نگاهی به فیلم تازه اکرانشده «70 سی»؛ اولین تجربه فیلمسازی بهرام افشاری
هیچ هیچ!
صاحبخبر - بنیا ابراهیمنژاد: «طولانی و خستهکننده» و «آشفته و پریشان» شاید پرملاحظهترین القاب باشد برای نخستین فیلم بهرام افشاری و تازهترین کمدی حال حاضر گیشه؛ اثری که ادعا میکند از همان دقایق ابتدایی سرگرمکننده و بامزه است. مدعی آن میشود مضاف بر حال و هوای طنزش، عینا دغدغهمند بوده و در ادامه به نحوی دچار توهم میشود که گویی بلندگوی اشاعه درد و رنج طبقه فرودست است. جالب اینکه مخاطب در حالی با کلافگی به تماشای فیلم مینشیند که همه چیز در آن کاملا عجولانه پیش میرود. از معرفی شخصیتها با نمایش چندثانیهای و کاتهای سریع برای نمایش سوژه بعدی گرفته تا خلق صحنههای بینمک و سردی که حتی در کسب یک لبخند معمولی از بیننده نیز ناکام است. تصویر پسری که در سن بلوغ و عنفوان نوجوانی تلفنی با «دوستش!» حرف میزند، دور شدن دوربین و نمای کلی از ماشین قراضه که به کارگیری تکنیک تضاد در آن به غایت کلیشهای است. سریال دیدن پیرزنی که مشغول تماشای شبکه «جم» بوده و دیالوگهای سطحی و فاقد محتوایی که به لطف دیگر فیلمسازانِ «دمدستی»ساز، تکراری شده است. داستان درباره «برات» یک مالباخته بورس و چند خانواده دیگر است که تا انتها معلوم نیست نسبت و ارتباطشان با یکدیگر چیست و تنها میدانیم یک عضو از این مجموعه به نام «یعقوب»، پیرمردی سالخورده و افتاده حال، برنده قرعهکشی یک جایزه ۳۰ میلیارد تومانی میشود و با توجه به وضعیت افراد قصه، فرصت مناسبی است برای رهایی تمام آنها از آن گرفتاری. اما به گفته دکتر، او به دلیل تومور مغزی که با آن دست و پنجه نرم میکند، تا قبل از اهدای جایزه از دنیا خواهد رفت؛ نکتهای که میتوانست خلاقانهترین گره فیلمنامه باشد و سوژهای که با خود بامزهترین اتفاقات را به همراه داشته باشد اما با شلوغبازیهای افراطی بازیگران و پرداختن به موضوعات حاشیهای به یک ابتذال اساسی و فاجعه هنری ختم میشود؛ شوخیهایی که ابتدا سعی دارند با فاصلهگیری از دیگر آثار زرد، خلاق و نوآور باشند اما هرچه پیش میروند، ناخواسته و ناچار و در عین ناتوانی به پوچترین چرندیات جنسی سر خم میکنند. شخصیتهای بیهویتی که جز عده معدودی از آنها، نام و نسبتشان با یکدیگر نامشخص است و به طور کل پرسوناژها در سناریوی نویسنده، حکم اشیا را دارند در میزانسن سازنده. سوال اینجاست بودن یا نبودن کاراکتر بدون اسم خواهر پرویز چه تفاوتی را رقم میزند؟ آیا سرنوشت برادرزن برات تا این حد برای شما بیاهمیت است؟ چرا فکر میکنید درک و شعور بیننده ملعبه آثار توخالی شماست؟ بازی بازیگران غلو شده و اگزجره است. افشاری بازیگری را میداند اما کارگردانی را نه و این درست علت اکتهای اضافی و نادرست او برای شخصیت برات است. تیپسازی صدای هوتن شکیبا دقیق همان صدایی است که عروسک «دیبی» کلاهقرمزی دارد. این حد اغراق و این نگاه فانتزی به یک کمدی اجتماعی و رئال، ناشیانهترین اتود مورد استفاده توسط بازیگر محسوب میشود. حیف از جناب طهمورث که با آن سابقه درخشان در عرصه تئاتر و سینما باید اسیر یک سیرک ۱۰۰ دقیقهای شود که با ردای یک طنز دغدغهمند، «70 سی» پر ادعا را به یک «هیچ» خالی و بیمحتوا بدل کند. نه «دالی زوم» بیانگر هنر فیلمسازی است، نه چشمک به کمدی «Borat»، نه پارودی از «جدایی» فرهادی و نه حتی ادای دین به «سوتهدلان» حاتمی. حیف از شما با آن نمایش بینظیر «جوجه تیغی». تئاتر با سینما فرق دارد آقای افشاری! این سینما نیست.∎