به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همانگونه که از نامش پیداست اصلی ترین نهاد متولی رسیدگی به امور فرهنگی و هنری در کشور است که برای اهالی رسانه و فرهنگ و هنر دارای اهمیت بسیار است.
با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان لیست ها و گزینه های مختلفی جهت تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد که نهایت سیدعباس صالحی سکان این وزارتخانه را به دست گرفت؛ اما این وزارتخانه در طول مدت کوتاهی که با روی کار آمدن سیدعباس صالحی از آن می گذرد چندان بی حاشیه نبوده هربار یکی از انتصابات وزارت ارشاد مورد توجه عموم خصوصا رسانه ها قرار گرفته است.
یکی از این انتصابات عجیب، انتصاب عبدالحسین کلانتری به سمت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد بود. معاونتی که برگزاری بزرگترین رویداد فرهنگی کشور یعنی نمایشگاه کتاب را به عهده دارد و باید دید کلانتری صرفا با داشتن رزومه دانشگاهی و نه اجرایی، چگونه توان اجرای این معاونت مهم را بر عهده خواهد داشت.
عبدالحسین کلانتری سابقه دانشگاهی دارد و از جمله موارد سابقه وی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
مشاور عالی رئیس پردیس و عضو هیئت رئیسه پردیس البرز دانشگاه تهران
سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی
نمایندگی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در هیئت نظارت بر مطبوعات
عضویت کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران
نمایندگی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری
ریاست کمیسیون دائمی هیئت امنای موزه ملی علوم و فناوری
ریاست کمیسیون دائمی هیئت امنای موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
اما دومین انتصابی که سیدعباس صالحی برای معاونت هنری خود داشت و موجی از انتقادات را نیز به همراه داشت نادره رضایی بود. فردی که هیچگونه سابقه مرتبطی با امور هنری ندارد.
شاید پرحاشیهترین نکته برای معرفی نادره رضایی طبق ادعای برخی رسانهها، امضای نامه به اوباما، رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا در تیرماه سال ۹۱ است که طی آن ۴۶۶ فعال سیاسی و مدنی به حمایت از ۵۵ زندانی سیاسی، تحریمهای بیشتر علیه ایران را از دشمنان این نظام درخواست کرده بودند. البته نادره رضایی پس از مدتی این ادعاها را تکذیب کرد.
البته باید گفت نادره رضایی فردی بی تخصص نیست و دستی در طباخی و آشپزی دارد. او مدیرعامل شرکت تعامل اندیشان پویا است که در سال ۹۲ به صورت سهامی خاص تاسیس کرده و موضوع فعالیتش ارائه خدمات طبخ غذا جهت سرویسدهی به شرکتهای دولتی و خصوصی است.
در ۱۴ دی ماه ۱۳۹۸ درست در زمانی که تمام کشور درگیر شهادت حاج قاسم سلیمانی بودند در سکوت خبری و بدون حضور اصحاب رسانهها، نادره رضایی به عنوان مدیرعامل موسسه «علمی-فرهنگی» یکی از بزرگترین مؤسسات انتشاراتی ایران منصوب شد بدون آنکه در هیچ یک از سمتهای قبلی و فعلی تجربه و تخصص ویژه ای داشته باشد.
اما طبق تحقیقات خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز انتشارات عظیم علمی-فرهنگی با ۳۷ میلیارد تومان بدهی در سال ۹۸ تحویل نادره رضایی شد و در سال ۱۴۰۰ و در طی ۲ سال این شرکت با ۹۲ میلیارد تومان بدهی از رضایی پس گرفته شد.
حالا نادره رضایی با تخصص طبخ غذا و با سابقه ورشکست کردن یکی از بزرگترین و باسابقهترین انتشاراتیهای کشور معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دست گرفت و باید دید رابطه بسیاری از هنرمندان با بدنه حکومت که معاونت هنری وزارت ارشاد پل این ارتباط است در دوران رضایی چگونه رقم خواهد خورد.
اما شگفتی های وزارت ارشاد تمامی ندارد و سیدعباس صالحی در حکمی مسعود کوثری را به سمت دبیر گرانترین و معتبرترین جایزه ادبی جمهوری اسلامی یعنی هفدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد منصوب کرد.
جالب اینکه این گزینه با تمام دبیران سالهای گذشته متفاوت است. او هیچ کارنامهای در ادبیات داستانی ندارد و مثل معاون فرهنگی وزیر ارشاد، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران است و مرتبه استادی دارد.
در سوابق مسعود کوثری میتوان موارد ذیل را مشاهده کرد:.
عضویت در شورای عالی سیاستگذاری و برنامهریزی جشنوارههای فرهنگی، قرآنی و رسانهای
عضویت در شورای سیاستگذاری روابط عمومی و اطلاعرسانی
معاونت اداری و مالی دانشکده علوم اجتماعی و سرپرست گروه ارتباطات اجتماعی
عبدالحسین کلانتری نیز که معاون فرهنگی وزیر ارشاد است، سابقه دانشگاهی دارد و دارای دکترای تخصصی جامعهشناسی، عضو هیئتعلمی و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است و احتمال میرود شناخت وی از کوثری دلیل این انتخاب بوده است، اما انتخابی که حداقلیترین ویژگی یعنی آشنایی با ادبیات داستانی و ارتباط با جامعه داستاننویسان و نویسندگان خلاق و منتقدان حوزه ادبیات داستانی را نادیده گرفته است.
اما هرچه میخواهیم بیخیال حواشی وزارت ارشاد شویم وزارت ارشاد بیخیال ما نمی شود و با انتصابات عجیب و غریب خود، خودنمایی میکند که برای مثال طی احکامی از سوی رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی، محمد مهدی حیدریان، سید محمد بهشتی، حسین انتظامی، فرهاد توحیدی، علیرضا شجاع نوری، محمد مهدی عسگرپور، علیرضا تابش، منوچهر محمدی و منوچهر شاهسواری به عنوان اعضای شورای سیاستگذاری چهل و سومین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند و فقط کافیست نگاهی گذرا به این لیست داشته باشید تا نام سیدمحمد بهشتی به چشمتان بیاید.
برخی از مشکلات امروز سینمای ایران در نتیجه ریلگذاریها و بسترسازیهایی است که مدیران دهه ۶۰ بر سینمای کشور روا داشتند و این مشکلات، از چنان عمقی برخوردار شد که تا امروز نیز نتوانسته با وجود ارزیابیها و کارشناسیهای مختلف، رفع شده و آسیب خود را از سینمای کشور کوتاه کند.
ازجمله این مدیران، سیدمحمد بهشتی است که از خردادماه ۱۳۶۲ لغایت اردیبهشتماه ۱۳۷۳، سکان بخشهای مدیریتی سینمای کشور از جمله بنیاد سینمایی فارابی و جشنواره فیلم فجر را در دست داشت و کارنامهای از خود به یادگار گذاشت که جای تامل دارد.
در دوران مدیریت سیدمحمد بهشتی در جشنواره فیلم فجر فقط چند فیلم در بخش رقابت اصلی حضور داشت و انبوهی از فیلمها از جمله فیلم «گمشدگان» که نخستین نقشآفرینی فاطمه معتمدآریا در سینمای ایران بود و امیدهای بسیاری به افتخارآفرینی گسترده در جشنواره فیلم فجر میرفت در بخش مرور اکران میشد.
بخش مرور، بخشی در جشنواره فیلم فجر بود که چندان مورد علاقه مدیران نبود و عجیب آنکه، فیلمساز بهنوعی مجبور به حضور در این بخش بود و نمیتوانست فیلمش را به هیچ دلیلی، از این بخش بیرون بیاورد که اگر چنین کاری میکرد، آن اثر را از اکران زودهنگام محروم میکردند.
همچنین دورانی که برای فیلمها، سقف اکران چند هفتهای در نظر میگرفتند. سقفی که فیلمها، چه میفروختند و چه نمیفروختند، سینماها میبایست آن فیلم را از پرده پائین میکشیدند و هیچ کف فروشی برای فیلمها لحاظ نمیشد.
در دوران مدیریت سیدمحمد بهشتی فیلم «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی را تا آخرین لحظات در جشنواره نپذیرفتند و وقتی این کار مورد اعتراض رسانه ها قرار گرفت مجبور شدند تا این فیلم را به جشنواره اضافه کنند که در نهایت، بدون هیچ توجهی، به این فیلم درجه ب دادند و یا اینکه «باشو غریبه کوچک» که اصلا در جشنواره شرکت داده نشد و تا ۴ سال در توقیف ماند و در نهایت به شکلی محدود به نمایش درآمد.
در دوران بهشتی حجم بسیار زیادی از بازیگران بزرگ سینمای پیش و پس از انقلاب که هم مردم و هم کارگردانان، از حضور آنها استقبال میکردند ممنوعالکار شدند و برخی در همین ممنوعالکاری، از دنیا رفتند و برخی دیگر دورههای طلایی عمر خود را در خانه سپری کردند.
جمشید هاشمپور، ایرج قادری، فرامرز قریبیان، ابوالفضل پورعرب، مهدی فخیمزاده، سعید راد و داود رشیدی از نجیبترین بازیگرانی بودند که در دوره سیدمحمد بهشتی تا سالیان دراز ممنوعالکار و اذیت شدند.
در نخستین دورههایی که سیدمحمد بهشتی بهشتی، سکان مدیریت جشنواره فجر را در دست داشت، تا چند دوره، هیچ بازیگر زنی واجد دریافت سیمرغ بلورین این بخش شناخته نمیشد و وخامت این امر وقتی مورد هجمه و اعتراض گسترده قرار گرفت که در دورههایی، هیچ نامزد و برندهای در بخش نقش مکمل زن نیز اعلام نشد.
پس از گذشت از دورانی که برخی به نام زن، زندگی، آزادی کشور را دچار التهاب کردند و تعدادی از اهالی هنر و فرهنگ نیز در این دوران اثری ارائه ندادند و اکنون موجی از آشتی ها به راه افتاده چرا متولی بگیر و ببندهای دهه ۶۰ باید در تیم شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر قرار گیرد؟
گرچه هر مدیری حق انتخاب معاونین و تیم خود را دارد اما شایسته سالاری نباید فدای سایر ملاحضات شود و باید منتظر ماند و دید وزارت فرهنگ در ادامه راه خود با این شگفتی ها چگونه عملکردی خواهد داشت.
انتهای پیام/