به گزارش ایرنا، نود و سومین شماره ماهنامه «اندیشه پویا»، نشریه مستقل در زمینه علوم انسانی، سیاست، هنر و فرهنگ که از سال ۱۳۹۱ به سردبیری رضا خجسته رحیمی شروع به کار کرده است، ویژه پاییز در آذرماه ۱۴۰۳ منتشر شد.
در این شماره تحلیل جامعه شناسانه محمد فاضلی از کارنامه موسیقیایی حسین علیزاده و گفت وگو با این موسیقیدان، ردیفدان، آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سهتار اهل ایران و نامزد دریافت ۳ جایزه گرمی با عنوان خسته شده ایم از تحقیر آمده است. علیزاده در این گفت وگو از «نی نوا» و «سوگ» و «ترکمن» و «راز نو» تا مجموعه «دستکاه های موسیقی ایران» گفته است.
«آیا برای من ننگ نیست که مجوز بگیرم تا روی صحنه بروم؟ یک گروه که می خواهند کنسرت بگذارند عین یک سری متهم که از زندان آورده اند باید پرونده و سابقه یکی یکی شان بررسی شود تا اجازه پیدا کنند روی صحنه بروند، چرا هنر را اسیر کرده ایم؟
پیش می آمد که جلوی من را در خیابان می گرفتند و ماشین را می گشتند و می گفتند این چیست؟میگفتم تار است و می دیدند آن تار را در دستم آن قدر با احترام نگه داشته ام که جای شوخی ندارد، آن کارها در موسیقی ننگین بود.» اینها بخشی از گفت وگوی «اندیشه پویا» با علیزاده است که متن کامل آن را می توانید در این شماره ماهنامه بخوانید.
تا وفاق با جامعه هنوز راه است، کارنامه ۱۰۰ روزه دولت وفاق تحلیلی از عباس عبدی/ فلیترینگ اینترنت، سیم خاردار در فضای مجازی و مصائب دور زدن فیلترینگ روایت هایی از مریم منوچهری، محسن آزرم، مسعود طباطبایی، هاجر رزم پا، نسیبه فضل الهی/ایران و توسعه راه باریک آزادی، نوبلیست های امسال اقتصاد چه درس هایی برای ما دارند؟ میزگردی با حضور جعفر خیرخواهان رحمن قهرمانپور/ محمدرضاشاه و نیروهای نیابتی در عراق و لبنان/قرن فردوسی گزارشی از جشن هزاره فردوسی در مطبوعات به مناسبت ۹۰ سالگی به همراه آثاری از محمد افشین وفایی کامران سپهران رضا مختاری دیگر مطالب این شماره «اندیشه پویا» هستند.
در مطلبی با عنوان البته که عصبانی هستم! از متن روایتی به قلم هاجر رزم پا درباره فیلترینگ آمده است: «فکر کردن و نوشتن درباره فیلترینگ فقط عصبانیام میکند. کسی دست سنگینش را میگذارد روی دهانم و فشار میدهد. من لگد میزنم و تقلا میکنم نفس بکشم. پا کوبیدنم برای رهایی خسته و فرسودهام میکند. دست متجاوز دهانم را فشار میدهد، چشمم را میبندد و جیبهایم را خالی میکند. بله یک زن عصبانی اینجاست…
ما قربانی نتایج تصمیماتی هستیم که در غیابمان گرفته میشود. قانونهای ناگهانی تصویب میشوند و پشت سرشان تبصرهها و تکملهها میآیند. درهایی بسته میشوند و راههای در رویی باز میشوند. یک روز از خواب بیدار میشوی و میبینی کاری معمولی که روزانه انجامش میدادی، جرمانگاری شده و تو به این ترتیب از امروز تحت پیگرد قانونی هستی. یک سال پیش به استاد راهنمایم ایمیل زدم و از او خواستم برایم یک توصیهنامه بنویسد. قبول کرد اما گفت نامه را در پیامرسان ایتا میفرستد. گفت تلگرام و واتساپ ندارد.
اصرار کردم که برایم ایمیل کند یا بگذارد در دفترش بروم حضوری تحویل بگیرم. گفت نمیشود. احساس بدی داشتم. برای هرکسی میشناختم ماجرا را تعریف کردم و گفتم حالا من در ایتا یک حساب کاربری دارم که تا ابد پاک هم نمیشود. من آن توصیهنامه را استفاده نکردم. نه به خاطر اینکه نصب ایتا را بهم تحمیل کرده بود، بهخاطر اینکه آنقدر دیر برایم فرستادش که دیگر به کارم نمیآمد. فقط با لجی کودکانه با خودم آرزو کردم ای کاش روزی دنیا جوری بچرخد که استاد راهنمایم کاری از من بخواهد و من معطلش کنم. تیر ماه پیامی از او در تلگرام دریافت کردم. متن پیام: «از شما عزیز گرانقدر دعوت میکنم روز جمعه برای نجات ایران از سقوط و ویرانی و حرکت در مسیر آبادانی، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت فرمایید و به جناب دکتر پزشکیان رأی دهید.»
سرنوشت امام موسی صدر از متن گفتوگوی علی ملیحی با آرش رئیسینژاد نویسنده کتاب «شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه» از دیگر مطالب این ماهنامه است.
در این مطالب آمده است: موضوع مهمی که در کتاب شما موشکافی شده، سرنوشت امام موسی صدر است، جمعبندی شما از میان فرضیههایی که درباره سرنوشت امام صدر طرح کردهاید، چیست؟
مسلم است که کشته شدن امام موسی صدر تنها توطئهی قذافی نبوده است. به باور بنده گروههای فلسطینی و برخی از انقلابیون ایران در ماجرای حذف امام موسی صدر نقش داشتهاند. دربارهی نقش حافظ اسد در ماجرای ربودن امام موسی صدر، سرلشگر قدر سفیر سابق ایران در بیروت و هانیبال قذافی فرزند قذافی اشاراتی کردهاند اما بنده به سند دیگری در این خصوص نرسیدم.
هرچند احتمالاً اسد هم از ماجرا بیاطلاع نبوده است. به گمان بنده نقش اصلی در این ماجرا با خود قذافی بوده است اما فلسطینیها نقش پررنگی در متقاعد کردن قذافی به حذف امام موسی صدر داشتهاند. در کتابم به دلایل قذافی برای این امر اشاره کردهام.
فلسطینیها ضد امام صدر بودهاند. زیرا امام موسی صدر منتقد هرجومرج بهوجود آمده در جنوب لبنان بود که کنترلش بهدست گروهکهای فلسطینی افتاده بود؛ چریکهایی که با بینظمیهایشان، جنوب لبنان را آماج حملات اسرائیل کرده بودند و حتا مطابق با اسناد رفتاری دور از اخلاق داشتند.
اینکه امام موسی صدر با شاه دیدار کرده بود و پس از درگذشت آیتالله حکیم، نظر متفاوتی دربارهی مرجعیت داشت نیز بهنظرم نگاه غیرهمدلانهی انقلابیون با ایشان را جهت میداد. در ماههای نخستین پس از ناپدید شدن امام موسی صدر، بیش از همه، شاه این پرونده را پیگیری میکرد. چهبسا شاه در واپسین ماههای سلطنتش تلاش میکرد یک رهبر میانهرو مذهبی را بیابد.
چند سند در این خصوص نیز وجود دارد. مثلاً شریفامامی، نخستوزیر شاه، در دیدار با سفرای امریکا و انگلستان، گفته بود که ما آقای صدر را متقاعد کرده بودیم که به ما بپیوندد. البته نمیدانیم نظر امام موسی صدر در این خصوص چه بوده و آیا شریف امامی راست گفته یا نه؟اما اگر امام موسی صدر از روند تحولات حذف نمیشد، احتمال داشت که انقلاب ایران سرنوشتی متفاوت میداشت.