شناسهٔ خبر: 70023258 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

آیا ۱۰ درصد عوارض اتوبان تهران شمال، کفاف مدیریت پسماند استان‌های شمالی را می‌دهد؟

سازمان حفاظت محیط زیست به دنبال مصوبه مجلس برای دریافت ۱۰ درصد از عوارض آزادراهی تهران شمال برای مدیریت پسماند شمال استان‌های شمالی است. اما آیا این رقم کفاف معضل پسماند شمال را می‌دهد یا به شوخی تنه می‌زند؟

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین- زهرا رفیعی: طرح تخصیص ۱۰ درصد از عوارض آزادراهی تهران-شمال به مدیریت پسماند در شمال کشور، به عنوان گامی در جهت بهبود وضعیت مدیریت پسماند، اقدامی مثبت اما به نظر کارشناسان با روش‌های کنونی هر چقدر پول برای پسماند در نظر بگیرید، کافی نخواهد بود.

این رقم شوخی است؟

بر اساس گزارش‌های رسمی عوارض آزادراهی تهران-شمال در سال ۹۹ حدود ۸۰ میلیارد تومان بوده است. از این زمان تا کنون خبر رسمی مبنی بر با در نظر گرفتن رشد عوارض و افزایش تردد، می‌توان این رقم را در سال‌های اخیر بالاتر فرض کرد. اگر این مبلغ به ۲۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده باشد، ۱۰ درصد از آن (۲۰ میلیارد تومان) به مدیریت پسماند اختصاص خواهد یافت.

برای مدیریت کامل پسماند در شمال کشور، بودجه‌ای بسیار بیشتر از این مقدار مورد نیاز است. اگر این سه استان روزانه ۶۵۰۰ تن زباله تولید کنند بودجه فعلی به ازای هر تن زباله حدود ۳۰۸ تومان در روز است، که حتی هزینه‌های ابتدایی مثل حمل و دفن بهداشتی را هم پوشش نمی‌دهد. هزینه مدیریت روزانه زباله حدود ۲ تا ۲.۴ میلیارد تومان است که برای یک استان سالانه ۷۳۰ تا ۸۷۶ میلیارد تومان برآورد می‌شود. اگر حتی کل عوارض آزادراهی در سال ۱۴۰۳ حدود ۲۰ میلیارد تومان به این امر تخصیص یابد این رقم تنها معادل ۳ تا ۴ درصد از هزینه سالانه مدیریت پسماند یک استان مانند مازندران خواهد بود و برای سه استان شمالی (مازندران، گیلان و گلستان)، این سهم حتی کمتر خواهد شد.

پسماند هزینه‌های مدیریتش را درمی‌آورد اگر مافیا بگذارد

سهیل اولادزاد، فعال محیط زیست در مازندران: «هزینه‌های پسماند، آنچنان که هم اکنون به اصلاح در حال مدیریت است، با ۱۰ عوارض تهران شمال تامین نمی‌شود. هم اکنون به واسطه فشارهای مردمی دو محل دفن در مازندران یعنی شهرهای بابل و ساری بسته شده است. هر کدام از این شهرها ۲۰۰ تا ۳۰۰ تن زباله در روز تولید می‌کنند و زباله‌هایشان را به استان تهران (فیروزکوه، آرادکوه، رباط‌کریم) منتقل می‌کنند. هزینه‌ای که شهرداری بابل برای ارسال زباله به تهران پرداخت می کند، ماهیانه ۱۲ میلیارد تومان است. با کمی اختلاف همین میزان را برای ساری، فریدونکنار، محمودآباد نیز درنظر بگیرد که زباله‌هایشان را به جایی دیگر می‌کنند. شهرداری ساری تا همین چند وقت پیش، قبل از اختلاف نظرهایی که سر ماجرای گردشگری آشوراده بین استان مازندارن و گلستان ایجاد شود، دوسه سال بود که زباله‌هایش را به آق‌قلای استان گلستان منتقل می‌کرد. به این ارقام، هزینه ورودیه زباله به محل پسماند را هم اضافه کنید که کیلویی ۱ هزار تومان است و باید به شهرداری مقصد پرداخت شود. (۲۰۰ میلیون تومان برای هر ۲۰۰ تن به صورت روزانه) یک عدد دستگاه ساخت ترنر تولید کمپوست حدود ۲۲ میلیارد تومان است. تجهیزات مورد نیاز سالن کمپوست ۲۶ میلیارد تومان است. یک دستگاه گرانول‌سازی از نایلون‌های بازیافتی با ظرفیت ۳ تن در روز، ۷ میلیارد تومان است.

آیا ۱۰ درصد عوارض اتوبان تهران شمال، کفاف مدیریت پسماند استان‌های شمالی را می‌دهد؟

با روش‌های کنونی هر چقدر پول برای پسماند در نظر بگیرید، کافی نخواهد بود. هنوز طرح جامعی برای مدیریت پسماند استان‌های شمالی وجود ندارد. معتقدیم مدیریت پسماند باید از شهرداری‌ها گرفته شود؛ چرا که هر کدام از شهرداری‌ها که تعدادشان و میزان تولید زباله‌شان از زیادی، با هم رقابت می‌کند روش خودش را می‌خواهد اجرایی کند. مثلا شهرداری محمودآباد با ۳۰ تن زباله روزانه، می‌خواهد زباله سوز داشته باشد؛ یا نوشهر زباله‌سوز راه‌اندازی کرده ولی شهرداری چالوس نمی‌خواهد پسماندش را به این زباله سوز تحویل دهد.

برای مدیریت زباله در شهرهای شمالی، نیاز نیست هر شهر برای خود کارخانه کمپوست، زباله‌سوز، مرکز دفن و ...داشته باشد، یعنی اگر در قائمشهر محل تولید کمپوست ۵۰۰ تنی ساخته می شود نیاز نیست ساری و بابل و ... هم کارخانه تولید کمپوست بسازد. آن هم در شرایطی که در شمال کشور مدیریت پسماند با مشکل جا مواجه است. طبق قانون مدیریت پسماند هر شهر با شهرداری همان شهر است و اگر دلش نخواهد، می‌تواند از همکاری با شهرداری مجاور سرباززند. چرا؟ چون زباله پول‌ساز است.

یک مثال می‌زنم که موضوع شفاف شود. دولت امارات اخیرا اعلام کرد که تصمیم دارد ۷۴ میلیارد درهم برای مدیریت پسماند اختصاص دهد تا ۷ درصد انرژی مورد نیاز شهری از زیست‌گاز (BioGass) تامین شود. ۷۰ میلیارد درهم آن را بخش خصوصی تامین خواهد کرد. بخشی از سود و درآمد بخش خصوصی از زباله‌های بازیافت‌پذیر است که به او داده می‌شود و همچنین دولت تضمین می‌دهد که انرژی تولید شده با زیست‌گاز را از بخش خصوصی می‌خرد.

اینجا به هر کدام از شهرداری‌های شهرهای شمال کشور بگویید می‌خواهید در بخش پسماند، سرمایه‌گذاری کنید می‌گوید در قبالش به من چه می‌دهی؟ به جای اینکه به بخش خصوصی فضای کار بدهند برعکس عمل می‌کنند. عمده پولی که سرمایه‌گذار بدست می‌آورد (۱۵-۱۰ درصد) از زباله‌های خشک است. هم اکنون این بخش از پسماندها (پت، شیشه، کاغذ، فلز) به مرکز دفن زباله نمی‌رسد و تمام آن از سطل‌های زباله جمع آوری می‌شود. زباله خشکی که به محل دپوی زباله می‌رسد، پسماندهای ریجکتی (غیرقابل بازیافت) است که به درد سوزانده شدن می‌خورد. زباله‌های تر که مناسب کمپوست و هاضم است نیز نیاز به زیرساخت و سرمایه‌گذار دارد که دولت در این بخش حداقل تضمین دهد انرژی تولیدی با بایوگس را می‌خرد که این کار را هم نمی‌کند. هم اکنون حتی برای انرژی تولیدی زباله‌سوزهایی که راه‌اندازی شده است هم نرخ‌گذاری نکرده است. در حالی که کشور با ناترازی برق مواجه است. در شرایطی که منابع طبیعی برای سوزاندن و انرژی رساندن به خانه‌ها نداریم و یا کم داریم، باید به سمت واقعی‌سازی قیمت انرژی و همچنین تولید انرژی با پسماندهای جمع آوری شده از خانه‌های مردم برویم. می‌توان CNG و LPG تولید شده از زیست‌گاز را به بازار عرضه کرد، فناوری آن نیز قدیمی است و در کشور وجود دارد و از مبادی قانونی هم تجهیزات آن وارد کشور می‌شود. این درحالی است که متاسفانه چسبیده‌ایم به ایده‌هایی مانند راه‌اندازی زباله‌سوز! آن هم که می‌بینید مشکلاتی که ایجاد کرده بیشتر از زمانی است که زباله سوز نداشتیم.

مدیریت پسماند پیشتر از اینکه به چه روشی انجام شود؛ به دلیل مافیای پسماند که در شهرداری‌ها وجود دارد به نتیجه نرسیده است. نباید دید کوتاه‌مدت و تک محورانه باشد. پسماندها در شمال و البته همه کشور، به افراد خرده‌پا داده می‌شود که پس از دستچین کردن، آن را به محل دپو یا پردازش زباله می‌برند. جالب اینکه حتی دستگاه‌های پردازش ۲۰-۳۰ میلیاردتومانی نیز که شهرداری‌ها از اعتبارات دولتی خریده‌اند، در اختیار همین افراد قرار گرفته است.

نکته مهم این است که مدیریت پسماند، خود فرایندی سودآور است و می‌تواند هزینه‌هایش را تامین کند. در شرایطی که زباله‌های خشک عمدتا توسط زباله‌گردها در بدو ورود به سطل‌های زباله شهری جمع‌آوری می‌شود و بیشتر، زباله‌های تر به مراکز دفع پسماند می‌رسد، در یکی از شهرهای شمالی باسکول‌های سالن پردازش و تفکیک نشان می‌دهد که ماهانه ۹۰ تن نایلون پلاستیکی به ارزش کیلویی ۵-۴ هزار تومان، ۱۷-۱۶ تن بطری پت و چندین تن آهن‌آلات وارد این مراکز می‌شود. نه تنها در شهرهای شمالی که در همه شهرهای بزرگ مافیای جمع آوری زباله خشک اساسا تلاش می‌کنند، هیچ پلاستیک باارزشی به مراکز دفن برسد. اگر جلوی این افراد گرفته شود، زباله خودش درآمد خودش را درمی‌آورد. ضمن اینکه اگر در زمینه مدیریت پسماند در مبدا فرهنگسازی کنیم (که هیچ کاری در کشور در مورد آن انجام نشده است) تا ۲۰ درصد مسائل آن در مواردی مانند کاهش شیرابه، تفکیک از مبدا، کاهش تولید زباله و... حل می‌شود.»