکلی به وجود نمیآید که در خانههای یکدیگر با هم غذا بخورید و در این غذا خوردن، افراد نابینا، معلول و بیمار را نیز شریک کنید. بدین ترتیب این آیه برخی قید و بندها را که موانعی بین افراد جامعه ایجاد کرده برطرف میکند؛ چه موانع نژادی باشد یا قبیلهای یا طبقاتی و یا موانع دیگر.
ممکن است این سؤال مطرح شود که: در زمانی که همگان در جایگاه یک فرد هستند چرا آیه خانههای خویشاوندان را به تفصیل ذکر کرده است؟
برای پاسخ به این اشکال میتوان گفت که آیه با اینکه چارچوب کلی همه افراد جامعه را تعیین میکند اما از برخی روابط خاص بین برخی از طبقات جامعه غافل نمیشود و به این روابط در اصطلاح «رحم» میگویند.
تأکید بر لزوم حفظ روابط خویشاوندی و صله رحم برای آشنایی جامعه با مبانی اولیهای است که جامعه بر آن بنا شده است و از این رو توجه اسلام به خانواده به عنوان اولین سنگ بنای جامعه بوده است و از آنجایی که آیه در مورد وحدت اعضای جامعه صحبت میکند، لذا اشاره به این نمونهها برای تأکید بر روابط مبتنی بر محبت و رحمت و صله رحم ضروری است.
ممکن است مسئله غذا در عصر ما بحران واقعی نباشد، لذا کسی که در شرایط عصر حاضر زندگی میکند وقتی این آیه را که در مورد غذا خوردن نابینایان و معلولان است، بشنود نمیتواند مفهوم اصلی آن را درک کند، اما اگر به او بگوییم که سازمان ملل متحد قوانینی برای بهتر زندگی کردن معلولان و نابینایان و افراد دارای نیازهای خاص وضع کرده است، این سازمان را تشویق خواهد کرد.
لذا قرآن به دلیل ارزشهای جهانی که در آن وجود دارد و برای هر زمان و مکانی معتبر است، دارای ویژگی جهانی و کاربردی است؛ بر این اساس، تدبر کننده در قرآن باید در جستجوی بینش و هدایت باشد. همه آیات قرآن ارزشهای بزرگی را بنیان نهادهاند که اگر بشریت از آنها پیروی میکرد شرایطش به سمت بهتر شدن تغییر پیدا میکرد.
چالشها و راهکارهای آموزش قرآن به کودکان خاص
با وجود اهمیت آموزش قرآن به همه اقشار جامعه، اما کودکان دارای نیازهای خاص با چالشهای مختلفی در این زمینه روبهرو هستند که لازم است روشی مبتکرانه و تخصصی برای آموزش آنها در نظر گرفته شود.
مهمترین این چالشها عبارتند از:
- مشکل در تمرکز و توجه: بسیاری از کودکان دارای نیازهای خاص دارای مشکلاتی در توجه طولانی مدت و تمرکز بر دروس خود هستند. این بدان معناست که در فهم مفاهیم قرآن و متمرکز شدن بر آن در حین درس نیز دچار مشکل هستند.
- مشکلات زبانی: این کودکان گاهی دچار مشکل در فهم زبان عربی قرآن و ترکیبات خاص آن زبان میشوند که موجب میشود نتوانند مفاهیم را به شکل درست یاد بگیرند.
- چالش حواس: برخی از این کودکان از مشکلات حسی مانند کمبینایی یا کمشنوایی رنج میبرند که موجب دشواری در فهم صحیح متون قرآنی میشود.
- تفاوتهای فردی: تواناییها و نیازهای این کودکان متفاوت از دیگران است.
راهکارها:
- استفاده از فناوریهای آموزشی متنوع مانند نقاشی متحرک، سرود، بازیهای تعاملی برای جذب این کودکان و تسهیل در فهم مفاهیم قرآنی.
- حمایت فردی از این کودکان بر اساس نیازهای آنها.
- آسانسازی مفاهیم قرآنی و شرح آنها متناسب با درک کودکان خاص و استفاده از زبانی ساده و استفاده از مثال و نمونههای عملی.
- استفاده از فناوری برای افزایش تجربیات آموزشی تعاملی و کمک به تقویت فهم مفاهیم قرآنی توسط کودکان.
آموزش قرآن به کودکان دارای احتیاجات خاص نیازمند فهم عمیق چالشها و احتیاجات این کودکان است و این مسئولیت مشترک مؤسسات آموزشی، خانواده و جامعه است.
گزارش از فرشته صدیقی
انتهای پیام