با توسعه پلتفرمها و فعالیتهای مبتنی بر سیستمعامل در جهان، مشاغل جدیدی ایجادشده که بهصورت موقت و آزادکاری بوده و با مشاغل دائم و سنتی موجود تفاوتهایی زیادی دارد. این مشاغل در دسته مشاغل گیگ نامگذاری شدهاند. نام اقتصاد گیگ اساساً به ایده کسب درآمد از چندین وظیفه کوتاهمدت و نه یک شغل ثابت استاندارد اشاره دارد. هر قطعه کار بهعنوان یک "گیگ" شناخته میشود.
کمبود مشاغل دائمی افراد جویای کار را ترغیب میکند که بهعنوان یک کارگر مستقل، که بهعنوان “کارگران مستقل” یا “کارگران گیگ” یا “فریلنسرها” شناخته میشوند، به مشاغل قراردادی از این مدل بپیوندند. بسیاری از افراد جویای کار نیز از این مدل کار پاره وقت بهعنوان پلی برای اشتغال دائمی بهره می برند.
مثالهای فراوانی برای مشاغل گیگ وجود دارد ولی یکی از بهترین مثالها برای کارکنان گیگ، رانندگان تاکسی های اینترنتی هستند. راننده اسنپ و تپسی، به معنای کلاسیک کلمه «راننده تاکسی» نیستند. آنها در مقاطعی از روز یا هفته، مسافرانی را انتخاب و جابهجا میکنند. یک دارالترجمه یا دفتر ویراستاری هم که با چند ویراستار کار میکند و کارها را به شکل پروژهای به آنها می دهد، بستری برای شغل گیگ است.
بسیاری از تولیدکنندگان محتوا نیز در زمره همین مشاغل قرار می گیرند. آنها با استفاده از پلتفرمهای متنوع، پروژه میگیرند و کار میکنند. یا محصولات خود (مثلاً عکسها) را در پلتفرمها عرضه میکنند تا مشتری مناسب برای کارهایشان پیدا شود. بسیاری از فعالیتهای زیرمجموعه و همخانوادهٔ تولید محتوا هم از همین جنس هستند؛ از ادمین شبکههای اجتماعی گرفته تا خدمات سئو.
کارگران فصلی که هر روز صبح در یک محل خاص حاضر شده و منتظر کسی هستند که آنها را برای یک روز به سرکار ببرد هم جزو بازار گیگ محسوب می شوند. بعضی مشاغل کارمندی هم حتی به شکل موقت هستند. مثلا بسیاری از حسابداران برای یک مدت کوتاه، به یک کارفرما خدمات حسابداری ارائه می کنند. خبرنگاران حق التالیف و ساعتی را نیز می توان در زمره این افراد قرار داد.
اقتصاد گیگ را شاید بتوان ضد کارگریترین مدل اشتغال دانست. باوجود حضور حجم بالای نیروی کار در این مشاغل، قوانین حوزه کسبوکار با این مدلها سازگار نشده است. بهگونهای که این کارگران از کمترین مزایا مانند بیمه و تضمین حداقل حقوق نیز محروم هستند. کارفرما هر زمان که اراده کند، بدون هیچ دلیل و توجیهی میتواند با نیروهای خود قطع ارتباط و آنها را اخراج کند.
اغلب افرادی که در حوزه گیگ مشغول هستند، در ابتدا درآمد کمی دارند. چرا که نه افراد زیادی آنها را می شناسند که پروژهشان را در اختیارشان بگذارند، نه تخصص بالایی دارند که بتوانند دستمزد زیادی طلب کنند. از سوی دیگر امنیت شغلی برای این افراد وجود ندارد و اکثر کارمندان این حوزه مزایای سالانه یک کارمند عادی را ندارند و با مسائلی مثل نبود بیمه بیکاری و بیمه سلامت و بازنشستگی مواجه هستند.
این قصه به همین جا ختم نمی شود بلکه فعالان در حوزه گیگ به مرور به رقیب یکدیگر تبدیل شدهاند؛ رانندههایی که عملا باید دو چشم اضافه برای چککردن بهترین قیمت و مسیر داشته باشند و نویسندهها و مترجمانی که باید قیمت را روزبهروز کاهش دهند تا احیانا کار و مشتری را از دست ندهند و خبرنگارانی که باید به حق التالیف کمتر رضایت دهند تا فرصت شغلی خود را از دست ندهند، فقط چند نمونه از این بازار رقابتی طاقتفرسا هستند.
اینجاست که عملا مشارکت جای خود را به فردگرایی صرف و رقابتهای کاذب میدهد و از فعالان اقتصاد گیگ یک ارتش ذخیره نیروی کار را میسازد و دستمزدها را به کمترین میزان کاهش میدهد تا سود نهایی را نصیب کسانی کند که با کمترین کار ممکن بیشترین بازدهی را طلب میکنند.
هم اینک پلتفرمهایی هستند که کارگرانی بدون هیچگونه امنیت شغلی در آن جمع شدهاند، و مجبورند برای کنارزدن دیگران پیشنهاد کمترین قیمت را بدهند. همین نمونههاست که وضعیت کاری در اقتصاد گیگ را به یک شرایط بغرنج تبدیل می کند. چون پلتفرمهای خلاقانه و تکنولوژیهای نوینی که میتوانند باعث همکاری بیشتر بین آدمها شوند، عملا بین آنها جدایی ایجاد میکند. برای مثال درصورتیکه اگر امکان تعاون و همکاری بین آنها فراهم میشد عملا نهتنها چانهزنی برای رسیدن به قوانین مطلوب شرایط کار ممکن میشد بلکه شرایطی ایجاد می شد که فعالان اقتصاد گیگ میتوانستند دستمزدهای عادلانهای طلب کنند و همچنین معضلات خود در مورد کار را همراه با یکدیگر حل کنند.
ساختن پلتفرمهایی که بر اساس مدلهای تعاونی و مشورتی کار میکنند و یا افراد را در سهم نهایی شریک میکنند از سادهترین کارهای بدیل در این راستا خواهد بود. بدین ترتیب اقتصاد گیگ، این فرصت را دارد که خودش را بهنحوی عادلانه گسترش دهد. ساخت پلتفرمی تعاونی که در آن بهجای گرفتن بخش عمده درآمد افراد، از سود سهام خود بر پایه ساعت کاری هر عضو به وی بپردازد یک گام مثبت در این مسیر است.