شناسهٔ خبر: 70034588 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

مترجم «قلب، شکارچی تنها»:

تنهایی، قهرمان اصلی کتاب مکالرز است

آرش افراسیابی، مترجم «قلب، شکارچی تنها» گفت: مکالرز در تمامی آثارش از تنهایی و رنج انسان می‌نویسد و در این اثر که به نوعی مهمترین کتاب اوست، تنهایی، قهرمان اصلی است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا اخیراً کتاب «قلب، شکارچی تنها» نوشته کارسون مکالرز با ترجمه آرش افراسیابی از سوی نشر بیدگل در ۴۹۲ صفحه منتشر شده است؛ اثری که در آن نویسنده‌ای سفیدپوست برای نخستین‌بار، در داستانی برآمده از زندگی در جنوب، با شخصیت‌های سیاه‌پوست نگاهی واقعی و عادلانه داشته است.

آرش افراسیابی، مترجم این کتاب در گفت‌وگو با ایبنا با بیان اینکه به واسطه علاقه شخصی به آثار قبلی نویسنده و نیز اقتباس سینمایی که سال‌ها پیش از این اثر دیده بود تصمیم به ترجمه کتاب گرفته است، عنوان کرد: فیلمی را که بر اساس این کتاب نوشته شده، دیده‌ام و علاقه شدیدم به نسخه سینمایی، یکی از دلایلی بود که من را به ترجمه کتاب ترغیب کرد ولی مسلماً کتاب مثل اکثر آثار ادبی دیگر، یک سروگردن بالاتر از نسخه سینمایی‌اش قرار می‌گیرد.

این مترجم درباره سبک و سیاق قلم مکالرز توضیح داد: مکالرز یکی از نویسندگانی است که آثارشان در قالب سبک گوتیک جنوبی قرار می‌گیرد. این سبک ادبی به مسائل فرهنگی ایالات جنوبی آمریکا تمرکز دارد. این ادبیات در دوره برده‌داری و پس از آن پیشرفت‌های چشمگیر و در خور توجهی داشت و علاوه بر مولفه‌های جغرافیایی، به موضوعات محوری زمانه‌اش می‌پردازد، موضوعاتی مثل نژادپرستی، جنگ و فقر که امروز هم در جای‌جای جهان با آنها دست به گریبانیم. از ویژگی‌های شاخص این سبک ادبی می‌توان به اهمیت خانواده، اجتماع، عدالت، مذهب، نژادپرستی و به‌ویژه مشکلات اجتماعی سیاهپوستان اشاره کرد. مکالرز در این سبک پیرو بزرگانی چون ویلیام فاکنر، مارک تواین و سایرین بوده است. مکالرز در تمام آثارش از تنهایی و رنج انسان می‌نویسد و در این اثر که به نوعی مهمترین اثر اوست، تنهایی، قهرمان اصلی به شمار می‌رود.

وی تاکید کرد: اگر در ادبیات و به ویژه ادبیات مدرن دنبال پیام بگردیم، راه را به بیراهه رفته‌ایم. در تحلیل و تفسیر ادبیات بهتر است مسائل به مراتب مهمتری از جمله سبک نوشتار، توجه به سنت ادبی و نوع نگاه نویسنده به جهان پیرامون مورد نظر قرار بگیرد و اساساً امروزه در آثار جمع کثیری از نویسندگان مطرح دغدغه پیام و پیام‌رسانی به چشم نمی‌خورد و خواننده بر مبنای دریافت و نگاه خود با اثر ارتباط برقرار می‌کند.

افراسیابی همچنین گفت: مشغول ترجمه دو کتاب دیگر هستم، اولی زندگینامه یکی از چهره‌های مشهور سیاسی و اجتماعی قرن بیستم و دومی کتابی داستانی از یکی از نویسنده‌های شناخته شده معاصر و در ژانر معمایی است.