شناسهٔ خبر: 70046795 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

عباس حاجی‌نجاری

اجتناب‌ناپذیری توسعه و گسترش جبهه مقاومت

حتمی بودن روند گسترش جبهه مقاومت و فراگیر شدن آن، نکته مهمی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان در روز پنجم آذر بر آن تأکید نمودند، معظم له با اشاره به اینکه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان برعکس خواست جنایتکاران، باعث تقویت و تشدید مقاومت شده است، یادآور شدند: جوان غیور فلسطینی و لبنانی از هر صنفی وقتی می‌بیند چه در میدان مبارزه باشد چه نباشد، در معرض بمباران و خطر مرگ است راهی جز مبارزه و مقاومت برای خود باقی نمی‌بیند.

صاحب‌خبر -

حتمی بودن روند گسترش جبهه مقاومت و فراگیر شدن آن، نکته مهمی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان در روز پنجم آذر بر آن تأکید نمودند، معظم له با اشاره به اینکه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان برعکس خواست جنایتکاران، باعث تقویت و تشدید مقاومت شده است، یادآور شدند: جوان غیور فلسطینی و لبنانی از هر صنفی وقتی می‌بیند چه در میدان مبارزه باشد چه نباشد، در معرض بمباران و خطر مرگ است راهی جز مبارزه و مقاومت برای خود باقی نمی‌بیند. بنابراین احمق‌های جنایتکار درواقع به دست خود درحال‌توسعه جبهه مقاومت هستند. ایشان توسعه جبهه مقاومت را الزامی قطعی و تخلف‌ناپذیر خواندند و تأکید کردند: جبهه مقاومت هر چه امروز گسترش‌یافته است فردا چندین برابر گسترش خواهد یافت. نگاهی به واقعیت‌های اجتماعی و حوادث سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، چرایی حقانیت این وعده صادق رهبر حکیم انقلاب را اثبات می‌کند. 
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ به آرزوی دیرینه مسلمانان جهان برای تشکیل یک نظام سیاسی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی عینیت بخشید و همین امر سبب شد که امواج توفنده انقلاب اسلامی به سرعت کشور‌های اسلامی را درنوردیده و مسلمانان و مستضعفان جهان که طی سال‌های متمادی در زیر یوغ قدرت‌های استکباری غرب و شرق استثمار می‌شدند، از این پیروزی به وجد آمده و در همان سال‌های اولیه، حرکت‌های انقلابی به سرعت در این کشور‌ها اوج گرفت و آنها به ثمربخشی تلاش‌هایشان در حاکمیت بخشی به اسلام در جهان امیدوار شدند که آن را می‌توان موج اول بیداری اسلامی قلمداد کرد، اگرچه سران وقت این کشور‌ها که نگران از دست دادن موقعیت و قدرت پوشالی خود بودند، با حمایت سردمداران نظام سلطه تلاش کردند تا این حرکت‌ها به سرعت سرکوب کنند.
متأثر از همین نگرانی بود که قدرت‌های سلطه‌گر غرب و شرق از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کردند با درگیر کردن ایران با چالش‌های متعدد، از تثبیت حرکت انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی جلوگیری کنند، به همین دلیل از روز‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی با تحریک گروهک‌های سلطنت‌طلب و تجزیه‌طلب کوشیدند تا کشور را با بحران داخلی مواجه و به زعم خود ایران را به ایرانستان تبدیل کنند، انجام سه کودتا و شورش منافقین و تحمیل تحریم‌های سیاسی و اقتصادی، از دیگر ترفند‌های آنان برای ناکارآمد‌سازی نظام نوپای جمهوری اسلامی بود. اما زمانی که آن توطئه‌ها به نتیجه نرسید، تحریک صدام به آغاز جنگ علیه ایران به یک پروژه مشترک دو قدرت بزرگ شرق و غرب، برای ناکامی و شکست و مهار حرکت انقلاب اسلامی تبدیل و رئیس رژیم بعثی حاکم بر عراق که به لحاظ نظامی توسط قدرت‌های غربی و شرقی تجهیز و با حمایت مالی شیخ‌نشین‌های منطقه تقویت و تحریک‌شده بود، با حمله به ایران به زعم خود بنا داشت در عرض سه روز با تصرف خوزستان و پس‌ازآن رسیدن به تهران، به نیابت از غرب و شرق پرونده نظام جمهوری اسلامی ایران را ببندد، اما به رغم تصور و برآورد اولیه آنها، این جنگ هشت‌ساله نه‌تن‌ها به شکست انقلاب نینجامید، بلکه هدایت‌های رهبری انقلاب و ایستادگی و مقاومت مردم ایران و روحیه شهادت‌طلبی و ایثارگری رزمندگان اسلام، این تهدید را به فرصتی برای اعتلای انقلاب تبدیل کرد که علاوه بر شکست دشمن، سبب گسترش فرهنگ انقلاب و الهام‌بخشی آن به دیگر ملت‌ها و فراگیری آن شد که محصول آن شکل‌گیری حلقه‌های مقاومت در بسیاری از کشور‌های منطقه و تبدیل آنها به نیرو‌های قدرتمند در تراز منطقه‌ای وجهانی شد که به مصادیق آن ازجمله به حزب‌الله، حماس، جهاد اسلامی و انصارالله می‌توان اشاره کرد. این فراگیری سبب شد که پس‌ازآن طرح‌ها و راهبرد‌های قدرت‌های سلطه برای مهار حرکت انقلاب اسلامی به جای متمرکز شدن به ایران، به حوزه اثر و نفوذ این نیرو‌ها معطوف و طرح‌هایی نظیر دکترین اقدام پیشدستانه، طرح خاورمیانه بزرگ و معامله قرن در دستور کار آنها قرار گیرد، اما آن طرح‌ها نیز به رغم خواست دشمنان با هدایت رهبری انقلاب و حضور میدانی نیرو‌های مقاومت به بستری برای توسعه و گسترش نیرو‌های جبهه مقاومت تبدیل شد. 
 ایستادگی و مقاومت مردم فلسطین و لبنان در قبال رژیم صهیونیستی در طول بیش از یک‌ساله گذشته که ملهم از نهادینه شدن باور و اعتقاد آنها به اسلام و ارزش‌های اسلامی است، بار دیگر این حقیقت را در جهان زنده کرد که تشدید جنایت‌های امریکا و رژیم صهیونیستی علیه مردم در غزه و لبنان نه‌تن‌ها به خاموشی و تضعیف این حرکت منجر نشده است، بلکه علاوه بر تقویت و تحکیم پایه‌های مقاومت در میان مسلمانان و مستضعفین جهان، نفرت جهانی علیه صهیونیسم و لیبرال دموکراسی را در پی داشته و حمایت از مقاومت را از حوزه کشور‌های اسلامی و منطقه غرب آسیا، فراگیر و جهانی کرده است. 
دلایل این توسعه و گسترش را می‌توان ناشی از چند مؤلفه اساسی دانست:
۱- ابتنای حرکت‌های مقاومت به ارزش‌های اسلامی و انقلابی و وعده تخلف‌ناپذیر الهی به پیروزی و موفقیت آنها. ۲- تبدیل شدن جریان مقاومت به یک حرکت اجتماعی و حمایت فراگیر و گسترده مردم از آن نظیر آنچه اکنون در غزه و لبنان اتفاق افتاده است. ۳- آثار و پیامد‌های جنایات سلطه‌گران و صهیونیست‌ها همچون به شهادت رسانیدن و مجروح کردن صد‌ها هزار نفر از کودکان وزنان در غزه و لبنان که باعث نهادینه شدن حرکت مقاومت و تقویت عزم و اراده مظلومان برای انتقام از صهیونیست‌ها و حامیانشان شده است. ۴- روند افول قدرت لیبرال دموکراسی و اوج‌گیری نفرت جهانی علیه صهیونیزم و در نقطه مقابل اقبال به ارزش‌های اسلامی در میان ملل جهان نقش نیرو‌های مقاومت را درروند تحولات جهانی برجسته‌تر کرده است. ۵- شکست و تحقیر تفکر سازش و تحکیم و تثبیت تفکر مقاومت به عنوان تنها راه رهایی ملت‌ها از زیر سلطه قدرت‌های سلطه‌گر در جهان مقبولیت یافته است. 
۶- رسیدن به قدرت بازدارندگی در برابر تهدیدها، متأثر از تحکیم قدرت مقاومت و بدون اتکا به قدرت‌های سلطه، اقبال به مقاومت را افزایش داده است.