پایگاه خبری جماران: عبدالرضا فرجی راد، کارشناس ارشد سیاست خارجی در یادداشتی برای جماران نوشت:
درست چند ساعت بعد از اعلام آتش بس در لبنان به یکباره اعلام شد که نیروهای مخالف بشار اسد، رئیس جمهور سوریه که حدودا از چهار سال قبل تهاجم خود را متوقف کرده بودند و نوعی آتش بس در سوریه برقرار شده بود حملاتی را به سمت حلب دومین و حتی پرجمعیت ترین شهر این کشور آغاز کرده اند که در همان مراحل اولیه حمله علاوه بر اینکه حدود یکصد سرباز سوری را به قتل رساندند، بر تعدادی از روستاهای حومه حلب تسلط یافته و به ۵ کیلومتری شهر رسیده اند و خود را آماده حمله به شهر و تصرف آن کرده اند. گفته شده که این نیروها توانسته اند بزرگترین پایگاه نظامی سوریه در این منطقه را به تصرف خود درآورند.
بر اساس اخبار منتشره رهبری حملات را گروه «تحریرالشام» یا همان جبهه النصره سابق که شاخه ای از «القاعده» است بر عهده دارد و چندین گروه دیگر همچون گروه «ترکستانی» مورد حمایت ارتش ترکیه که ترکیبی از تندروهای آسیای میانه و ترکمنهای سوریه هستند، در این حملات نقش دارند. با توجه به این عملیات غیر منتظره، حالا این سوال مطرح می شود که این گروه های مخالف که هدف خود را براندازی نظام و از بین بردن رافضی ها در سوریه ذکر کرده اند، چرا به یکباره تصمیم به بازگشت به جنگ گرفته و دولتهای حامی آنها چه اهدافی را در سر می پرورانند؟
در دوران جنگ داخلی سوریه، گروه تحریرالشام از جمله گروههای فعالی بود که مورد حمایت مالی و نظامی ترکیه و عربستان قرار داشت. حتی در مقاطعی خبرهایی منتشر می شد که زخمی های آنها در بیمارستانهای اسرائیل مداوا می شوند. بنابراین، طبیعی است که این حملات نمی تواند بدون حمایت و چراغ سبز ترکیه و به احتمالی اسرائیل صورت گرفته باشد. واقعیت این است که از بعد از ۷ اکتبر منطقه تحولات جدیدی را تجربه میکند و کشورهای مهم منطقه نیز تلاش میکنند در این روند در حال تغییر، نه تنها وزن ژئوپلیتیکی خود را حفظ کنند بلکه بر این وزن بیفزایند.
در دوره پر آشوبی که «بهار عربی» نامیده می شد و در انتها به دوره «سیاه عربی» ختم شد، ترکیه تلاش کرد که با تغییر رژیم ها در منطقه بر روند جریانات در کشورهای عربی تسلط پیدا کند، ولی می توان گفت آنچه که در سوریه گذشت عامل مهمی در ایستایی این روند بود. به گونه ای که نه تنها نظام بعثی با کمک روسیه، ایران و حزب الله پا برجا مان،د بلکه از نقطه نظر امنیتی و اقتصادی نیز دردسرهایی برای دولت ترکیه ایجاد شد که پیامدهای آن را در انتخابات و سیاست داخلی ترکیه شاهد بوده ایم.
پس از ایجاد آتش بس و آرامش نسبی در سوریه، رییس جمهور رجب طیب اردوغان تلاش کرد با گفت و گوی رودررو و مستقیم با بشار اسد، مخالفین مورد حمایت ترکیه را در حاکمیت سوریه شریک کند که هم رابطه با سوریه برقرار و توسعه یابد و هم در آن کشور نفوذ هم از نقطه نظر سیاست داخلی در مقابل احزاب مخالف داشته باشد و هم در پروسه بازگرداندن آوارگان سوری برای خود دستاوردی دست و پا کند؛ ضمن اینکه ناامنی ایجاد شده توسط کردهای سوری حامی پ ک ک را برطرف کند. هر وقت که درخواستی از سوی ترکیه برای ملاقات با بشار اسد مطرح می شد، رییس جمهور سوریه انجام آن را منوط به خروج ارتش ترکیه از خاک سوریه و عدم حمایت از گروههای تروریستی می کرد.
تحولات اخیر خاورمیانه و به ویژه جنگ در لبنان و بازگشت نیروهای حزب الله به لبنان از سوریه، درگیری مستقیم ایران با اسرائیل، بمبارانهای پی درپی سوریه توسط اسرائیل، تهدیدهای مداوم اسرائیل علیه نظام سوریه و شخص اسد، درگیر بودن شدید روسیه در جنگ اوکراین و بازگرداندن تعدادی از نیروها به روسیه و نهایتا پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ]مریکا احتمالا این تصویر را به وجود آورده که موانع برای امتیازگیری از نظام سوریه و شاید هم براندازی آن فراهم شده است .
احتمالا ترکیه تصور می کند که با تصرف حلب به عنوان دومین شهر سوریه قدرت چانه زنی بیشتری را برای نفوذ مخالفین در حاکمیت پیدا می کند؛ به ویژه آنکه این بار رژیم اسرائیل با بمباران های مداوم خود با هدف قطع ارتباط و کمکهای لجستیکی از ایران و سوریه به لبنان، به نوعی نقش نیروی هوایی گروههای تندروی مخالف نظام سوریه را به عهده دارد.
طبیعی است که این بار نگاه اسرائیل به سوریه باید نسبت به زمان جنگ داخلی سوریه متفاوت باشد. در دوران جنگ داخلی سوریه، اسراییل علاقه چندانی به سرنگونی نظام بعثی در سوریه نشان نمی داد؛ بدین علت که معتقد بود در طول سه دهه گذشته از سوی ارتش سوریه شلیک به سمت جولان اشغالی صورت نگرفته و در صورت پیروزی بنیادگرایان سلفی در سوریه و به هم ریختگی سیاسی معلوم نیست که این روند ادامه پیدا کند. اما در یکسال گذشته که از داخل سوریه جولان نیز مورد هدف واقع شده و اسرائیل از سوی نظام سوریه و شخص اسد مورد تهدید واقع شده، برقراری آتش بس اخیر در لبنان دولت نتانیاهو را مصمم کرده که اجازه ندهد از مرز سوریه هیچگونه کمکی به دست حزب الله برسد .
به نظر می رسد سخنرانی اخیر نتانیاهو که اعلام کرد اسد با آتش بازی می کند، نتوانسته است علیرغم تهدیدات و بمباران ها پاسخ مثبتی از دولت سوریه دریافت کند؛ هر چند که اوضاع در مرز جولان تا حدی توسط دمشق کنترل شده است. در این میان مواضع کشورهای عربی را هم نسبت به تحولات یکی دو روز اخیر در سوریه باید رصد کرد. کشورهای مهم عربی همچون مصر، عربستان و امارات عربی متحده رابطه خود را با ترکیه توسعه داده اند و خواهان بسته بودن مرز سوریه جهت تقویت حزب الله هستند و حتی بعضی از آنها هشدارها و تذکراتی را به بشار اسد داده اند. از طرفی در دو سال اخیر روابط سوریه با کشورهای عربی توسعه یافته و دفاتر نمایندگی سیاسی آنها در دمشق کار خود را آغاز کرده و سوریه مجددا به عضویت اتحادیه عرب در آمده است. بنابراین، باید دید که این کشورها تهاجم به عضوی از اتحادیه عرب را پذیرا خواهند بود و یا اعتراض خود را اعلام خواهند کرد.
لذا باید صبر کرد تا مواضع اعراب، روسیه و جمهوری اسلامی ایران از حملات گروهای مخالف جهت تصرف شهر حلب اعلام شود. هر چند که به نظر می رسد اسرائیل، ـمریکا و بعضی کشورهای اروپایی(به ویژه فرانسه) از تضعیف نظام اسد در دمشق استقبال می کنند. روزهای آتی وضعیت سیاسی و نظامی جبهه حلب را بهتر مشخص می کند.