شناسهٔ خبر: 69956491 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: راه دانا | لینک خبر

سلسله یادداشتهایی غیرسیاسی در بیان غفلتهای استراتژیک در دولت پزشکیان؛

بی اطلاعی و بی توجهی به ابعاد بسیار مهم جنگ کریدورها بی اطلاعی و بی توجهی به ابعاد بسیار مهم جنگ کریدورها

هیچکس در دنیا در مسائلی نظیر هوش مصنوعی و کوانتوم و های‌تک و کریدورها و ... منتظر کسی نمیماند و یک روز غفلت، سالها خسارت در پی دارد و آشفتگی بروکراتیک ما و به‌هم‌ریختگی‌های سیاسی و بهانه های انتخاباتی ما برای نسلهای آینده، پاسخ موجه و قانع کننده ای نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  علیرضا معاف در یادداشتی نوشت:  نظریه‌هایی که از فرجام و انجام و آینده جهان ما سخن می‌گویند، نظریه‌های جذابی هستند و به نظر نگارنده، حتی از نظریه‌هایی که از گذشته و آغاز جهان فرضیه یافته و یا بافته‌اند جذاب‌تر و جالب‌ترند. تمدن‌پژوهان معتقدند که نظم (order)، نظامات و سیستم‌های ملی و بین‌المللی در ادوار مختلف تاریخی، ۴ بنیان، زیرساخت و منبع (source) اساسی داشته و دارند و هر حکومت، دولت، ساختار، بافتار، کنشگر و بازیگری که بتواند برای آن منابع چهارگانه، طرح تولید و بازتولید و توزیع و بازتوزیع و مصرف معتبرتر و جهان‌شمول‌تر و فراگیرتری ارائه کند و مبتنی بر آن منابع، تعادل و توازن قدرت جهانی را در خدمت اهداف خود و به نفع خود صورت‌بندی، سیرت‌بندی و چارچوب‌بندی کند، منافع بیشتری در سطح راهبردی و راهکنشی و میان‌مدت و بلندمدت برداشت خواهد کرد.
آن ۴ منشا و ریشه و منبع اصلی، عبارت‌اند از:
الف: قدرت (سیاسی/امنیتی/اطلاعاتی/نظامی/دفاعی)،
ب: ثروت (مادی / معنوی)،
ج: هویت (معرفتی/فرهنگی/اجتماعی/ملی)،
د: علم (شناختی-محض/ ابزاری-مضاف).

طرح تولید و بازتولید و مصرف این منابع ۴گانه باید و حتما سه بخش اصلی را پیش‌بینی کند:
 ۱. نقش خود آن کشور را تصریحاً و تفصیلاً و دقیقا و مصداقاً تعیین کند.
 ۲. نقش کشورها و جغرافیاهای دیگر را نسبت به کشور مبدا، نسبت‌یابی کند.
 ۳. تفاوت نسبت‌های کشورهای متحد/دوست/رقیب/متخاصم/ دشمن با کشور خود را به شکل دقیق مشخص کند.

این هر سه، می‌بایست مبتنی بر توجه به اهداف راهبردی و حفظ منافع راهبردی آن کشور در جهان، به شکل عالمانه طراحی شود. در مدل‌های اصلی سده‌های اخیر و تا امروز، مبنای اصلی این طرح‌ریزی‌ها، جغرافیا بوده است (جغرافیا در بستر تاریخ)، چراکه هر ملت و هر کشوری، بنا بر آن لوکیشن و پوزیشن و موقعیت و اقلیم و سرزمین و نقطه و جغرافیایی که در جهان قرار گرفته است، واجد:
الف: ظرفیت‌ها و قوت‌ها و فرصت‌ها،
ب: ضعف‌ها و دردها و مشکلات و محدودیت‌هایی است.

همین داشته‌ها و نداشته‌های همزمان؛ و همین امتیازات و اشکالات توامان، برای آن کشور تولید سیاست معین و متعین، اقتصاد متنوع و متلون، فرهنگ متکثر و متضلع و تمدن متفاوت و متهافت می‌کرده است. تا جایی که برخی تمدن‌پژوهان، بین سرزمین و سرنوشت، نسبت وثیق قائل‌اند و این دو را ملازم هم معرفی کرده‌اند و برخی دانشمندان (ابن خلدون)، اقلیم را مبنای درک رفتارهای جامعه می‌دانند.

اصل و اساس دانش بسیار مهم جغرافیا، ژئوگرافی و ژئولوژی و ژئوفیزیک است و بر این مبنای دانشی، جغرافیای هر کشور، ژئوپلتیک (طرحواره قدرت و سیاست)، ژئواکونومی (طرحواره ثروت و اقتصاد)، ژئوکالچر (طرحواره هویت و فرهنگ) و ژئوساینس (طرحواره دانش و تمدن) آن کشور را می‌سازد و مبنای طرح‌ریزی ژئواستراتژی (جغرافیای راهبردی) و ژئودینامیک (جغرافیای پویایی) آن سرزمین و کشور می‌شود. طرحواره‌ها به طرحنامه‌ها و نهایتاً طرح‌سازه‌های تمدنی تبدیل می‌شود.


وقتی یک کشور در حوزه‌های چهارگانه فوق‌الذکر، راهبرد مشخصی برای حفظ منافع و مصالح ملت خود در جهان داشته باشد، واجد ژئواستراتژی است. ژئو در این مفاهیم، تمام سطوح افقی و عمودی و عمقی و فضایی و هوایی و دریایی و ساحلی و خشکی و کوهستانی و بیابانی و کویری و جنگلی و همه ظرفیت‌های روزمینی و زیرزمینی و معدنی را در بر می‌گیرد. وقتی یک دولت عالم و عاقل، نظمی مبتنی بر این طرح‌های ۴گانه برای خودش ایجاد کرد، یک عنصر مکمل پا به میدان می‌گذارد به نام ثبات و تثبیت و حفظ و حفاظت. ثبات در این میدان منازعه بی‌رحم و نبرد سنگین جهانی، به معنای داشتن اراده و انگیزه و اندیشه و انگیخته برای حفظ نظم برخاسته از آن ۴ عرصه است.

عمده‌ترین ابزار حفاظت، علاوه بر گفتمان‌سازی و نمادسازی، جدی گرفتن نهادسازی است که باید مجموعه‌ای از نهادهای نرم (روال‌ها/روندها/ریل‌گذاری‌ها/رویه‌ها/پیمان‌ها/فرایندها/استانداردها/قاعده‌ها/قوانین/پروتکل‌ها و …) و نهادهای سخت (سازمان‌ها/تشکل‌ها/سندیکاها/تعاونی‌ها/مؤسسه‌ها و …) و نهادهای نیمه‌سخت (دانشگاه‌ها/پژوهشگاه‌ها/کارگاه‌ها/اندیشگاه‌ها/مهارتگاه‌ها و …) برای پاسداری و پاسبانی و نگاهداری و نگهبانی از ظرفیت‌های جغرافیایی و تمدنی و تاریخی کشور ایجاد و ساخته شود.

در جهان خلقت، هر نعمتی محفوف و آغشته و آمیخته به ابتلائات و بلاهایی است و در هر یک از این ۴ میدان، بلای مشخصی برای انسان وجود دارد که باید برای مقابله با آن‌ها فکری شود تا ظرفیت‌های ملت و کشور حفظ شود. بلای اصلی قدرت و سیاست، جنگ و خونریزی و ضعیف‌کشی و سلطه‌طلبی است؛ بلای اصلی اقتصاد، فقر و فلاکت و مسکنت و تبعیض و ویژه‌خواری است؛ بلای اصلی فرهنگ، فساد و یا نفی آزادی است و بلای اصلی علم، سوء استفاده و تکبر و انحصارطلبی.

آنچه که رافع و دافع این ۴ بلاست، علاوه بر عنصر ایمان و تقوا، مؤلفه مهم عدل و عدالت و قسط است و تواصی به تواسی و تساوی. از این رو، همه نمادسازی‌ها و نهادسازی‌های نرم و سخت و نیمه‌سخت باید مبتنی بر عدل و عدالت و اعتدال و در جهت اقامه قسط توسط مردم و حکومت باشد.

با این مقدمات، حالا می‌گویم که اصل حرف چیست؟ راهبردپژوهان و راهبردنویسان جهان قائل‌اند که اکنون دیگر فقط اقلیم و یا جغرافیا نیست که برای یک کشور، تولید سیاست (ژئوپلتیک)، تولید اقتصاد (ژئواکانومی)، تولید فرهنگ (ژئوکالچر) و تولید علم (ژئوساینس) می‌کند. همه راهبردنگاران جهانی معتقدند که مبانی و مبادی نظم جهانی در حال تحول است و همه عقلای جهان، منتظر و مترصد پیچ‌های تاریخی بزرگ هستند.

روشن است که تطورات و تغییرات نظم جدید در جهان امروز، صرفاً در سطح رویین و ظاهری و روابط بین دولت‌ها و قدرت‌ها نیست، بلکه بنیادها و بنیان‌ها و زیرساخت‌های فکری و نظری و دانشی آن نیز در حال تغییر و تطور است. یکی از تغییرات و گذارها و شیفت‌های پارادایمیک و بیسیک و دیسکورسیک که در حال رخ دادن و رخ نمودن است، عبور از ژئوگرافی و ژئولوژی به سیندئوگرافی و سیندئولوژی یا کانکتوگرافی و کانکتولوژی است.

سیندئو واژه ای یونانی و به معنای پیوند در فارسی، کانکت در انگلیسی و اتصال در عربی است و این بدین معناست که علاوه بر مولفه ظرفیتهای سرزمینی که تاکنون اولویت کشورها بود، درک و شناخت ظرفیتهای فراسرزمینی و اتصالی و ارتباطی و پیوندی، تعیین کننده وضعیت موفق یک کشور در نظم جدید جهان چندقطبی و یا بی قطبی پیش روست.

در دنیای امروز با توجه به انقلاب ارزشی و دانشی و روشی که در اتصالات و ارتباطات و ترابطات و تعلقات و پیوندهای منطقه ای و فرامنطقه ای و جهانی روی داده است، علاوه بر فاکتور جغرافیا و مولفه مهم نقطه‌ی استقرار یک کشور در سطح جهان، مجموعه‌ی اتصالات و ارتباطات و معادلات و مناسبات پیرامونی و فراپیرامونی آن کشور، برای او تولید سیاست، اقتصاد، علم و فرهنگ می‌کند و از همین روست که مفهوم و جایگاه کریدورها اهمیت راهبردی و بی‌سابقه پیدا کرده‌اند و هر حکومت باشعوری، علاوه بر تلاش برای پیوستن به اتحادیه های مستقل نوظهور جهانی، به کریدورهای خود اولویت فوری میدهد و اصطلاح جنگ کریدورها، به شکل پرتکرار و پربسامد در ادبیات سیاست بین الملل شنیده میشود.

پدیده عجیب و غریب کرونا و روندهای سایبریزه و دیجیتالیزه جهان در دوره کرونا و سرعت حیرت‌آور فراگیری هوش مصنوعی و اهمیت بالای داده و دیتا در حکمرانی جدید جهان نیز به این شیفت پارادایمی سرعت داده است. اکنون بر هر حکومت آینده نگر و عاقلی واجب است که علاوه بر ژئوپلتیک، ژئوکالچر، ژئواکونومی، ژئوساینس، ژئودینامیک، ژئوهلث و ژئواستراتژی، طرح‌های فنی و و حرفه ای و تکنیکال دولت در عرصه‌های:
 
الف: پیوند سیاسی/ سیندئوپلتیک (کانکتوپلتیک)؛
ب:پیوند اقتصادی/سیندئواکونومی (کانکتواکونومی)؛
ج: پیوند فرهنگی سیندئوکالچر (کانکتوکالچر) و
د: پیوند علمی/ سیندئوساینس (کانکتوساینس )  
را از موضع فعال و (نه منفعل) طراحی و پیگیری کند و به پیوند راهبردی/ سیندئواستراتژی (کانکتواستراتژی) به معنای طرح جامع کشور برای حفظ منافع راهبردی او در میدان اتصالات و ارتباطات و پیوندهای پیچیده امروزین جهانی بیاندیشد.

طرح جامعی که از موضع فعال و استعلایی(و نه استیلایی)، در همه‌ی عرصه‌های راه‌ها و مسیرها و گذرگاه‌ها و گلوگاهها و کانالها و تنگه ها و مرزها، شبکه‌های تولید و دیسپاچینگ و انتقال و صادرات انرژی و برق، شبکه‌های ذخیره‌سازی و انباشت و انتقال دیتا و اطلاعات، شبکه‌های ترنور شفاف و گردش مالی سالم، شبکه‌های تولید، انتقال و نشر دانش، محتوا و فناوری و شبکه های مبتنی بر منطق فازی ودیجیتال و هیبریدی، ایده ها و طرحهای پیش‌برنده و افق گشا و ناظر به آینده و معطوف به میدان داشته باشد.

این تذکارها و تذکرها سیاسی نیست ولی به خاطر حقوق آیندگان این کشور، نمیتوانم ننویسم و متاسفم که مغز مرکزی دولت پزشکیان و بخصوص بخش تخصصی پیگیری کریدورها در دولت (وزارت راه)، دچار یک وزیر ناتوان (و نابلد) شده و ظاهرا حتی درک اولیه و مقدماتی از این ضرورتها و اولویتها ندارد.

امیدوارم بزرگان کشور و عقلای کشور بابت این عقب ماندگیهای راهبردی فکری فوری کنند؛ هیچکس در دنیا در مسائلی نظیر هوش مصنوعی و کوانتوم و های‌تک و کریدورها و ... منتظر کسی نمیماند و یک روز غفلت، سالها خسارت در پی دارد و  آشفتگی بروکراتیک ما و به‌هم‌ریختگی‌های سیاسی و بهانه های انتخاباتی ما برای نسلهای آینده، پاسخ موجه و قانع کننده ای نیست. تداخل سیکلهای سیاستی و سیاسی، آفت جان این کشور شده و متاسفانه حرکتهای خیزشی و جهشی دولت شهید رییسی در برخی امور راهبردی، دچار وقفه و سکته شده است.
برای آینده ایران به شدت نگرانم....