سعید آقایی؛ رسانه ملی و ورزش؛ این روزها بدل به دو خط موازی شده اند که هیچگاه بهم نمی رسند. دو حوزه ای که در طول تاریخ همیشه یار غار هم بوده اند و در کنار هم برای اعتلای نام ایران کوشیده اند و پسوند ملی در کنار نام آنها به چشم می خورد اما این روزها در مقابل هم قرار گرفته اند گویی دو رقیب و حتی دو دشمن مقابل هم ایستاده اند. در این مسیر اما همه مناقشات در سوی جام جم می آید. جزیره ای جدا افتاده و عریض و طویل در جغرافیای ایران که در انحصارگرایی شهره خاص و عام است و حتی از وظایف روتین و بدیهی خود را انجام نمی دهد. جزیره ای با بودجه ای هنگفت از بیت المال که در انجام پیش پاافتاده ترین ماموریت ها مدتهاست عاجز و ناتوان بوده و سبب شده تا قاطبه مردم از آن رویگردان باشند. سازمانی که ظاهرا حرف تازه ای برای گفتن در ورزش ندارد و با تک روی ها و مونولوگ های بی سر و ته به دنبال اهداف خاص خودش است.از همین رو با این تشکیلات چند صد میلیاردی و بودجه ای که به فلک سر می کشد، مرجعیت رسانه ای را دودستی تقدیم رسانه های آنور آبی کرده! رسانه ای که حتی در حوزه سرگرمی و اوقات فراغت نیز تهی شده تا کمتر کسی رغبت به تماشایش داشته باشد.
مجموعه ای با اینهمه ضعف آشکار و نهان حالا چند صباحیست که شمشیر برداشته و به جان ورزش افتاده. ورزشی که شاید تنها نقطه امید و دلخوشی این مردم در انتهای زندگی تلخ و دغدغه های بیشمار و مشکلات کمرشکن باشد اما امروز مورد هجوم رسانه ملی قرار گرفته که با تازیانه وحشتناکی آن را می نوازند؛ گویی رسانه ملی ماموریت یافته تا تتمه امید و دلخوشی مردم را هم در این روزهای سخت بگیرد.
انتقادات یکسویه و شخصی یک مجری باسابقه از تیم ملی که از هفته ای به هفته دیگر و از برنامه ای به برنامه دیگر و هر بار با شدت و حدت بیشتر تکرار می شود، اوج بی رحمی در قبال تیمی است که امروز با همه معایب و ایرادات آشکار و نهانش و کیفیت فنی پرانتقادش صدرنشین گروه است و یک نفس تا جام جهانی فاصله دارد.
تیمی که کادر فنی اش هزار و یک مساله دارند و با ادبیات و رفتارهای عجیب و غریب بر آتش اختلاف می دمند اما همه این اشتباهات هم دلیلی بر آن نیست که چشم بر روی نتیجه خوب و موفقیت تیم ببندیم و روی آنتن رسانه ای که با پول مردم اداره می شود، حرف های خودمان را بزنیم.
این مسیر کج و غلط اما تنها به فوتبال و تیم ملی ختم نمی شود. ظاهرا رسانه ملی به سمت زدن ریشه ورزش میل می کند و به نظر این خط مشی و سیاست جدید است؛ حمله به ورزش حتی به غلط! بعد از بلوای تیم ملی این بار انتخابات فدراسیون بولینگ و بیلیارد دستمایه انتقادات رسانه ملی شده و حیرت انگیز اینکه این انتقادات غلط را به بدوی ترین شکل ممکن انجام می دهد. مجری روبروی دوربین می ایستد، به دوربین زل می زند و مونولوگی طولانی و سراپا اشتباه و از اساس غلط را به خورد مخاطب می دهد. این بار آقایان پا را فراتر گذاشته اند و حتی به خود زحمت نمی دهند که این انتقادات را از زبان سوم شخص و یک فرد دیگر روی آنتن ببرند و همه انتقادات در هر عرصه ای به شکل مستقیم از سوی مجری در قامت دانای کل مطرح می شود. مشتی اطلاعات بی پایه و اساس که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
در صدا و سیما چنان از عد صلاحیت هاشم اسکندری حرف می زنند که وزیر ورزش و جوانان مطابق قانون ابلاغ شده این انتخابات را برگزار کرده و اتفاقا روز گذشته هم حکم رییس جدید فدراسیون بولینگ و بیلیارد به اسکندری اهدا شد.
این رویکرد جدید و عجیب صداوسیما در تقابل ورزش تاکنون در تاریخ رسانه سابقه نداشته. گویی رسانه ملی تصمیم گرفته به سمت نابودی ورزش میل کند و هیچکس هم جلودارش نیست!