شناسهٔ خبر: 69981564 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

حس دژاوو (آشناپنداری) چیست و علم چطور آن را توجیه می‌کند؟

آکیرا اوکانر، روانشناس و مدرس ارشد دانشکده روانشناسی و علوم اعصاب سنت اندروز دراین‌باره توضیح داد که دژاوو احساسی خودانگیخته و گریزان است که عملکرد آگاهی را آشکار و این امکان را برایمان فراهم می‌کند تا تفاوت بین آنچه احساس می‌کنیم و آنچه می‌دانیم درست است را ببینیم.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: تابه‌حال برایتان پیش‌آمده که وارد اتاق جدیدی شوید و حس عجیبی به شما دست دهد، گویی که قبلاً نیز آنجا بوده‌اید؟ بااینکه مطمئن هستید که قبلاً هرگز در آن اتاق نرفته بودید؟ یا مثلاً فردی برای اولین بار چیزی می‌گوید، اما حس می‌کنید این حرف را قبلاً شنیده‌اید، درصورتی‌که این‌طور نیست. این دقیقاً خود دژاوو است؛ پدیده‌ای که تا به امروز به‌خوبی درک نشده، اما دانشمندان ایده‌هایی متعددی در این‌باره دارند.
به گزارش خبرآنلاین، دژاوو احساس ترسناکی است که شما قبلاً همان تجربه را داشته‌اید. آکیرا اوکانر، روانشناس و مدرس ارشد دانشکده روانشناسی و علوم اعصاب سنت اندروز دراین‌باره توضیح داد که دژاوو احساسی خودانگیخته و گریزان است که عملکرد آگاهی را آشکار و این امکان را برایمان فراهم می‌کند تا تفاوت بین آنچه احساس می‌کنیم و آنچه می‌دانیم درست است را ببینیم.
این تجربه زمانی اتفاق می‌افتد که نواحی خاصی از مغز به‌ویژه بخشی که مسئول تشخیص آشنایی است، دچار حرکتی ناگهانی شده یا سیگنال‌های آشنای کاذبی را می‌فرستد. این باعث ایجاد هرج‌ومرج کوتاهی می‌شود که منجر به ایجاد حس تشخیص می‌شود که با درک فعلی در تضاد است. دژاووی خودآگاه، راهی است که مغزتان به شما اطلاع می‌دهد حافظه‌ای که تجربه می‌کنید نادرست است (البته این چیز خوبی است؛ چون بدین معناست که لوب‌های پیشانی‌تان همان‌طور که باید، کار می‌کنند.)
اوکانر که یکی از معدود متخصصان دژاووست دراین‌باره ادامه داد: «دژاوو فرایند تصحیح این خطا و اطمینان از آن است که طوری رفتار نمی‌کنید که انگار آن چیز را به یاد دارید. به نظر من دلایل مختلفی وجود دارد که این اتفاق رخ می‌دهد؛ یکی از آنها این پارادوکس است که برای یک خطای حافظه (اگر همان‌طور که فکر می‌کنم باشد) رخ می‌دهد. دژاوو زمانی اتفاق می‌افتد که مغز افراد در سالم‌ترین حالت خود است.»
او در ادامه به این نکته اشاره کرد که برای افراد مبتلابه بیماری‌های خاصی مثل زوال عقل و لوب‌های فرونتال ممکن است بررسی واقعیت به‌درستی انجام نشود و در نتیجه احساس آشنایی مکرر ایجاد شود. این می‌تواند مخرب باشد؛ چون حتی زمانی که خاطرات واقعی نیستند هم همه‌چیز آشنا به نظر می‌رسد. این می‌تواند تشخیص درست را به تأخیر بیندازد، چراکه به نظر می‌رسد آنها خاطرات خود را بازیابی کرده‌اند، حتی اگر این کار را نکرده باشند.
اگرچه مشخص نیست که انسان‌ها چرا این را تجربه می‌کنند، اما بیشتر تحقیقات در مورد دژاوو حکایت از آن دارد که این پدیده مربوط به فرایند مغز برای بازیابی خاطرات است.
وارد شدن به یک اتاق نشانه‌ای است که باعث بازیابی غیرارادی حافظه می‌شود؛ البته «دسترسی به محتوا» وجود نخواهد داشت، به این معنا که حافظه‌ای برای مقایسه با لحظه فعلی وجود ندارد، اما به‌هرحال احساس آشنایی وجود دارد.
در مطالعه کوچکی که به بررسی دژاوو پرداخته شد، از واقعیت مجازی فراگیر برای ایجاد صحنه‌های استاندارد روزمره (مثل یک سالن بولینگ یا یک باغ) که به شرکت‌کنندگان نشان داده می‌شد، استفاده گردید. در ادامه صحنه جدیدی به آنها نشان داده شد که ازنظر فضایی شبیه به صحنه‌ای که قبلاً دیده بودند، پیکربندی شده بود.
شرکت‌کنندگان در مطالعه با احتمال بیشتری، احساس عجیبی را گزارش کردند که حسی فراتر از آشنایی در هنگام مشاهده این صحنه‌های جدید (که تنها از لحاظ ساختاری مشابه بود) را تجربه کردند؛ حتی اگر صحنه، کپی دقیقی از صحنه قبلی نباشد، کافی است تا به‌اندازه کافی قابل تشخیص باشد. همین می‌تواند آن احساس عجیب آشنایی و ناتوانی در یادآوری واقعی تجربه اصلی را در ذهنتان ایجاد کند و تأیید می‌کند که دژاوو یک خطای حافظه است که شما را به آنجا می‌برد.
اما شاید بزرگ‌ترین مشکل اینجاست که هیچ دلیل واقعی‌ای برای انسان‌ها برای تجربه دژاوو وجود ندارد. این فقط شیوه پر زرق‌وبرق مغز ما برای منطقی جلوه دادن یک تجربه گیج‌کننده انسانی است و به ما می‌گوید که ما ماشین‌های حسی هستیم.
اوکانر ادامه داد: «ما همیشه سعی می‌کنیم محیط و چیز‌های اطرافمان را درک کنیم. الگو‌ها را تشخیص می‌دهیم و سعی می‌کنیم بفهمیم چرا چیز‌هایی که در خارج از ما هستند اتفاق می‌افتند و فقط متوجه می‌شویم که عجیب است و سپس ادامه می‌دهیم.»