به گزارش هنرآنلاین، رمان «یک عاشقانه آرام» نوشته نادر ابراهیمی بهتازگی به چاپ هفتادوسوم رسیده که ایننوبت از چاپ آن توسط انتشارات امیرکبیر عرضه شده است.
نادر ابراهیمی نویسنده اینکتاب ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدایی، به تحصیل در رشتههای مختلف پرداخت، اما در نهایت به زبان و ادبیات انگلیسی علاقهمند شد. او از پانزدهسالگی نوشتن را آغاز کرد و در طول زندگیاش آثار متعددی در زمینههای مختلف ادبیات، از جمله رمان، داستان کوتاه و مقاله منتشر کرد.
ابراهیمی علاوه بر نوشتن، به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی نیز پرداخته و مؤسسهای را برای کودکان و نوجوانان تأسیس کرد. از دیگر آثار او میتوان به رمان آتش بدون دود اشاره کرد که داستانی عمیق و تأثیرگذار درباره زندگی انسانها و چالشهای آنهاست. ابراهیمی با سبک منحصر به فردش، توانسته است احساسات و تفکرات شخصیتها را به زیبایی به تصویر بکشد و خواننده را در دنیای آنها غرق کند. ابراهیمی در طول زندگیاش با چالشهای بسیاری روبرو شد، اما همواره به نوشتن و خلق آثار جدید ادامه داد. او ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ درگذشت.
کتاب «یک عاشقانه آرام» یکی از معروفترین آثار نادر ابراهیمی است که به بررسی روابط انسانی و عشق در شرایط اجتماعی و سیاسی میپردازد. این رمان از سه فصل تحت عناوین «پیش از آن واقعه بزرگ»، «در قلب آن واقعه» و «آن سوی واقعه» تشکیل شده است. فصل دوم این اثر، دربرگیرنده بخشهای «این هفته، از یکشنبه…»، «دوشنبه»، «سهشنبهها»، «چهارشنبهها»، «پنجشنبهها»، «جمعهها» و «شنبهها» است.
کتاب مورد اشاره نخستین بار سال ۱۳۷۴ توسط نشر روزبهان روانه بازار نشر شد و به تازگی به چاپ ۷۳ ام خود رسیده است. ایننوبت از چاپ اینکتاب برای اولین بار توسط انتشارات امیرکبیر منتشر و روانه بازار نشر شده است.
داستان اینرمان، در بحبوحه انقلاب ۵۷ ایران شکل میگیرد و بر عشق بین یک معلم جوان از گیلان و دختری به نام عسل از آذربایجان تمرکز دارد. این رمان به دلیل روایت عاطفی و عمیقش، به خوبی تنشهای اجتماعی و سیاسی آن دوران را منعکس میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
مگذار که عشق، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.
تازگی، ذاتِ عشق است و طراوت، بافتِ عشق. چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جامِ بلور، تنها یک بار می شکند. میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگه داشت. اما شکستههای جام، آن تکههای تیزِ برَنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
بهانهها جای حسِ عاشقانه را خوب میگیرند…
انتهای پیام