جوان آنلاین: روزی که سفارت امریکا در تهران، به تسخیر دانشجویان درآمد و «لانه جاسوسی» لقب گرفت، با آنکه ۳۰ سال از تأسیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا میگذشت، هنوز شبکه گسترده جاسوسی امریکا در دنیا تا حد زیادی ناشناخته بود، اما گذر زمان نشان داد یکی از کارویژههای سفارتخانههای امریکا در اقصینقاط عالم و حتی کشورهای اروپایی، جاسوسی پنهان از کشور میزبان است؛ موضوعی که اسناد بهدستآمده در سفارت امریکا در تهران مؤید آن بود.
همه سفارتخانهها در دنیا به جمعآوری اطلاعات از کشور میزبان میپردازند، اما مطابق حقوق و عرف بینالملل این جمعآوری باید «با وسایل مشروع» و پرهیز از استراق اطلاعات از محیط مقصد باشد. بااینحال تجربه تاریخی نشان میدهد که دولت ایالات متحده امریکا به این تعهد بینالمللی پایبند نمیماند و سفارتخانههای امریکا بسیاری از اقدامات غیرقانونی در کشور میزان از قبیل جاسوسی و جمعآوری غیرمجاز اطلاعات را بر عهده دارند.
حتی پایتختهای اروپایی متحد امریکا نیز از جاسوسی سفارتخانههای ایالات متحده در امان نبوده و نیستند. بهعنوان نمونه در سال ۲۰۱۳ میلادی، نشریه اشپیگل بر پایه یکی از اسناد امنیتی ایالات متحده فاش کرد که آنگلا مرکل، صدراعظم اسبق آلمان از سال ۲۰۰۲ در فهرست اهداف جاسوسی آژانس امنیت ملی امریکا قرار داشته است. بر پایه سند مزبور واحدی به نام «خدمات جمعآوری ویژه» (SCS) مسئول انجام کار معرفی شد که ستادی غیرقانونی و مخفی در سفارتخانه امریکا در برلین برپا کرده است. در این ستاد کارمندان آژانس امنیت ملی (ان. اس. ای) و همچنین آژانس اطلاعات مرکزی ایالاتمتحده (سیا) با گیرندههای بسیار قوی ارتباطات مخابراتی محوطهای را کنترل میکنند که ساختمانهای دولتی آلمان در آن قرار دارند. واحد «خدمات جمعآوری ویژه» در آییننامه «فوق محرمانه» داخلی خود تأکید کرده است که اگر مشخص شود سفارتخانههای ایالاتمتحده امکانات فنی اینچنینی را برای اهداف جاسوسی به خدمت میگیرند، این موضوع میتواند «پیامدهای منفی سنگینی برای مناسبات ایالاتمتحده با دولتهای دیگر» داشته باشد. همچنین روزنامه «گاردین» سند دیگری را منتشر کرد که بر اساس آن آژانس امنیت ملی امریکا مکالمات تلفنی ۳۵ رهبر جهان را شنود کرده است.
این واقعیت البته سالها پیش در اسناد بهدستآمده از سفارت امریکا در تهران برملا شده بود. در سالهای پیش از انقلاباسلامی اهمیت و نقش ایران برای امریکا، بیش از منافع اقتصادی که از آن به دست میآورد، موقعیت جغرافیایی و استفاده از ایران بهعنوان یک پایگاه مهم برای جمعآوری اطلاعات بوده است؛ واقعیتی که در اسناد سفارت بدان تصریح شده بود: «ایران برای امریکا، کمکهای فراوان و امکانات وسیعی برای کارهای جاسوسی و اطلاعاتی فراهم بکند و اینکه ارتباط کاری نزدیک بین ساواک و سیا (SRF) وجود دارد.»
در سند دیگری هلمز، رئیس سابق سازمان جاسوسی CIA خواهان ادامه روابط ایران و امریکا و دسترسی به مواضع برای امکان فعالیتهای منحصربهفرد جاسوسی و مخابراتی میشود.
پروتکلهای جاسوسی
در اسناد سفارت امریکا، دستورالعملهای متفاوتی برای توجیه عوامل و منابع اطلاعاتی سفارت برای جمعآوری پنهان اطلاعات وجود دارد. در این دستورالعملها دقیقاً مشخص شده که چه چیزهایی برای امریکا مهم است و چگونه باید این اطلاعات به دست آید؟
در دستورالعملی سری که ویکتور تامست، معاون سفارت در تاریخ ۵ فوریه ۱۹۷۸ [۱۶ بهمن ۱۳۵۶]برای کنسولگریهای امریکا در شیراز، اصفهان و تبریز ارسال کرده، مصادیق نیازمندیهای اطلاعاتی امریکا و چگونگی جمعآوری آنها مشخص میشود.
در دستورالعملی که برای کنسول اصفهان ارسال شده، آمده است:
«ما نیازمند دو تحلیل طولانیتر میباشیم که ساخت اساسی قدرت در شهر و استان و وضع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نشان دهد. درعینحالی که در ایران تصمیمات عمده در مرکز اتخاذ میشوند. این امر در حوزه اقتصادی و حتی سیاست عدم تمرکز و تشکیلات حزبی مصداق کمتری دارد. اصفهان و دیگر کنسولگریها نمودارهای خوبی فراهم میآورند تا با استفاده از آنها پیشرفت یا عدم پیشرفت کار تهران و ادعای (حزب) رستاخیزیان معلوم گردد.... از آنجاییکه اصفهان از شهرهای مقدس است، ما هم به شما بیش از دیگر کنسولگریها توجه داریم تا درباره جامعه مذهبی و بهطورکلی فعالیتهای مذهبی، خصوصاً آنهایی که در خود نوعی نارضایتی یا مخالفت احتمالی نهفته دارند یا نهایتاً به آنجا منتهی میشوند، بینشی به دست آوریم. شاید مسلمانان متعصبتر اصفهان واقعاً بخش برجستهای از ساخت آنجا باشند، زیرا در دیگر نقاط ایران چنین نیست.»
در ادامه این دستورالعمل آمده است: «در حوزههای کنسولی همه شما تأسیسات و پایگاههای نظامی دایر هست. بسیار مفید است که شما در اصفهان، شیراز و تبریز و مسافرت در حوزههای خود، اثر چنین پایگاهها و تأسیسات (افراد آنها نیز) را در مناطقی که قرار دارند به نظر بیاورید... علاقهمندیم که از طرز فکر ارتشیانی که در هر منطقه مشخص زندگی میکنند بهتر آگاهی داشته باشیم. آیا آنها از مشاغل ارتشی خود راضیاند؟ آیا وظایف خود را خوب انجام میدهند؟ آیا پایگاه یا تأسیسات موردنظر کارآیی دارد؟ بهطورکلی تلقیشان از شاه و نحوه پیشرفت عمرانی در ایران چیست؟ نظر شخصی ایشان چیست؟»
در خصوص اطلاعات اقتصادی هم آمده است: «گزارش شما در امور اقتصادی مملکت از قبیل موارد ذیل مورداستفاده قرار خواهد گرفت: سیاست کنترل قیمتها، تورم (قیمتهای معمول زمین و اجاره) به تعیین حقوق، دورنما و وضعیت فعلی برنامه تقسیم سهام (اصل ۱۳) مشکلات و اصلاحات تأمین و پخش (مانند سیستم ترابری، انبارداری، بازارها) موجود بودن و تخصیص اعتبار؛ اوضاع سرمایهگذاری / تجارت بهطورکلی (شامل میزان بالارفتن سرمایه) عوامل مؤثر در آن اوضاع (مثلاً تصمیم به سرمایهگذاری یا عدم آن) و فعالیتهای دولتی (کارآیی بوروکراسی، اتخاذ تصمیمات محلی یا همه در تهران)؛ تأثیر خرجها، تقلیل طرحهای عمرانی و غیره.»
در دستورالعملی که برای کنسول تبریز ارسال شده هم آمده است: «اگر شما فرصت تهیه یک خلاصه جامعتر درباره حضور نظامی ایران در ناحیه مرزی تبریز - شوروی داشته باشید، مطمئنم که همکاران در اداره وابسته دفاعی و بخش سیاسی - نظامی آن را مفید خواهند یافت. آنگاه برای شروع گزارشهای منطقهای، به سراغ مسئله کردها میرویم. ازآنجاییکه گزارشهای مربوط به بخش کردنشین موردتوجه کشورها است، فعالیت تبریز در هفت سال گذشته عمدتاً صرف این امر شده است. ما امیدواریم که شما بتوانید روابط جدیدی را برقرار و حفظ نمایید تا حداقل در هر نیمسال ما را از عقاید کردها در مورد مسائلی از قبیل برادران عراقیشان، استعداد آنها برای حمایت از ناراضیان در عراق و دیدشان را نسبت به امریکا، مطلع سازید. از صحبتهایمان در تهران شما میدانید که در عراق کردهای ناراضی فعال هستند. این همراه با بعضی فعالیتهای عراق در چند ماه اخیر، مسئله حقوق انسانی کردهای عراقی را هم در امریکا و هم در صحنه سازمان ملل متحد بهصورت علنی مطرح ساخته است.... فعالیتهای مقامات شوروی در ناحیه شما بسیار موردعلاقه است. ما پیشنهاد میکنیم که در هنگام انجام مقررات گزارشنویسی یک یادداشت ملاقات در هر مورد تماس به RSO فرستاده شود. اهمیت خاص به توصیف جزءبهجزء عقاید و رفتار شورویهایی که ملاقات میکنید، قائل شوید. چنین گزارشنویسی باعث کمک بسیار در تشخیص مقامات شوروی که احتمالاً بتوانند اطلاعات جاسوسی چشمگیری فراهم کنند، خواهد بود.»
تشدید جاسوسی پس از انقلاب
با پیروزی انقلاباسلامی، هرچند مسیر نفوذ امریکا ناهموار شد، اما مواجهه با شرایط جدید ایجاب میکرد تا سفارت و ایستگاه اطلاعاتی سیا در تهران، دامنه جمعآوری آشکار و پنهان اطلاعات خود را توسعه دهد. به همین منظور وزارت امور خارجه امریکا در تاریخ ۱۷ اوت ۱۹۷۹ [۲۶ مرداد ۱۳۵۸]در مکاتبهای سری به شماره ۵۹۷۲ به سفارت امریکا در تهران توصیه میکند که فعالیتهای سفارت در زمینه جاسوسی توسعه یابد: «پشتوانههایی را برای سفر در داخل کشور در نظر بگیرید و سفرهایی را تا جایی که شرایط اجازه میدهد، بهسرعت شروع کنید. برنامه تبلیغات را افزایش دهید. تا منتهی درجه ممکن، با تمام گروههای سیاسی مهم شامل مخالفین و شاهدان سیاسی مستقل بر اطلاعات، تماس حاصل نمایید.»
ایستگاه سیا در تهران نیز به دنبال توسعه شبکه عوامل و منابع خود در ایران بود. یکی از الزامات گسترش این شبکه استفاده از مأموران دارای پوشش غیررسمی بود. اینگونه مأموران دیپلماتها یا کارمندان آشکار سفارت نبودند بلکه تحت عناوین قلابی افراد غیردولتی، بازرگان، روزنامهنگار، کارمند شرکت و ... کار جاسوسی خود را پیش میبردند و رابطه خود را با مأمورین جاسوس تحت پوشش رسمی بهطور بسیار مخفی حفظ میکردند.
بر همین اساس دونالد. سی. پکوئین یا همان توماس اهرن، رئیس ایستگاه سیا یک هفته قبل از تسخیر سفارت در ۷ آبان ۱۳۵۸ در یادداشتی برای ادوارد جی. گنین (اسم مستعار آدمیرال ترنر، رئیس وقت اطلاعات مرکزی امریکا) نیازمندیهای ایستگاه را به این شرح اعلام میکند:
«از من خواستید که در رابطه با احتیاجات عملیاتی تهران درباره استفاده از پوششهای غیررسمی و همچنین نظامی اظهارنظر کنم. من میتوانم از یک مأمور دارای پوشش غیررسمی تا حدی بهمنظور ارتباط اضطراری با منابع حساس و تا حدی بهمنظور دسترسی قرارگاه به اخبار غیرعلنی مربوط به امور مالی و اقتصادی، خصوصاً در بخش نفت، استفاده خوبی بکنم. حداقل احتیاج من در دسترسی به ارتش تأمین شده، چون کاردار به درخواست من یکی از مأموران قرارگاه را در پست خالی کارمند سیاسی - نظامی جای داده است. معذلک، اضافه شدن یک مأمور ملبس «به لباس نظامی» نهایت فایده را در برخواهد داشت.»
موانع پیش روی جاسوسی
البته کار جاسوسی در شرایط پس از انقلاب به این سادگیها هم نبود و اوضاع کاملاً با قبل از انقلاب متفاوت بود. لینگن، کاردار سفارت نیز این مشکلات را بهخوبی درک میکرد و سعی میکرد واشینگتن را از این چالشها مطلع کند. در گزارشی خیلی محرمانه به شماره ۷۶۳۵ که در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۱۹۷۹ [۳۱ تیر ۱۳۵۸]برای وزارت امور خارجه در واشینگتن دی. سی و رونوشت آن را به سفارتخانههای امریکا در دیگر کشورهای منطقه ارسال میکند، به این موانع پیش روی سفارت اشاره میکند: «سوءظنی که در ایران امروز نسبت به کلیه اعمال حکومت امریکا وجود دارد و همچنین عدم امنیت عمومی در تمام مناطق کشور، تقریباً جمعآوری اطلاعات برای کارمندان سفارت را غیرممکن ساخته است، مگر در موارد خیلی نادر. معهذا پدیدههایی وجود دارند که قابلاندازهگیری بهطور کمی میباشند (حداقل به شکل تقریبی) و ما سعی کردهایم با استفاده از این اطلاعات، مدلی بسازیم که با آن بهخوبی بتوانیم جریان سیاسی را ارزیابی کنیم.»
بازداشت جاسوسان امریکایی!
در ۱۰ ماهی که سفارت امریکا در تهران پس از پیروزی انقلاب همچنان فعال بود، بارها پیش آمد که مردم انقلابی به جاسوسان امریکایی که در پوشش دانشگاهی، تاجر و خبرنگار مشغول جمعآوری اطلاعات در گوشهگوشه کشور بودند، مشکوک شده و آنها را تحویل نیروهای انقلابی دادند. از جمله سفارت در سند ۴۰۶۹ در تاریخ ۱۸ آوریل ۱۹۷۹ [۲۹ فروردین ۱۳۵۸]به وزارت امور خارجه امریکا گزارش میکند:
«چند منبع دانشگاهی که نسبتاً تا ۵ هفته پیش آرام بودهاند گزارش کردهاند که برخی از تحصیلکردههای امریکایی در خیابانها بدون اطلاع دستگیر شدهاند. در بعضی مراحل به کمیتههای انقلاب احضار شده و در یک مورد در دادگاه محلی به اتهام (کمک به امریکاییها - بهطور آشکار این کار جرم تلقی شده یا حداقل در ایران انقلابی کار خلافی است). یک دوست نزدیک و رابط با ریچارد کاتم به مأمور سفارت گفت که تحصیلکردهها بدون هیچ اتهامی اینک در زندان بوده و از او درخواست کردند با دوستان دانشگاهی مستقیماً تماس نگیرد، زیرا ممکن است با سوءتفاهم تلقی شود. برخی دیگر از رابطین غیردانشگاهی مأمور سفارت نسبت به ملاقات در محلهای عمومی اکراه داشتند و عدهای از ملاقات سر باز زدند (تا کارها روبهراه شود). مأمور مطبوعات مشکلات مشابهی با اکثر روزنامهنگاران داشته است.»
در سند دیگری که کاردار در تاریخ ۱۲ اوت ۱۹۷۹ با شماره ۸۹۷۰ به واشینگتن ارسال کرده و «ملاقات با بازرگان» را شرح داده است، اعتراض خودش به برخورد و اخراج خبرنگاران امریکایی را گزارش میدهد:
«من آنگاه رفتار با خبرنگاران امریکایی را از سوی دولت موقت ایران در میان گذاشتم و گفتم که نگرانی دولت موقت ایران را درباره اینکه مطبوعات امریکا تصویر متعادلی از ایران ارائه نمیدهند کاملاً درک میکنم و اینکه من نیامدهام تا درباره اخراج خبرنگاران امریکایی از ایران رسماً شکایت کنم، ولی من میل دارم نگرانی خود را درباره اثر چنین اقداماتی در مناسبات دوجانبه بین دو کشور ابراز نمایم،.. من به تذکرهای دکتر ممکن از وزارت ارشاد ملی درباره اینکه خبرنگاران امریکایی در ایران اغلب در درجه اول جاسوس به نظر میرسند و بعد روزنامهنگار اشاره کردم، یک چنین اظهاری از سوی یک مقام ارشد دولت موقت ایران که هیچگونه اساسی ندارد به نفع هیچکدام نیست.»
ادامه دارد...
منابع در دفتر روزنامه موجود است.