شناسهٔ خبر: 70018914 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: نورنیوز | لینک خبر

شب‌های شوم شام به روایت روزنامه‌های ایران

تحریرالشام، جبهه‌النصره و ارتش آزاد سوریه نام‌هایی است که از هشتم و نهم آذرماه سال جاری به خط خبری و تحلیلی رسانه‌های جهان و ایران بازگشت و حوادث سوریه به صدر خبرها رسید. روزنامه‌های ایران هم شماره نخستین روز خود را به بحث و بررسی این رویدادها اختصاص دادند.

صاحب‌خبر -

نورنیوز-گروه بین‌الملل: چهارشنبه هفته گذشته و به فاصله کوتاهی از اعلام آتش‌بس در لبنان، خبرهای ضدونقیضی از حمله گروه‌های مخالف دولت در سوریه منتشر شد. ساعاتی بعد رسانه‌ها از عملیات گسترده‌ای توسط گروه تروریستی «تحریر الشام» در شمال غرب سوریه و استان حلب خبر دادند. بر اساس این گزارش‌ها نیروهای این گروه که پیش‌تر با نام جبهه‌النصره شناخته می‌شدند، به سمت مراکز نظامی و دولتی پیشروی کرده و بدون مقاومت خاصی بخش‌هایی از این مناطق را به اشغال خود درآوردند. در کنار تحریر‌الشام گروه‌های دیگری از تروریست‌های مورد حمایت غرب و نیز گروه موسوم به «ارتش ملی سوریه»که تحت حمایت برخی کشورهای منطقه است به سوی شهرهای مرکزی سوریه رهسپار شدند و تا زمان تنظیم این گزارش خبرها از سقوط دستکم بخشی از شهر استان حلب سوریه به دست این گروه‌های حکایت دارد.

در پاسخ به این یورش، ارتش سوریه حملات هوایی گسترده‌ای را به بخش‌های مقرهای تروریست‌ها انجام داده و در اطلاعیه‌ای اعلام کرده است که خروج از برخی مناطق مانند حلب، تاکتیکی بوده تا آمادگی لازم و کافی را به دست آوردند. بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه نیز به منظور رایزنی با مقامات روسیه به مسکو سفر کرد تا درباره نحوه کمک‌رسانی روسیه در شرایط کنونی با مقامات کرملین گفت‌وگو کند. روزهای آینده بستر رویدادهای بسیاری در سوریه و منطقه خواهد بود و به همین دلیل است که باید رویدادهای احتمالی آینده را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد که روزنامه‌های ایران در انعکاس این رویداد هریک با زاویه دید خاصی به آن نگریستند.

اهمیت زمانی حمله به حلب

روزنامه کیهان در تحلیل این حوادث، آن را توطئه‌ تازه غرب و برخی کشورهای منطقه دانسته و نوشته است:  از ماه‌ها پیش برخی از منابع اطلاعاتی گزارش داده بودند که تروریست‌ها قصد انجام عملیات تهاجمی بزرگ در حلب یا ادلب را دارند و دوران تقریباً ۵ ساله آتش‌بس در شمال سوریه رو به اتمام است.  با علم آمار و احتمال هم اگر سراغ تحلیل «فتنه حلب» برویم، احتمال اتفاقی بودن آن تقریبا محال است چون هدف این جنگ، درگیر نگه داشتن و تضعیف همان جبهه مقاومتی است که، از 7 اکتبر 2023 گلوی صهیونیست‌ها را فشرده است. بنابراین می‌توان با اطمینان گفت، وقتی جبهه مقاومت درگیر جبهه صهیونیستی-غربی-عربی بود، یک پلن B را نیز آماده می‌کرد و آن چیزی نبود جز، استفاده از ظرفیت تروریست‌های تکفیری در شمال سوریه؛ جایی که پل ارتباطی مقاومت لبنان و غزه به دنیای بیرون است».

تاثیر و تاثر کشورهای منطقه بر و از شرایط امروز سوریه

برخی روزنامه‌های امروز در تحلیل حوادث اخیر سوریه به نقش برخی از کشورها از جمله ترکیه در این رویدادها پرداختند و گروه دیگری هم تاثیر و تاثر این حوادث بر روسیه و ایران را بررسی کردند. روزنامه سیاست روز در این زمینه نوشته است: «تروریستها در حالی از ادلب خارج شده و رویای اشغال مجدد حلب را در سر دارند که رئیس جمهور ترکیه به عنوان ضامنان آنها، ۶ سال پیش قول داده بود که کنترلشان کند و در عوض دولت سوریه وارد ادلب نشود. می توان گفت که اردوغان از این اقدام 2 هدف را دنبال می کند؛ اول: بدست آوردن حلب که منطقه بسیار مهمی برای ترکیه است و از سال ۲۰۱۶ که آزاد شد برای جریان حاکم ترکیه بسیار گران آمد. ترکیه به حلب به عنوان یک سرزمین خارج از مرز رسمی نگاه می کند و هر ساله برای این استان و نیز موصل به صورت نمادین بودجه ای یک لیره ای در نظر می گیرد. دوم: تحت فشار قراردادن بشار اسد برای عادی سازی روابط با ترکیه تا بتواند علاوه بر حل مشکل پناهجویان، بر بحران امنیتی کردهای شمال سوریه با کمک دمشق فائق آید.

روزنامه شرق هم در گزارشی به نقل از خبرگزاری «EU Today» بر این باور است که تشدید حملات شورشیان تکفیری در حلب (دومین شهر بزرگ سوریه) ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه را در یک دوراهی استراتژیک قرار می‌دهد و او را مجبور می‌کند احتمالا بین تقویت حضور در سوریه یا ادامه تلاش‌های جنگی خود در اوکراین یکی را انتخاب کند. از سوی دیگر، معضل استراتژیک پوتین همانا اعزام مجدد نیروهای روسی از سوریه به اوکراین است. این اقدام با هدف تقویت تلاش‌های مسکو در اوکراین باعث شد اتکای اسد به تعداد کمتری از نیروهای روسی باشد. در همین حال، حزب‌الله لبنان، متحد کلیدی اسد هم در پرتو آتش‌بس کنونی، تمرکز خود را به جنوب لبنان تغییر داده است.

به نظر می‌رسد ظرفیت روسیه برای مداخله محدود است. کرملین با چالش‌های خاص خود در جبهه اوکراین مواجه است؛ جایی که با کمبود نیروی انسانی و اختلالات زنجیره تامین ناشی از تشدید حملات متقابل اوکراین دست و پنجه نرم می‌کند. انحراف منابع به سوریه خطر تضعیف مواضع روسیه در اوکراین را به همراه دارد؛ درگیری‌ای که پوتین آن را برای اعتبار بین المللی و ژئوپلیتیک خود ضروری می‌داند. به نظر نمی‌رسد که زمان تشدید تنش در سوریه تصادفی باشد. تحلیلگران به نارضایتی رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه از رد پیشنهاد اخیرش برای آتش‌بس در اوکراین توسط مسکو اشاره می‌کنند. دولت ترکیه در گذشته از گروه‌های شورشی سوری حمایت کرده و حضور نظامی خود را در شمال سوریه حفظ کرده و پایگاه‌های اصلی شورشیان در ادلب را کنترل می‌کند.

روزنامه اعتماد هم در یادداشتی به قلم «علی آهنگر» درباره رویدادهای سوریه نوشت: آنچه در این دو، سه روز در سوریه رقم خورد، سرنوشت تلخی است که آرامش عراق را نیز تهدید می‌کند. بانگ رعد و برق اطراف حلب، حالا نقش بی‌بدیل و امنیت‌ساز محور مقاومت را بیش از هر زمان دیگری برای سوریه و عراق و دیگر کشورها متجلی می‌سازد. حالا وقت آن رسیده است تا سوریه و عراق به ایران بیایند و برای تامین امنیت و آرامش خود نقش دیگری ترسیم کنند. این‌بار ایران قدر توانایی امنیت‌ساز خود را بیش از گذشته می‌داند. تجربیات چند سال اخیر و به ویژه دو، سه ماه گذشته این انگاره را برای ایران پدید آورد که تلاش‌های امنیت‌سازش قدردان چندانی نداشت. حالا ایران خود قدر خودش را بیشتر می‌داند و برای بازگرداندن امنیت و تامین آرامش برای همسایگان صورتحسابی قابل قبول صادر می‌کند.

متهم اصلی شرایط سوریه کیست؟

برخی از روزنامه‌ها هم به آمریکا را مقصر اصلی شرایط موجود سوریه دانستند. روزنامه جام جم در این زمینه نوشته است:  استراتژی تولید وحشت در منطقه، یک پروژه کلان و راهبردی محسوب می‌شود که از سوی دو حزب سنتی آمریکا، دموکرات و جمهوریخواه، مدت‌هاست تبدیل به یک فرمول ثابت در راستای استمرار مداخله‌گرایی واشنگتن در نظام بین‌الملل شده است. در سال ۲۰۱۳ میلادی، جو بایدن در کنار اوباما و هیلاری کلینتون نقش بسیارپررنگی در تاسیس داعش و هدایت تروریست‌های تکفیری به حوزه شامات ایفا کرد. بایدن معتقد بود که «خلق بحران‌های مزمن سیاسی» و«تقویت شکاف‌های قومیتی-مذهبی» باید با مکملی به‌نام «تثبیت بحران‌های امنیتی» و «فقدان آسایش حداقلی» در منطقه همراه شود تا در نهایت، بتوان نقشه شومی به نام «تجزیه کشورهای مسلمان» را در سایه آن کلید زد. ترامپ نیز در بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، دقیقا بر همین مبنا سیاست منطقه‌ای خودراترسیم کرد.تحرکات اخیر تروریست‌های تکفیری درسوریه نیزنشان می‌دهدکه چنین نقشه شومی، متغیری وابسته به حضور ترامپ یا دموکرات‌ها در کاخ سفید نیست. رئیس‌جمهور جدید آمریکا نیز از کارگردانان و به‌عبارت بهتر، بازیگران نقش اصلی این فتنه محسوب می‌شود. 

اهداف التهاب در سوریه

روزنامه هم‌میهن هم در بخشی از گزارش خود به  نقل از صابر گل‌عنبری کارشناس مسائل منطقه درباره عوامل بسترساز شرایط کنونی و چشم‌انداز آینده اشاره کرده و نوشته است: «این حمله جدا از عوامل داخلی آن در امتداد جنگ داخلی در سوریه از سال ۲۰۱۱، به دو عامل خارجی نیز باز می‌گردد؛ نخست مشغولیت حزب‌الله در جنگ لبنان و کاهش حضور آن و نفوذ عملیاتی ایران در سوریه، درگیر بودن روسیه در جنگ اوکراین و شدت گرفتن بحران اقتصادی در مناطق تحت کنترل نظام و تاثیر آن بر کاهش اراده جنگیدن در ارتش. عامل دوم «احتمالاً» وجود توافقی بین‌المللی برای تنگ کردن عرصه برای حضور نظامی ایران و متحدانش در سوریه و پایان دادن به آن است. در این باره گویا خواسته یا ناخواسته تلاقی منافع میان آمریکا، اسرائیل، ترکیه و روسیه در سوریه شکل گرفته است.

روزنامه دنیای اقتصاد هم در بخشی از گزارش خود آورده است: حلب به‌عنوان یک مرکز استراتژیک و نماد کنترل دولت در شمال سوریه عمل می‌کند. از دست دادن آن نه تنها تسلط ارضی اسد را تضعیف می‌کند، بلکه نشان‌دهنده تغییر توازن قوا در منطقه است. برای پوتین، وضعیت سوریه نشان‌دهنده آزمونی حیاتی برای توانایی او در حفظ چندین هدف سیاست خارجی به‌طور همزمان است. از دست دادن سوریه به‌عنوان یک پایگاه استراتژیک در خاورمیانه، نفوذ روسیه در منطقه از جمله دسترسی این کشور به مدیترانه از طریق طرطوس را تضعیف خواهد کرد. با این حال، منحرف کردن منابع از اوکراین می‌تواند بلندپروازی‌های گسترده‌تر روسیه در اروپا را به خطر بیندازد.