شناسهٔ خبر: 69938345 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

محمدجواد اخوان

پایان تحقیر ملی ایرانیان با بسیج

استعمارگران در مواجهه با سرزمین‌های هدف استعمار با ترفند‌های مختلفی وارد می‌شده‌اند و در این میان برای کنار زدن ملت‌هایی که سابقه تمدنی داشتند، راهبرد «تحقیر» را در پیش می‌گرفتند. تحقیر ملت ایران با این هدف دنبال می‌شد تا اندک زمینه‌های ایستادگی اجتماعی در برابر استعمار و سلطه بیگانه از میان برود.

صاحب‌خبر -

استعمارگران در مواجهه با سرزمین‌های هدف استعمار با ترفند‌های مختلفی وارد می‌شده‌اند و در این میان برای کنار زدن ملت‌هایی که سابقه تمدنی داشتند، راهبرد «تحقیر» را در پیش می‌گرفتند. تحقیر ملت ایران با این هدف دنبال می‌شد تا اندک زمینه‌های ایستادگی اجتماعی در برابر استعمار و سلطه بیگانه از میان برود. به‌طور مشخص مطالعه تاریخ معاصر نشان می‌دهد که از ابتدای قرن سیزدهم هجری شمسی خورشید عزت ملی ایرانیان رو به غروب نهاد و متأسفانه دو سلسله حاکم بر این سرزمین یعنی قاجار و پهلوی نه‌تنها در مقابل این انحطاط مقاومتی نکردند، بلکه خود به نحوی شتاب‌دهنده این تحقیر ایرانیان نیز بودند. 
از ۲۰۰ سال قبل، با نفوذ هرچه بیشتر قدرت‌های استعماری و به‌ویژه شکست در جنگ‌های ایران و روس- که سرآغاز روندی از تحقیر ملی ایرانیان بود- شاهد تکاپوی آشکار و پنهان استعمارگران برای سلطه هرچه بیشتر بر این سرزمین و تحمیل تحقیر و ذلت بزرگ وابستگی به ملت ایران بوده‌ایم و مع‌الاسف در مقابل، حکمرانان وقت عملاً با این روند نه‌تنها مقابله نمی‌کنند، بلکه به نحوی در آن شریک جرم هستند. اندک تلاش‌هایی که توسط علمای مبارز و وطن‌خواهان آزاده در راه مبارزه با استعمار و نفوذ بیگانه دنبال می‌شد با توطئه شبه‌روشنفکران وابسته خنثی می‌گردد. 
امضای عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه و واگذاری بخش‌هایی از قفقاز و سرزمین‌های شمال ارس، معاهده پاریس و جدایی هرات و غرب افغانستان کنونی از ایران، قرارداد گلداسمیت و جدایی بلوچستان خاوری (پاکستان کنونی) از ایران، اعطای امتیازات فراوان به رویتر انگلیسی، امضای معاهده «آخال» میان ایران و روسیه و واگذاری ترکمنستان امروزی، اعطای امتیاز تنباکو به تالبوت، امضای قرارداد نفت دارسی و واگذاری امتیاز نفت ایران به انگلیس و قرارداد ۱۹۱۹ و تحت‌الحمایگی ایران از سوی انگلستان بخشی از مصادیق تحقیر ملی ایرانیان در دوره قاجار بوده است. 
اوج تحقیر ملی ایرانیان آن بود که برای اولین‌بار در طول تاریخ ۳هزارساله این سرزمین یک سلسله - یعنی پهلوی‌ها - با مهره‌چینی بیگانه بر سر کار آمد و مطیع اوامر و طراحی‌های تجویزشده از لندن و پاریس و بعد‌ها واشینگتن برای ملت مظلوم ایران و دیگر ملت‌های منطقه بود. چه تحقیری برای ملتی که روزگاری طولانی بر بخش‌های متمدن کره خاکی نفوذ داشته است از این بالاتر که مهره‌های گماشته سرنوشت او را در اختیار گیرند و مطابق میل و منافع غرب از تمامیت ارضی و منافع مادی این سرزمین چشم‌پوشی کند. 
علاوه بر روی کار آمدن رضاشاه پهلوی با هدایت انگلیسی‌ها، قرارداد ۱۹۳۳ و تمدید امتیاز انگلیسی‌ها بر نفت، سیاست استعماری کشف حجاب، اشغال ایران و انتصاب محمدرضا پهلوی از سوی متفقین، کودتای ۲۸ مرداد بر ضد دولت ملی، انقلاب سفید شاه در راستای تأمین منافع حداکثری برای غرب، تصویب حق کاپیتولاسیون برای امریکایی‌ها و جدایی بحرین از ایران نمونه‌هایی از تحقیر ملی ایرانیان در دوره پهلوی است. بدین‌ترتیب تحقیر ملی ایرانیان که با هدایت و حمایت استعمارگران و عاملیت گماشتگان پهلوی تا نیمه قرن چهاردهم هجری شمسی توسعه می‌یافت، روزبه‌روز تشدید می‌شد و ایرانیان را به ملتی وابسته و خودباخته تبدیل می‌کرد. 
آنچه این روند تلخ و نامطلوب را منقطع ساخت، نهضتی بود که اتفاقاً از ژرفای هویت اسلامی ملی ایرانیان برخاسته بود و عزت و استقلال همه‌جانبه ملت ایران را مطالبه می‌کرد. آنچه در کلام و راه امام خمینی (ره) برجسته بود، پاسخی به سرخوردگی و تحقیر یک ملت سرافراز بود که به‌هیچ‌وجه خودباختگی و ذلت را نمی‌پذیرفت. انقلاب‌اسلامی روحیه عزت‌طلبی خفته ایرانیان را بیدار و مسیر تاریخ را عوض کرد. 
هرچند در سال ۱۳۵۸ و ایستادگی امام و امت در برابر امریکا، کاخ‌سفید با تهدید نظامی می‌خواست روند پیشین تحقیر ایرانیان را احیا کند. تصور امریکا این بود که با تهدید و فشار، ایران همچون دوره قاجار و پهلوی تسلیم می‌شود و راه نفوذ مجدد در این کشور هموار خواهد شد. اما امام خمینی (ره) با فرمان تأسیس بسیج مستضعفین، قدرت ملی بیدارشده ایرانیان را به رخ غرب کشید و این عملاً پایانی بر ۱۵۰ سال تحقیر ایرانیان از سوی سلطه‌گران بود. در طول این ۴۵ سال همین تفکر بسیجی در ابعاد مختلف عزت ملت ایران را به ارمغان آورده و پس‌ازاین نیز چنین خواهد بود، ان‌شاءالله.