یکی ازمسائل و معضلات نگرانکننده درقبال جوامع، مسأله همبستگی وهویت آن جامعه یا اجتماع است که روزی بنابر هدف یا آرمانی مشترک کنار هم گرد آمده بودند. شدت و وسعت این نگرانی تا آنجاست که بسیاری از نظامهای حکمرانی، تمام سعی و سرمایه فرهنگی خود رامعطوف به مواجهه با این مسأله میکنند.مانیزهمواره و به دلایل مختلف بامسأله هویت وهمبستگی درگیر شده و نگرانیها و دلمشغولیهای جدی داشته و داریم. طبیعی است که الگوهای متفاوتی توسط حکمرانان برای رفع دغدغههای هویتی، انتخاب و بهکار گرفته شود. در این میان به نظر میرسد که مدیریت جماعت الگویی جامعتر، موثرتر و البته همخوانتر با زیستبوم هویتیفرهنگی ایران ماست. براساس این الگو، مرزبندی میان دولت و مردم باید کمرنگشده و هر کنشگری حسب توان خود با حفظ هماهنگیهای قانونی و کارکردی، خود به اقدام موثر و البته متناسب با دیگر اقدامات مشغول شود.سرود به عنوان یکی از مردمیترین مصنوعات ادبی، قابلیت کممانندی برای بازروایت علایق و آرمانهای یک جماعت در مقیاس یک اجتماع محلی تا یک ملت متحد را دارد. این مصنوع ادبی به سبب ماهیت همگانی و عمومی، خود میتواند تبدیل به یک رویداد پرمخاطب شود که نخستین نتیجه آن تکرار و یادآوری یک هویت یا حس مشترک است که هم تاریخ جهانی دارد، هم تاریخ ملی. این رویداد تا حدی موثر و ماندگار است که بخشی از هویت بزرگترین اتفاق قرن معاصر یعنی انقلاب اسلامی را در خود جای داده است. امروزه بسیاری از نمادهای انقلاب اسلامی ازچهره و شخصیت انقلابیون و مبارزان نسل اول و دوم گرفته تا نمادهای شهری، در میان مردم، جوانان و نوجوانان حاضر نیستند اما این سرودهای انقلابی است که حافظه تاریخی مردم را زنده کرده و شاید به یکی از دلالتهای تاریخی اصلی درباب انقلاب تبدیل شده است. شعرهای قوی و ماندگار در کنار صداهای گیرا و بعضا موسیقیهای شگفت، این سرودها را چنان فراگیر ساخته که حتی کودکان ایران امروز نیز برخی از آنها را زمزمه میکنند: هوا دلپذیر شد، گل از باغ بردمید...
در چندسال گذشته نیز، تجربهای تازه در فضای فرهنگی کشور شکل گرفت و آن تولید سرود «سلام فرمانده» بود که مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردید و در عمل به یک روایت رتوریک تبدیل شد. تولد و تکثیر این پدیده فرهنگی موثر، مصداقی از تجلی مدیریت جماعت بود که نشان داد یک کنش فرهنگی خوب، میتواند در بستر مردمی و بنابر ذوق، عزم و اراده یک گروه کوچک شکل گرفته و به وسیله رسانه تکثیر، تقویت و توزیع شود.
این روزها طراحی، تولید و نمایش سرودهای متنوع که اکثر آنها از جذابیت، دقت و ظرافت مضمونی و شکلی برخوردارند به یکی از نقاط قوت و امیدآفرین مدیریت رسانهملی بهویژه در تخاطب با کودکان و نوجوانان تبدیل شده است. این نشان میدهد که صداوسیما توصیه رهبر فرزانه انقلاب در باب این محصول مهم و مردمی فرهنگی را جدی گرفته است. دغدغههای عمیق هویتی و نگرانی از مسأله، همبستگی ملی از حیث حکمرانی را اقتضا میکند که این کنش موثر سازمان در محل توجه کارشناسان، متفکران و هنرمندان قرار میگیرد. متاسفانه دستگاههای فرهنگی در دولت بهویژه آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهرغم حمایت از برگزاری چندین اتفاق و رویداد، هنوز نسبت خود را در عمل، با این محصول فرهنگی به صورت جامع مشخص نکردهاند. بهنظر میرسد خاستگاه مؤانست ذهنی و ممارست عملی با مقوله سرود در مدارس و مساجد ماست. البته باید به تنوع انگیزهها و اقوام در شکلگیری ایدههای ناب برای ساخت یک سرود توجه کرد و مراقب بود تا در قالبهای بخشنامهای و صرفا اداری، نوآوریهای و استعدادورزیها مخفی و معطل نمانند. مساجد و آموزش و پرورش براساس مدل مدیریت جماعت میتوانند نقش حمایتی خود را بهصورت جدیتر در فضایی کاملا نوجوان-دانشآموزپایه و همراه با نقشآفرینی مربیان و معلمان مشتاق و دیگر عوامل مرتبط با فضای مسجد و مدرسه تا جایی بالا ببرند که مقوله سرود به یک پدیده پیشرو و برخاسته از مسجد و مدرسه تبدیل شود. اگر هر دانشآموز ایرانی تجربه مشارکت در یک یا چند رویداد سرودمحور را به تجربهای شیرین و البته داوطلبانه بدل سازد، رویداد مردمی فراگیری را تجربه خواهیم کرد.
از سوی دیگر تنوعبخشی به مضامین اشعار و محورهای محتوایی و توجه به گونههایی از سرود از جمله «بومیسرودها» که دارای گنجینه غنی ملی است، میتواند نقش نهادها، سازمانها و کنشگران فرهنگ را در جماعتهای «سرودخوان» جدیتر کند تا همه اینها بتوانند در پشتیبانی این حرکت فاخر و فضاآفرین رسانهملی، موثر واقع شوند؛ انشاءا... .
در چندسال گذشته نیز، تجربهای تازه در فضای فرهنگی کشور شکل گرفت و آن تولید سرود «سلام فرمانده» بود که مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردید و در عمل به یک روایت رتوریک تبدیل شد. تولد و تکثیر این پدیده فرهنگی موثر، مصداقی از تجلی مدیریت جماعت بود که نشان داد یک کنش فرهنگی خوب، میتواند در بستر مردمی و بنابر ذوق، عزم و اراده یک گروه کوچک شکل گرفته و به وسیله رسانه تکثیر، تقویت و توزیع شود.
این روزها طراحی، تولید و نمایش سرودهای متنوع که اکثر آنها از جذابیت، دقت و ظرافت مضمونی و شکلی برخوردارند به یکی از نقاط قوت و امیدآفرین مدیریت رسانهملی بهویژه در تخاطب با کودکان و نوجوانان تبدیل شده است. این نشان میدهد که صداوسیما توصیه رهبر فرزانه انقلاب در باب این محصول مهم و مردمی فرهنگی را جدی گرفته است. دغدغههای عمیق هویتی و نگرانی از مسأله، همبستگی ملی از حیث حکمرانی را اقتضا میکند که این کنش موثر سازمان در محل توجه کارشناسان، متفکران و هنرمندان قرار میگیرد. متاسفانه دستگاههای فرهنگی در دولت بهویژه آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهرغم حمایت از برگزاری چندین اتفاق و رویداد، هنوز نسبت خود را در عمل، با این محصول فرهنگی به صورت جامع مشخص نکردهاند. بهنظر میرسد خاستگاه مؤانست ذهنی و ممارست عملی با مقوله سرود در مدارس و مساجد ماست. البته باید به تنوع انگیزهها و اقوام در شکلگیری ایدههای ناب برای ساخت یک سرود توجه کرد و مراقب بود تا در قالبهای بخشنامهای و صرفا اداری، نوآوریهای و استعدادورزیها مخفی و معطل نمانند. مساجد و آموزش و پرورش براساس مدل مدیریت جماعت میتوانند نقش حمایتی خود را بهصورت جدیتر در فضایی کاملا نوجوان-دانشآموزپایه و همراه با نقشآفرینی مربیان و معلمان مشتاق و دیگر عوامل مرتبط با فضای مسجد و مدرسه تا جایی بالا ببرند که مقوله سرود به یک پدیده پیشرو و برخاسته از مسجد و مدرسه تبدیل شود. اگر هر دانشآموز ایرانی تجربه مشارکت در یک یا چند رویداد سرودمحور را به تجربهای شیرین و البته داوطلبانه بدل سازد، رویداد مردمی فراگیری را تجربه خواهیم کرد.
از سوی دیگر تنوعبخشی به مضامین اشعار و محورهای محتوایی و توجه به گونههایی از سرود از جمله «بومیسرودها» که دارای گنجینه غنی ملی است، میتواند نقش نهادها، سازمانها و کنشگران فرهنگ را در جماعتهای «سرودخوان» جدیتر کند تا همه اینها بتوانند در پشتیبانی این حرکت فاخر و فضاآفرین رسانهملی، موثر واقع شوند؛ انشاءا... .