خبرگزاری مهر، گروه مجله - فاطمه برزویی: حاج محمود سالها بود که مغازه کوچک بقالیاش را در گوشه خیابان میچرخاند. او از آن دسته مغازهدارهایی بود که همه محله او میشناختند.
هر کسی میدانست اگر یک روز حتی کیف پولش را هم فراموش کرده باشد، حاج محمود به رویش نمیآورد. دفتر کوچکی پشت دخلش داشت که در آن نام مشتریها را مینوشت و با خنده میگفت: «این حساب کتابها تا روز قیامت هم صاف نمیشود!»
اما حالا مغازه حاج محمود تعطیل شده. کرکرهای که زمانی صبحهای زود با صدای بلند بالا میرفت برای همیشه پایین آمده است. در پاسخ به اینکه چرا دیگر مغازه نمیروی؟ با نگاهی که بین خستگی و غم گم شده بود، آهی میکشد و میگوید: «مغازهداری دیگر مثل قدیمها نیست. اینترنت آمده، همه از توی گوشی خرید میکنند. دیگر کسی حال ندارد بیاید بقالی من.» داستان حاج محمود، داستانی است که دیگران هم از آن حرف میزنند. این روزها وقتی با مغازهدارهای قدیمی صحبت میکنی، از یک درد مشترک میگویند؛ اینترنت و اپلیکیشنها.
کرکرههای قدیمی، زیر سایه کلیکها
چند سال پیش، وقتی از محلههای قدیمی شهر عبور میکردی، کوچهها و خیابانها پر از مغازههایی بود که هویت یک محله را تعریف میکردند. بقالیها، پارچهفروشیها، کفاشیها، خیاطیها، و حتی مغازههای کوچکتری که یک گوشهای برای خود کسب و کاری به راه انداخته و مشتریهای خاص خودشان را داشتند. این مغازهها فقط مکان خرید نبودند؛ جایی بودند که مردم دور هم جمع میشدند، گپ میزدند، و بخشی از زندگی اجتماعیشان را در آن میگذرانند. اما امروز، کمتر آن کسب و کارها با همان صفا و صمیمت دیده میشود.
حاج محمود تعریف میکند که تا همین چند سال پیش، محله پر از رفتوآمد بود. صبحها مادرهای خانهدار برای خرید مواد غذایی میآمدند، عصرها بچهها برای خرید شکلات و تنقلات سر و صدا راه میانداختند.
اما حالا؟ همان مادرها با گوشیشان از اینترنت خرید میکنند و بچهها هم مشغول بازیهای آنلایناند.: «یک روز صبح نشستم دخل رو حساب کردم. دیدم به زحمت میتونم کرایه مغازه رو بدهم، چه برسد به پول آب و برق و جنسها. آن موقع بود که فهمیدم باید کرکره را کم کم پایین بکشم.»
خانم حسینی، یکی از مشتریهای قدیمی حاج محمود، میگوید: «من از حاج محمود خیلی خرید میکردم. ولی واقعیت این است که خرید اینترنتی خیلی راحتتر است. یک روز که بچهام مریض بود و نمیتوانستم از خانه بیرون بروم، برای اولین بار از مارکت اینترنتی خرید کردم. از آن موقع دیگر همه خریدهایم را اینترنتی انجام میدهم.» حاج محمود علاقهای به کسب و کارهای اینترنتی ندارد و توضیح میدهد: «کجا و این کارا کجا! من دیگر پیر شدم. اینها دیگر برای جوانترها است. زمانه عوض شده و ما دیگر به درد این زمانه نمیخوریم»
مغازه داشتن به خصوص بقالی، تا چندین سال قبل برای خیلیها یک شغل دوم یا حتی تفریح بازنشستگی بود. آدمهایی که پس از سالها کار، دلشان میخواست جایی برای خودشان داشته باشند. جایی که به مردم خدمت کنند و در کنارش درآمدی هم داشته باشند و نان سر سفره ببرند. اما حالا دیگر شرایط فرق میکند و این رؤیای قدیمی فاصلهای تا سراب شدن ندارد.
علیآقا، یک کفاش بازنشسته در یکی از محلهای جنوب شرقی تهران هم داستان مشابهی دارد. او بعد از بازنشستگی تصمیم گرفت مغازهای برای تعمیر کفش باز کند. اما وقتی هزینه اجاره مغازه و رقابت با کفشهای نسبتاً ارزانقیمت اینترنتی را دید، فهمید که ادامه دادن بیفایده است. «من دوست داشتم مردم را ببینم. از حرف زدن با مشتریها لذت میبردم. اما الان همه دنبال ارزونترین و سریعترین راه هستند. بعضی اوقات کفش را ترجیح میدهند آنلاین بخرند، حتی اگر به آن هم نیاز نداشته باشند.»
کرونا ویروس بود، «خرید آنلاین» واگیر شد
خریدهای اینترنتی بهنوعی زندگی ما را متحول کردهاند. دیگر لازم نیست برای تهیه یک محصول، ساعتها در خیابانها یا مراکز خرید بگردیم. کافی است گوشی یا لپتاپ را باز کنیم، محصول مورد نظرمان را انتخاب و منتظر بمانیم که به در خانه برسد. این روش، مخصوصاً در دوران کرونا، یک نجاتدهنده بود. وقتی همهجا بسته بود و کسی نمیتوانست بهراحتی از خانه بیرون برود، خرید آنلاین تبدیل به بخشی از زندگی ما شد. اما حالا با گذشت چند سال که شرایط عادی شده، خیلی از ما همچنان به خرید آنلاین عادت داریم.
رضا، یکی از جوانانی که به شدت از خرید آنلاین حمایت میکند میگوید: «چرا باید وقتم رو تو ترافیک و تو مغازهها هدر بدهم وقتی میتوانم همان محصول را آنلاین سفارش بدهم؟» او معتقد است که مغازههای سنتی نمیتوانند با این راحتی و سرعت رقابت کنند. این راحتی برای مریم، یکی از مشتریهای پر و پا قرص فروشگاههای اینترنتی، هم جذابیت زیادی دارد. او میگوید: «راستش من عاشق خرید آنلاین هستم. قیمتها بهتر است، و دیگر نیازی نیست از خانه بیرون بروم و ساعتها بگردم. ولی بعضی وقتها دلم برای آن مغازههای قدیمی و گپزدن با فروشندهها تنگ میشود.»
خرید اینترنتی راحتتر و سریعتر است. میتوان هزاران محصول را دید، قیمتها را مقایسه کرد، نظرات خریداران دیگر را خواند و بدون اینکه از خانه خارج شد، خرید کرد. از طرفی، ارسال سریع و تخفیفهای خوب هم این روش را برای برخیها جذابتر کرده است. یک دانشجوی ۲۵ ساله، در اینباره میگوید: «وقتی میتونم یک کتاب یا لباس رو با تخفیف ویژه و بدون هزینه رفتوآمد بخرم، چرا باید از مغازه خرید کنم؟»
برای بقا باید خلاق بود!
خرید آنلاین فقط برای مصرفکنندگان نیست که تغییرات بزرگی ایجاد کرده است. برخی فروشندگان نیز مجبور شدهاند خودشان را با این شرایط جدید وفق دهند. علی، که یک مغازه لباسفروشی دارد تصمیم گرفت فروشگاهش را آنلاین کند. او میگوید: «اوایل سخت بود، ولی کمکم یاد گرفتم چطور تو شبکههای اجتماعی تبلیغ کنم و مشتری جذب کنم. حالا فروشم حتی از وقتی مغازه داشتم بیشتر است.» علی معتقد است که مغازهداری سنتی دیگر مثل سابق جواب نمیدهد و برای بقا در این دنیای جدید، باید خلاق بود و با تکنولوژی همراه شد.
همه چیز به این سادگی هم نیست. خرید اینترنتی کاملاً به فناوری وابسته است. اگر اینترنت قطع شود یا مشکلی در سایتها پیش بیاید، ممکن است خرید ما انجام نشود. مسائل امنیتی مثل سرقت اطلاعات بانکی هم همیشه در این نوع خریدها یک نگرانی است. از طرف دیگر، این سبک خرید تأثیر زیادی روی محیطزیست گذاشته است. بستهبندیهای زیاد و استفاده از پلاستیک، به همراه حملونقلهای بیپایان برای تحویل کالاها، باعث شدهاند که مصرف سوخت بالا برود و آلودگی بیشتر شود.
حتی زبالههایی که از بستهبندیها تولید میشود، خودش یک مشکل بزرگ است. در کنار اینها، نمیتوان انکار کرد که خرید آنلاین روی عادتهای اجتماعی و روانی ما هم تأثیر گذار بوده است. برای مثال بعضیها ممکن است دچار اعتیاد به خرید اینترنتی شده باشند و بیدلیل چیزهایی بخرند که شاید اصلاً لازم نداشته باشند. همچنین، فروشگاههای اینترنتی با تبلیغات هوشمندانه یا تخفیفهای جذاب، گاهی احساس نیاز غیرواقعی در ما ایجاد میکنند. به قول زهرا: «گاهی حس میکنم اگر فلان محصول را نخرم، از بقیه عقب میمانم.» این تغییرات نشان میدهد که خرید آنلاین، هرچند زندگی ما را آسانتر کرده، اما چالشها و پیامدهای خاص خودش را هم دارد. چه برای مصرفکنندگان و چه برای فروشندگان، موفقیت در این فضا نیازمند آگاهی و خلاقیت است.
تعطیلی مغازههایی مانند بقالی حاج محمود تنها یک نمونه از تأثیرات تغییرات در عادات خرید مردم است. این تغییرات نشان میدهند که تکنولوژی، اگرچه راهحلهای جدید و راحتتری برای زندگی فراهم کرده، اما در عین حال، الگوهای قدیمی تعاملات انسانی و اقتصادی را نیز دستخوش دگرگونی کرده است. کسی چه میداند شاید روزی برسد که این مغازههای کوچک، تنها در خاطرات جمعی ما باقی بمانند؛ یادآور زمانی که خرید کردن فراتر از یک معامله تجاری، فرصتی برای گفتوگو، تعامل و ایجاد روابط انسانی بود.