حجتالاسلاموالمسلمین سیدعباس موسوی مطلق از اساتید اخلاق و عرفان اسلامی، به مناسبت سوم آذر سالروز ارتحال آیتالله العظمی محمدعلی شاهآبادی، در گفتوگو با خبرنگار افتخاری ایکنا درباره شخصیت این عارف سفرکرده و علت آمدن ایشان به تهران گفت: فقیه عارف آیتالله العظمی شیخ محمدعلی شاهآبادی در اصفهان در خانوادهای که به علم و طهارت باطنی شهره بودند، به دنیا آمد و رشد کرد؛ پدرشان آیتالله میرزا محمدجواد بیدآبادی اصفهانی، مجتهدی عارف بود و برادرش آیتالله شیخ احمد هم که مجتهدی فاضل بود که ایشان در محضرش درس خواند.
وی ادامه داد: ایشان در اصفهان از محضر بزرگان دیگری هم در سنین کودکی و نوجوانی استفاده کرد از جمله آیتالله میرزا هاشم خراسانی، سپس به واسطه حکم تبعید ناصرالدین شاه برای پدرش، همراه والد و برادرش به تهران تبعید شد؛ در نتیجه تبعید فرصتی برای استفاده از بزرگان تهران شد و همچنین حضور ایشان توفیق و برکتی برای اهل تهران بود.
وی افزود: ایشان در تهران بیشتر از محضر دو مرد بزرگ حوزه تهران، میرزا حسن آشتیانی و میرزا ابوالحسن جلوه بهرهمند شد که در آن روزگاران کمال دریافت علوم به دیدن حوزه نجف بود و ایشان نیز رهسپار عراق شد و در آنجا از محضر آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمدحسن خلیلی نهایت استفاده را کرد و بعد از آن به سامرا رفت و از محضر آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی استفاده کرد و سپس به فرمان مادرش پس از حدود هشت سال به تهران مراجعت کرد.
این استاد حوزوی در پاسخ به اینکه احوالات و شاخصههای عرفانی آیتالله العظمی شاهآبادی چگونه بود، گفت: عرفانی که آیتالله العظمی شاهآبادی ترویج میکرد هم در حوزه نظری بود هم عملی! به این معنا که ایشان هم شاگردانی در عرفان نظری داشتند و هم شاگردانی در عرفان عملی که مرحوم میرزا اسماعیل دولابی و بسیار دیگری از کسبه از شاگردان عرفان عملی ایشان بودند و شاگردانی دیگر هم داشتند که هم در حوزه عرفان نظری و هم عرفان عملی ممتاز بودند که امام خمینی (ره) مهمترین آنان بود؛ بلکه در این امتیاز واحد بود.
وی اظهار کرد: عرفان آیتالله العظمی شاهآبادی خالی از روح مبارزه و جهاد و حماسه نبود؛ بلکه روح عرفان آیتالله العظمی شاهآبادی عرفان ظلمستیزی بود، عرفان ایشان بندبند آن با روح حقیقی قرآن و معارف اهلبیت علیهمالسلام عجین شده بود و عرفان ایشان فقهستیز نبود؛ بلکه روح دیگری از فقه را به نمایش میگذاشت.
موسوی مطلق در پاسخ به اینکه علت علاقه شدید امام خمینی (ره) در بین اساتیدشان به آیتاللهالعظمی شاهآبادی چه بود، بیان کرد: امام راحل حقیقتاً گوهرشناس بودند که حقیقت فقه، عرفان، فلسفه و علوم الهی را در آیتالله العظمی شاهآبادی مشاهده کردند تا حدی که روح مهذب و حماسی و در عین حال لطیف مرحوم استادشان در ایشان هم اثر گذاشت و میدیدند استادشان با آن روح بلند عرفانی چگونه نسبت به رضاشاه و خائنین از بن دندان غیظ دارند که این امور باعث دلربایی از حضرت امام (ره) شده بود و به ایشان علاقهمند شدند.
وی به علت تأثیرگذاری مجالس و جلسات ایشان اشاره و افزود: آنچه که از مجالس ایشان گفته میشود باتوجهبه اینکه ایشان با افتخار اهل منبر و موعظه بوده، خود نیز اهل عمل بوده است، یعنی یک عالم و عارف عامل؛ در نتیجه مجالس ایشان تأثیرگذار و پر از حال و وجد بوده و مردم را دعوت به خدا میکرد تا به خود آیند.
این استاد حوزوی در پاسخ به اینکه علت علاقهمند شدن کسبه و بازاریان به مجالس ایشان چه بود، گفت: ایشان نگاهش به بازار این بود که اگر بازار مطهر باشد بالتبع مردم مطهر میشوند و هنگام یاری دین بازاریان با مال خویش مثل مجاهدان به جهاد خواهند پرداخت. در نتیجه برای تربیت بازاریان همت گذاشتند و برای بازاریان جلسات درس اخلاق و شرح مکاسب را تشکیل دادند که مورد استقبال بازاریان قرار گرفت که بازاریان به جهت روح بلند عرفانی و دلسوز بودن بدون توقع ایشان به جلسات ایشان انس و علاقه پیدا کردند.
موسوی مطلق در پاسخ به اینکه مهمترین توصیههای عرفانی ایشان چه بود، اظهار کرد: آنچه ما از شاگردان ایشان و استادان خودمان از ایشان شنیدهایم خلاصه میشود در این چند توصیه و دستورالعمل:
۱. باید مقید به قیود الهی و مؤدب به آداب الهی بود.
۲. راه خدا اگر سازش با دشمن داشته باشد راه خدا نیست و راه ابلیس است.
۳. نماز را در اول وقت و ترجیحاً به جماعت و در مسجد بخوانید.
۴. تدبر و مواظبت به قرآن و به طور خصوص آیات آخر سوره حشر داشته باشید.
۵. اهل تفکر باشید.
۶. در خمس و سایر حقوق اگر میتوانید، ماهیانه پرداخت کنید.
۷. توسل بازکننده راه انسان بهسوی خداست.
وی در پایان گفت: ایشان در یک جمله اگر قابل وصف باشد باید گفت آیتاللهالعظمی شاهآبادی انسان کامل بود. آب بحر در کوزه نیاید و لکن آب دریا را اگر نتوان کشید هم بهقدر تشنگی باید چشید.
گفتوگو از امیرمحسن سلطاناحمدی
انتهای پیام