شناسهٔ خبر: 69986916 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

غربی‌ها روی شکست این شراکت حساب کرده‌اند

شراکت شکننده ایران و روسیه

مشکلات روسیه با غرب به آغاز دوران پس از جنگ سرد بازمی‌گردد. مشکلات ایران با غرب نیز سابقه‌ای طولانی دارد. بنابراین، ایران و روسیه بی‌اعتمادی عمیق و ریشه‌داری نسبت به نظم غربی (و اصلاحات مورد حمایت غرب) دارند

صاحب‌خبر - نویسندگان: ماریا اسنگوایا MARIA SNEGOVAYA ، عضو ارشد در برنامه اروپا، روسیه و اوراسیا در مرکز واکاوی های راهبردی و بین‌المللی (CSIS) و استادیار دانشکده خدمات خارجی ادموند ای. والش دانشگاه جورج‌تاون است. وی نویسنده کتاب وقتی چپ به راست می‌چرخد: افول چپ و ظهور راست پوپولیست در اروپای پساکمونیستی است. جان بی. آلترمن JON B. ALTERMAN معاون ارشد، دارنده کرسی زبیگنیو برژینسکی در امنیت جهانی و ژئواستراتژی، و مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز واکاوی های راهبردی و بین‌المللی (CSIS) است. دیپلماسی ایرانی: علی رغم شباهت‌هایی که میان ایران و روسیه وجود دارد، شراکت آنها می‌تواند بسیار شکننده‌تر از آن چیزی باشد که در نگاه اول به نظر می‌رسد. ایران و روسیه دشمن مشترک و نظام حکومتی مشابهی دارند. با این حال، تاریخ طولانی‌ای از درگیری هم دارند که هیچ‌گاه به‌طور کامل محو نشده است. از نظر اقتصادی، هر دو کشور از صادرکنندگان نفت و گاز هستند و برای بازارهای یکسانی رقابت می‌کنند. از نظر سیاسی، بر سر نفوذ در قفقاز و آسیای مرکزی اختلاف دارند. همچنین رویکردهای متفاوتی به خاورمیانه دارند. در واقع، غیر از تضعیف هژمونی غرب، دستور کار بین‌المللی منسجمی بین آنها وجود ندارد. حتی در رابطه با واشنگتن نیز اختلافات راهبردی دارند. در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴، روسیه در تلاش بود به دونالد ترامپ کمک کند. در همین حال، بنا بر گزارش وزارت دادگستری ایالات متحده، ایران نقشه ترور او را کشیده بود. واشنگتن و شرکایش باید از این اختلافات برای ایجاد شکاف بین مسکو و تهران استفاده کنند. این کار نیازی به نزدیکی به هیچ‌یک از این دولت‌ها ندارد. در عوض، غرب می‌تواند اقتصادهای این دو کشور را از طریق سیاست‌های انرژی که قیمت نفت را کاهش ‌دهد، در مقابل یکدیگر قرار دهد. آنها باید به هر دو طرف یادآوری کنند که در بیشتر نقاط جهان، دیدگاه‌های سیاسی متضادی دارند. همچنین باید همکاری مسکو و تهران را در مناطقی که به دنبال نفوذ هستند، دشوارتر سازند. در غیر این صورت، ایران و روسیه ممکن است بر اختلافات خود غلبه کرده و شراکتی پایدار ایجاد کنند که نتیجه آن جهانی ناپایدارتر و خشن‌تر خواهد بود. مشکلات روسیه با غرب به آغاز دوران پس از جنگ سرد بازمی‌گردد. مشکلات ایران با غرب نیز سابقه‌ای طولانی دارد. بنابراین، ایران و روسیه بی‌اعتمادی عمیق و ریشه‌داری نسبت به نظم غربی (و اصلاحات مورد حمایت غرب) دارند. اما شباهت‌های میان آن‌ها به همین‌جا ختم نمی‌شود. ساختار رژیم‌های هر دو کشور نیز بسیار مشابه است و شامل ساختار حکومتی شخص‌محور، اقتصادهای دولتی، و سرویس‌های اطلاعاتی قدرتمند است. هر دو کشور دارای اقتصادی ترکیبی هستند، به‌گونه‌ای که صنایع عمده مانند انرژی و بانکداری تحت کنترل شدید نهادهای امنیتی قرار دارند و به صاحبان خصوصی اجازه داده می‌شود در سطوح پایین‌تر کسب‌وکارها را اداره کنند. در هر دو کشور، حکومت از طریق یارانه‌ها و پرداخت‌های سخاوتمندانه حمایت طبقه کارگر را جلب می‌کند. همچنین حمایت بسیاری از کارکنان طبقه متوسط را از طریق استخدام در شرکت‌های دولتی خریداری می‌کند. واشنگتن، که به خوبی از ساختار این نظام‌ها آگاه است، تحریم‌های گسترده‌ای را برای غیرقابل‌تحمل کردن سیستم‌های آن‌ها اعمال کرده اما به شکل تناقض آمیزی، تجربه ایران نشان می‌دهد که تحریم‌ها می‌توانند این سیستم‌ها را تقویت کنند، زیرا توسعه قدرت اقتصادی خارج از دست ویژه خواران حکومتی را دشوار می‌سازند. ایرانیان عادی وابستگی بیشتری به دولت برای دریافت منابع پیدا کرده‌اند. در عین حال، ویژه خواران با استفاده از شبکه‌های قاچاق، ثروت را وارد می‌کنند و از محدودیت‌های اقتصادی می‌گریزند. شاید به همین دلیل است که کرملین تلاش می‌کند از تجربه ایران الگوبرداری کند. مسکو شیوه ایران در استفاده از شرکت‌های صوری و انتقال نفت از کشتی به کشتی در آب‌های بین‌المللی را به کار گرفته است. حتی در ژوئیه ۲۰۲۴، وزارت آموزش و پرورش روسیه مطالعه اقتصاد ایران را به دبیرستان‌های خود معرفی کرد، زیرا کشور برای رویارویی با دهه‌های احتمالی تحریم آماده می‌شود. اما از سال ۲۰۲۲، مسکو و تهران همکاری دفاعی خود را به سطح جدیدی ارتقا داده‌اند. ایران اکنون به روسیه پهپادهای جنگی، موشک‌، گلوله‌های توپ، مهمات سلاح‌های سبک، راکت‌های ضدتانک، خمپاره و بمب‌های پروازی می‌فرستد. همچنین، ایران به روسیه کمک کرده است تا یک کارخانه تولید پهپاد در منطقه تاتارستان روسیه بسازد. در مقابل، روسیه توافق کرده است که به تهران جنگنده، هلیکوپترهای تهاجمی، هواپیماهای آموزشی جت و سیستم‌های راداری ارسال کند. این کشور همچنین توانمندی‌های سایبری و اطلاعاتی خود را با ایران به اشتراک گذاشته است. ایران و روسیه در موضوعاتی فراتر از مسائل نظامی متعارف نیز همکاری دارند. به نظر می‌رسد که هر اقدامی در جهت به چالش کشیدن غرب برای آن‌ها قابل قبول است. کرملین اطلاعات و فناوری محرمانه‌ای را برای کمک به توسعه سلاح‌های هسته‌ای ایران به اشتراک گذاشته است. روسیه از کرسی خود در شورای امنیت سازمان ملل برای محافظت از ایران در برابر پاسخگویی به دلیل اقدامات بی‌ثبات‌کننده و نقض قوانین بین‌المللی استفاده کرده است. مسکو اطلاعات و تسلیحات را در اختیار گروه‌های مورد حمایت ایران از جمله حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها قرار داده است. این دو کشور همچنین درباره چگونگی کنترل اعتراضات، تضعیف تلاش‌های سازمان‌های مخالف، و نظارت بر شهروندان خود مشاوره‌هایی رد و بدل کرده‌اند. حتی روسیه فناوری پیشرفته نظارت را به ایران ارائه کرده است. همکاری اقتصادی میان این دو کشور نیز در حال افزایش است. در سال ۲۰۲۳، تهران یک توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه امضا کرد و دعوت‌نامه‌ای برای پیوستن به بریکس پذیرفت. روسیه صادرات غلات به ایران را افزایش داد. هر دو کشور یک سازوکار انتقال بین‌بانکی ایجاد کردند تا بتوانند به صورت مستقیم با روبل و ریال تجارت کنند و از تحریم‌های غرب که استفاده از یورو یا دلار را برای آن‌ها غیرممکن می‌کند، دوری کنند. آن‌ها درباره ایجاد آنچه به آن کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی شمال – جنوب می‌گویند، بحث کرده‌اند؛ مسیری شامل کشتی‌رانی، راه‌آهن و جاده که هند، ایران و روسیه را به هم متصل می‌کند. هم‌پیمانان عجیب ایران و روسیه ممکن است در سال‌های آینده به یکدیگر نزدیک‌تر شوند، اما همکاری بیشتر میان آن‌ها تضمین‌شده نیست. با وجود تمام پیشرفت‌هایشان، اتحاد روسیه و ایران شامل تناقض‌های ذاتی، بی‌اعتمادی متقابل و منافع متضادی است که می‌تواند دوام آن را به خطر بیندازد. یکی از بزرگ‌ترین موانع در روابط ایران و روسیه، تاریخ مشترک آن‌هاست. این دو کشور که از طریق دریای خزر به یکدیگر متصل هستند، قرن‌ها به عنوان رقبای امپراتوری با یکدیگر هماوردی داشتند. نیروهای شوروی در طول جنگ جهانی دوم بخشی از ایران را اشغال کردند و ایران در بیشتر دوران جنگ سرد، بخشی از اردوگاه غرب بود. البته این وضعیت پس از انقلاب ۱۳۵۷ تغییر کرد، اما رهبری جدید روحانی ایران علاقه چندانی به هم‌پیمانی با اتحاد جماهیر شوروی که رسماً سکولار بود، نداشت. پس از پایان جنگ سرد، این دو کشور در منطقه پساشوروی گاهی توافق‌های ناخوشایندی برقرار کردند. ایران در اوایل دهه ۱۹۹۰ از مسلمانان چچنی که برای استقلال از روسیه می‌جنگیدند، حمایت چندانی نکرد، علی‌رغم آن‌که قانون اساسی ایران بر "تعهد برادرانه به همه مسلمانان و حمایت بی‌دریغ از مظلومان" تأکید دارد. هر دو کشور در اوایل دهه ۲۰۰۰ با نگرانی به درگیری‌های ارمنستان و آذربایجان نگاه می‌کردند. امروز نیز از برخی جهات با یکدیگر رقابت دارند. از زمان جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰، مسکو تلاش کرده است به باکو کمک کند تا کریدوری برای اتصال آذربایجان به ترکیه ایجاد کند. در مقابل، تهران تلاش کرده جلوی این اقدام را بگیرد، زیرا نگران است که این کریدور دسترسی مستقیم آن به ارمنستان را قطع کند و نفوذ منطقه‌ای آن را کاهش دهد. ایران و روسیه در خاورمیانه نیز دیدگاه مشترکی ندارند. ایران و اسرائیل به عنوان دشمنان قسم‌خورده شناخته می‌شوند. اما روسیه رابطه کاری قوی با اسرائیل دارد. درست است که از زمان آغاز جنگ در غزه در سال گذشته، پوتین از اسرائیل انتقاد کرده و حتی یک هیئت از حماس را به روسیه دعوت کرده است. همچنین تسلیحات روسی به دست بسیاری از دشمنان منطقه‌ای اسرائیل رسیده است. اما بیش از یک میلیون اسرائیلی به زبان روسی صحبت می‌کنند که برای مسکو در اسرائیل یک پایگاه فراهم می‌کند و دلیلی برای اولویت دادن به امنیت اسرائیل است. اسرائیل نیز در مقابل، به منافع روسیه در سوریه توجه کرده است. علاوه بر این، روسیه به دنبال روابط نزدیک‌تر با کشورهای عربی خاورمیانه بوده است تا از سرمایه منطقه خلیج فارس بهره ببرد و سرمایه‌های روسیه تحریم‌شده را از طریق مؤسسات بانکی خلیج عبور دهد. این نیازها به طور طبیعی روسیه را نسبت به شکایات متعدد جهان عرب درباره رفتار ایران حساس‌تر می‌کند. ایران و روسیه صرفاً منافع ژئوپلیتیکی متفاوتی ندارند. علی‌رغم تمام صحبت‌ها درباره ایجاد شراکت‌های تجاری، هر دو کشور اساساً تحت سلطه صنایع هیدروکربنی خود هستند. از آنجا که تحریم‌های غرب توانایی آن‌ها را برای فروش در بازارهای جهانی محدود کرده است، مجبورند نفت خود را در شمار معدودی از بازارها عرضه کنند. این رقابت ممکن است به زودی تشدید شود: بزرگ‌ترین این بازارها، یعنی چین، در حال تجربه رکود اقتصادی است که ممکن است تقاضای این کشور برای انرژی را کاهش دهد. در نهایت، در سطحی بنیادی‌تر، ایران و روسیه دارای فرهنگ‌های راهبردی متفاوتی هستند. مسکو در بخش اعظم قرن بیستم، یکی از دو ابرقدرت جهانی را رهبری می‌کرد و همچنان احساس تاریخی استثنایی بودن خود را حفظ کرده است. اگرچه ایرانیان نیز آرزوهای هژمونیک دارند اما این آرزوها عمیقاً منطقه‌ای هستند. علاوه بر این، رهبران ایران بیشتر از رویای سلطه، با احساسات انتقامی هدایت می‌شوند. ایرانیان قرن‌ها احساس کرده‌اند که توسط قدرت‌های قوی‌تر، از جمله روسیه، مورد بهره‌کشی قرار گرفته‌اند. به عنوان مثال، در دهه ۲۰۱۰، مسکو با تحریم‌های غرب برای تحت فشار قرار دادن ایران به منظور محدود کردن برنامه هسته‌ای خود همکاری کرد. پیوندهای جداکننده در حال حاضر، رویکرد واشنگتن این است که ایران و روسیه را به عنوان یک محور پایدار که منافع آمریکا را تهدید می‌کند، در کنار هم قرار دهد اما با توجه به تفاوت‌های فراوان این دو کشور، مقامات آمریکایی باید آن‌ها را به همان شکلی که هستند، ببینند: شریکانی از روی ضرورت. این بدان معناست که به جای جمع‌کردن این دو با یکدیگر، واشنگتن باید با صبر و حوصله راه‌هایی برای جدا کردن آن‌ها بیابد. ایالات متحده می‌تواند با اتخاذ رویکردی هوشمندانه‌تر نسبت به تحریم‌ها آغاز کند. دیکتاتوری‌های شخصی بیش از سایر دیکتاتوری‌ها به کاهش درآمدهای خارجی ناشی از تحریم حساس هستند. این نظام‌ها که به جای نهادهای رسمی به حمایت‌های شخصی متکی‌اند، به جریان مداوم درآمد نیاز دارند که به راحتی می‌توان آن را هدف قرار داد. در ایران و روسیه، این درآمدها عمدتاً از صادرات سوخت‌های فسیلی تأمین می‌شود. دولت بایدن، با این حال، تثبیت بازارهای انرژی را بر اعمال فشار کامل بر ایران و روسیه اولویت داد. بنابراین این دو کشور توانسته‌اند تولید خود را حفظ کنند. اما در دنیایی که اکنون با ظرفیت مازاد مواجه است، ایالات متحده می‌تواند با جدیت بیشتری درآمدهای هیدروکربنی این کشورها را کاهش دهد. اگر واشنگتن اجرای تحریم‌ها را تشدید کند، خطرات اضافی که چین برای خرید نفت این کشورها در نظر می‌گیرد افزایش می‌یابد و این امر کاهش درآمدهای ایران و روسیه را باعث خواهد شد. اعمال سخت‌گیرانه‌تر سقف قیمتی که ایالات متحده و دیگر کشورهای گروه ۷ در سال ۲۰۲۲ بر نفت روسیه اعمال کردند نیز همین اثر را خواهد داشت، همان‌طور که هر اقدام دیگری از سوی آمریکا برای کاهش قیمت نفت این تأثیر را دارد. به همین ترتیب، ایالات متحده باید دیگر زمینه ‌های تضاد منافع این دو کشور را برجسته کند. به عنوان مثال، کارزار‌های اطلاعاتی هدفمند می‌تواند نشان دهد که چگونه روسیه از اولویت‌های عربستان سعودی و امارات متحده عربی در خاورمیانه در برابر منافع ایران حمایت می‌کند. غرب همچنین باید روابط پایدار روسیه با اسرائیل را برجسته کند. در برخی موارد، غرب می‌تواند با افشای اطلاعات طبقه‌بندی‌شده‌ای که این تنش‌ها را آشکار می‌کند، این موضوعات را برجسته‌تر کند. هیچ یک از این‌ها به معنای شکست سیاست‌های فعلی غرب نیست. ایالات متحده و شرکای آن در محدود کردن دسترسی ایران به کالاها و فناوری‌های حیاتی که سپس به روسیه صادر می‌شوند، درست عمل کرده‌اند. آن‌ها باید راهبرد بهتری برای مسدود کردن حمایت روسیه از نیروهای نیابتی ایران تدوین کنند. با این‌همه، تنها برخورد با این دو کشور به عنوان یک واحد یکپارچه، برای محدود کردن قدرت ترکیبی آن‌ها کافی نیست. واشنگتن باید تا حد امکان آن‌ها را در برابر یکدیگر قرار دهد. برای قرن‌ها، روابط این دو کشور پرتنش بوده و دلایل خوبی برای این تنش‌ها وجود دارد. راهبرد ایالات متحده باید کمک به تشدید این تنش‌ها باشد، نه نادیده گرفتن آن‌ها. منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱ انتشار این مطلب به معنای تایید آن توسط دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا با هدف آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.