به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، به نقل از نوید شاهد فارس، شهید «رحمت اله حیدری» ۱۲ مرداد سال ۱۳۴۶ در روستای آهنگری شهرستان نورآباد ممسنی در خانوادهای ساده و بیآلایش دیده به جهان گشود.
در هفتسالگی به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای آهنگری با موفقیت به پایان رساند. پس از گذراندن دوران راهنمایی به شهرستان نورآباد رفت و در رشته ریاضی به تحصیل مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی عزم خود را جزم کرد که به جبهه برود؛ ولی بهخاطر شرایط سنی از رفتنش ممانعت شد. پس از چندی با دستبردن در شناسنامه عازم جبهه شد. وی سرانجام ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۲ در درگیری با کومله به شهادت رسید.
متن وصیت
بنا بر وظیفهای که دارم روانه میدان جنگ میشوم و به کربلای ایران میروم، بلکه انجام وظیفهای که مسئولیت آن را داریم تا بلکه انجام وظیفه باشم و اگر نتوانستم دشمن را از پای درآورم و با دادن جان بی قابل خودم به دشمن بفهمانم که مرگ سرخ را بهتر از زندگی ننگین میدانم و هرگز از پای نمینشینیم و تسلیم زور نمیشوم، چون این خط همه امامان و رهبران و آزادمردان جهان بوده و یکی از اصول اسلام است که همیشه با ستمگر و متجاوز در حال جنگ بوده است.
اکنون که کوله بارهجرت بستهام و خود را آماده جهاد اصغر کردهام، امیدوارم که در جهاداکبر پیروز شوم و آنطور که اسلام خواسته و بتوانم خود را سرباز اسلام و پیرو جندالله بدانم.
خانواده گرامی از اینکه وجود عمرتان شهید پرورش یافته و در مکتب الهی بیرون آمده است، افتخار نمیکنید؟! یا از اینکه توانستهاید در مهمترین برهه از زمان که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون گرگهای وحشی عصر قرار گرفته، قربانی ناقابلی را اهداء کنید خرسند نیستید!
درود خدا بر شما باد که از امتحان ابراهیم گونه پیروز بیرون آمدید. امیدوارم که هرگز قطره اشکی در چهرهتان مشاهده نشود و خنده پیروزی و قبول شدن امتحان الهی بر لبانتان نقش بسته و دشمن را عزادار کنید و به خدای بزرگ اثبات کنید که آنچه دادهاید تنها یک امانت بوده است.
برادر و خواهرم هرگاه از خوزستان گذر میکنی، آهسته قدم بردار چرا که در زیر گامهایت، شجاعترین و حماسه آفرینترین جوانان این خاک خفتهاند. شهیدانی که به خاطر آزادی وطن و دفاع از اسلام با قلبی پاره پاره، با بدنی رنجور و زخمی با تو وداع گفتهاند و در آن هنگامه کسی نبود که بر زخمهای آنان مرحم بگذارد و بر سر آنان اشک بریزد و بر مرگ پرافتخار آنان آفرین بگوید.
هویزه شهر شهیدان بیغسل و کفن است
و هرگاه به خرمشهر سفر کردی و به تماشای کارون رفتی بیاد داشته باش که فرزندان با نام و قهرمان ایران در ژرفنای آن اقامت گزیدهاند و اگر در غروب به صدای کارون گوش فرا دهی از قعر رود، آهنگ الله اکبر و لا اله الاالله آنان را خواهی شنید.
و هرگاه که ازسرخی رود کارون بپرسی به تو خواهد گفت که چرا همیشه خواهد جوشید، خواهد گفت که خون پاکانی برآبهایم ریخته که قصد آزادسازیم را داشته هویزه شهر شهیدان بی غسل و کفن است، شهر عزیزانی است که تا آخرین نفس و گلوله جنگیدند و تسلیم نشدند چرا که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است و هرگاه که از شلمچه و حمیدیه گذر کردی از قعر گلویت بانگ برآور که ای شهیدان راهتان را ادامه خواهیم داد و برخط گلگونتان لاله خواهیم کاشت تا لالهها پیامتان را به تمام جهانیان برسانند و بازگو کنند.
انتهای خبر/
∎