جوان آنلاین: دختر و پسر نقابداری که متهم هستند پس از ورود به خانه مسکونی در جنوب تهران دست و پای دختر معلولی را بسته و طلاهای او را سرقت کردهاند، بازداشت شدند.
اواخر آبان امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید دو سارق نقابدار در خانه مسکونی در جنوب تهران دست و پای دختر معلولی را بسته و طلاهای او را سرقت کردهاند.
سرقت ۵۰۰ میلیون تومانی
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران به محل حادثه که ساختمان مسکونی دو طبقه قدیمی است، اعزام شدند. بررسیها نشان داد ساعتی قبل دختر و پسر نقابداری وارد طبقه اول ساختمان میشوند و دست و پای دختر معلول را با چسب پهن میبندند و طلاهای او را که بیش از ۵۰۰ میلیون تومان ارزش داشته، سرقت میکنند. لحظاتی بعد خواهر وی همراه شوهرش وارد خانه میشوند و با دیدن این صحنه موضوع را به پلیس خبر میدهند.
خواهر دختر معلول به مأموران گفت: «این ساختمان متعلق به خودمان است و مادرم همراه خواهر معلولم در طبقه اول زندگی میکنند و من و شوهرم در طبقه دوم زندگی میکنیم. صبح من و شوهرم از خانه بیرون رفتیم و دقایقی قبل هم به خانه برگشتیم. وقتی به طبقه دوم رفتیم، دیدیم قفل در خانه ما تخریب شده و فهمیدیم سارقانی قصد ورود به خانه را داشتهاند، اما موفق نشدهاند. نگران شدیم و همراه شوهرم به طبقه اول رفتیم و دیدیم قفل در خانه مادرم هم تخریب شدهاست. وارد خانه شدیم، دیدیم دست و پا و دهان خواهر معلولم با چسب پهن بسته و در گوشهای از اتاق رها شدهاست. به سرعت دست و پا و دهانش را باز کردیم و او را نجات دادیم و فهمیدیم دختر و پسر نقابداری به خانه ما دستبرد زدهاند.»
افتادن نقاب
دختر معلول هم به مأموران گفت: «ساعتی قبل از حادثه، خواهر دیگرم که میهمان ما بود، همراه مادرم بیرون رفتند. خواهرم همراه خانوادهاش در شهرستان زندگی میکنند و چند روز قبل همراه دخترش سهیلا به تهران آمدند و میهمان ما هستند. پس از رفتن مادرم و خواهرم من تنها شدم و در حال مطالعه کتاب بودم که ناگهان دختر و پسری که صورتشان را با پارچهای پوشانده بودند، وارد پذیرایی شدند. میخواستم داد و فریاد کنم که به سمت من حمله کردند و مرا به شدت کتک زدند و بعد هم دست و پا و دهانم را با چسب پهن بستند. آنها طلاهایم را به زور از گردن و دستم بیرون آوردند و بعد هم وسایل خانه را به هم ریختند و مقداری پول و طلای دیگری که در خانه بود، پیدا کردند و برداشتند. در حالی که وسایل خانه را به هم میریختند، نقاب پسر جوان برای لحظهای از صورتش افتاد و به سرعت برداشت و به صورتش زد. همان لحظه او را شناختم و فهمیدم او پسر مورد علاقه خواهرزادهام است که میهمان ما هستند و الان به خواهرزاده و پسر مورد علاقهاش به نام کامبیز مشکوک هستم.»
انکار
با شکایت دختر معلول، پرونده به دستور قاضی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیها نشان داد چند روز قبل خواهرزاده شاکی به نام سهیلا همراه مادرش به تهران آمده و همزمان پسر مورد علاقهاش هم از شهرستان به تهران آمدهاست. بدین ترتیب مأموران خواهرزاده شاکی و پسر مورد علاقهاش را به عنوان مظنونان حادثه بازداشت کردند.
دختر جوان با انکار جرمش گفت: «کامبیز کارگردان و مستندساز است و مدتی قبل با او در شهرمان آشنا شدم و از آن روز به بعد ما با هم ارتباط داریم. چند روز قبل همراه مادرم برای دیدن مادربزرگم و خالههایم به تهران آمدیم. کامبیز هم برای انجام کاری به تهران آمد. روز حادثه من همراه مادر بزرگم و خالهام بودم و کامبیز هم همراه دوستانش بود و از جریان سرقت هم بیخبرم.»
کامبیز هم در بازجوییها جرم خود را انکار کرد. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.