جوان آنلاین: حضور و تأثیر بسیج در دفاع مقدس به اندازهای پررنگ بود که به جرئت میتوان گفت، اگر نیروهای مردمی بسیج وارد جبهههای جنگ نمیشدند، تاریخ دفاع مقدس طور دیگری نوشته میشد. حتی پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی در آخرین روز شهریورماه ۵۹، داوطلبان مردمی در فتنههای کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و... حضور داشتند. با شروع جنگ نیز بسیج دوشادوش سپاه و ارتش با دشمن بعثی جنگید. «بسیج مستضعفین» که ۵ آذرماه ۱۳۵۸، به فرمان امام تشکیل شده بود، تقریباً یک سال بعد (دی ماه ۵۹) با تصویب مجلس به صورت قانونی رسمیت یافت و از همان زمان با اعزام تعداد قابل توجهی از مردم به جبهههای جنگ، سپاه توانست اولین تیپهای خود را تشکیل دهد، سپس آنها را به لشکر ارتقا دهد و تا پایان دفاع مقدس به تعداد تمام استانهای کشور یک تیپ یا لشکر ایجاد شده بود. در گفتوگویی که با سردار علیمحمد اسدی، مسئول حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) داشتیم، نگاهی بر نقش بسیج در جنگ تحمیلی انداختیم.
خود شما چه مدت به صورت بسیجی در جبهه حاضر بودید؟
من از سال ۵۸ که بسیج تشکیل شد، وارد این نهاد انقلابی شدم و اولین ورودم به جبههها نیز در قالب نیروی بسیجی بود. تا سال ۶۳، بسیجیوار به جبهه میرفتم. اما بعد از عملیات خیبر، شهید سارباننژاد، فرمانده گردان حضرت قمربنیهاشم (ع) از لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) اصرار کرد باید سپاهی شوی. من هم اطاعت امر کردم و به عضویت سپاه درآمدم. قبل از آن در عملیاتهای متعددی از کردستان گرفته تا خوزستان رزمنده بسیجی بودم و حتی زمانی که همراه حاج احمد متوسلیان به سوریه اعزام شدیم، نیروی بسیجی بودم.
چه عیاری میتوانیم به حضور بسیجیها در جبهههای دفاع مقدس بدهیم؟
بسیج شجره طیبهای است که نمیشود آن را محدود به یک مقطع خاص کرد. برای اینکه بخواهیم کارکرد بسیج در جنگ تحمیلی را بسنجیم، باید ببینیم هدف امام خمینی (ره) از صدور فرمان تشکیل بسیج در سال ۵۸ چه بود؟ بعد از پیروزی انقلاب و تضعیف ارتش و نوپا بودن سپاه، احساس نیاز میشد تا همان مردمی که خودشان انقلاب را به پیروزی رسانده بودند، خودشان هم از آن محافظت کنند؛ لذا بسیج تشکیل شد تا در همه عرصهها پیشرو باشد. میبینیم قبل از شروع جنگ تحمیلی و در غائلههای خلق عرب در خوزستان یا اغتشاشات کردستان و دیگر ناآرامیهایی که آن روزها ایجاد میشد، نیروهای بسیجی وارد عمل شدند. جنگ هم که شروع شد، همین داوطلبان مردمی بودند که در کنار ارتش و سپاه با دشمن بعثی جنگیدند. بعد که بسیج ساماندهی شد و گروه گروه نیروهای مردمی، به واحدهای سپاه تزریق شدند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توانست تیپها و لشکرهای خودش را تشکیل دهد. به عنوان مثال عرض میکنم، در یک گردان از نیروهای سپاه، نهایتاً ۲۰ نفر پاسدار رسمی حضور داشتند و باقی نیروها بسیجی بودند. غیر از اعزامهایی که بسیج در کلیت دفاع مقدس داشت، بارها شاهد بودیم، در طرحهای مختلف مثل طرح لبیک، یا اعزام سپاه محمد (ص)، سپاه صاحبالزمان (عج) و... اعزام سراسری و عمده از نیروهای بسیجی به جبههها صورت میگرفت که در عملیات بزرگ و حساس کارگشا میشدند.
این «طرح لبیک» یا اعزام سپاه محمد (ص) و مواردی از این دست برای چه منظوری صورت میگرفت؟
معمولاً وقتی یک عملیات بزرگ در پیش بود، یا قرار بود تحولی عمده در جبههها صورت گیرد، طرحهایی نظیر طرح لبیک به اجرا درمیآمدند و طی آن تعداد قابل توجهی از نیروهای مردمی بسیج به جبهه اعزام میشدند. «طرح لبیک» که حرفش پیش آمد، پیش از عملیات خیبر صورت گرفت و نامش هم به این خاطر طرح لبیک شد. چون در پاسخ بسیجیها به فرمانده حضرت امام، مبنی برای حضور پرشور در جبههها رقم خورده بود. عملیات خیبر یک عملیات بزرگ بود و احساس نیاز میشد تا رزمندگان زیادی در آن حضور داشته باشند. در چنین مواقعی هیچ نیرویی نمیتوانست مثل بسیجیها، این تعداد رزمنده را آن هم ظرف چند ماه تأمین کند. یا اعزام سراسری سپاه محمد (ص) در سال ۶۵ برای شرکت در عملیات کربلای ۴ بود. هرچند کربلای ۴ با عدمالفتح روبهرو شد، اما همین نیروها در عملیات کربلای ۵ شرکت کردند و یکی از بزرگترین پیروزیهای دوران جنگ را رقم زدند.
پیش میآمد که از نیروهای بسیجی تا ردههای بالای فرماندهی ارتقا پیدا کنند؟ در لشکر ۱۰ که شما حضور داشتید، مصادیقی در این خصوص وجود داشت؟
بله بسیار هم زیاد بود. به عنوان نمونه جانباز دلیلی که در مقطعی جانشین لشکر ۱۰ بودند، یک نیروی بسیجی بود. یا نبیالله احمدلو، وکیل پایه یک دادگستری به عنوان بسیجی به جبهه آمد و در لشکر ۱۰ تا حد فرماندهی گردان حضرت علیاصغر (ع) و گردان المهدی رسیده بود. زمان جنگ شایسته سالاری مطرح بود تا نوع عضویت افراد؛ لذا یک بسیجی که بارها به جبهه اعزام میشد، هرچه تجربهاش بالاتر میرفت و کارآییاش را بیشتر نشان میداد، از مسئول دسته گرفته تا گروهان، گردان، تیپ و... مسئولیتهای بالاتری برعهده میگرفت. از دیگر نیروهای بسیجی که در لشکر ۱۰ سمتهای فرماندهی داشتند، میتوانم به برادر ابوطالبی، فرمانده گردان حضرت زهرا (س) اشاره کنم که کارمند شرکت واگن پارس اراک بود. یک مثالی هم از خارج لشکر ۱۰ بزنم. مثلاً سردار شهید علیرضا نوری، قائم مقام لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)، کارمند راهآهن تهران بود. ایشان در آخرین روزهای عمر شریفشان حکم ریاست کل راهآهن کشور را دریافت میکند، اما آن را پاره کرده و به دور میاندازد. چون میخواست در جبهه بماند و عاقبتش هم با سعادت شهادت گره خورد. یک نکتهای را اینجا عرض کنم. غیر از فرماندهان، رزمندههای بسیجی متخصصی داشتیم که نقش بسیار پررنگی در جبههها داشتند و بعضی از آنها هیچ جایگزینی نداشتند. مثلاً تمام رانندههای پشتیبانی مثل رانندههای اتوبوس، کامیون و... که نفر و اقلام به جبهه میآوردند بسیجی بودند.
به نکته جالبی اشاره کردید «نیروهای مردمی تخصصی» که نقش بسیج، در واحدهای مختلف یک لشکر را پررنگ میکردند. در این مورد بیشتر توضیح بدهید.
به وجود رانندهها اشاره کردم. رانندههای کامیون، اتوبوسها و همچنین رانندههای لودر و ماشینهای سنگین که در خود منطقه عملیاتی فعالیت میکردند. یا نیروهای پشتیبانی مثل بچههای آشپزخانه مقرها، تدارکات و... عمدتاً بسیجی بودند. یادم است یک رزمنده بسیجی بود که کل یک لودر را میتوانست باز کند و دوباره ببندد. خب ایشان در تعمیر و نگهداری ماشینهای سنگین بسیار توانمند بود و وجودش کم از یک فرمانده نبود. گاهی پیش میآمد، یک بسیجی به قدری در کارش تخصص داشت که ما تشویقش میکردیم اگر قرار نیست وارد سپاه شود، حداقل سرباز شود تا بتوانیم مدت بیشتری از تواناییهایش در جبههها استفاده کنیم. اگر بخواهم به موارد مصداقی اشاره کنم، آقای قاسمزاده که الان در صداوسیما حضور دارد، بیسیمچی لشکر ۱۰ بود. فوق تخصص بیسیم را داشت و اگر بیسیمها یا دیگر لوازم مخابرات لشکر خراب میشد، او میتوانست آن را تعمیر کند. یا خود آقای جبلی، رئیس فعلی صداوسیما خمپارهچی تیپ نینوای لشکر ۱۰ بود. همچنین آقا مجتبی (فرزند مقام معظم رهبری) رزمنده تک تیرانداز در دو لشکر ۱۰ و ۲۷ بود.
خود شما در حفظ آثار سپاه سیدالشهدا (ع) آماری از حضور رزمندگان بسیجی یا شهدای آنها در دوران جنگ تهیه کردهاید؟
سعی کردیم تمام شهدای اقشار مختلف که به ۳۰ الی ۴۰ قشر هم میرسند را شناسایی کنیم و هر کدام از این شهدا را براساس شغلشان تقسیمبندی کنیم. به موارد بسیار جالبی هم رسیدیم. مثلاً در یک مدرسه از شهرری، حدود ۳۰ دانشآموز دبیرستانی با هم به جبهه رفتند و شهید شدند. یا مدرسه دیگری داریم که حدود ۵۰ نفر از دانشآموزانش شهید شدهاند. همهشان هم بسیجی بودند. معلم و دانشآموزانش، کارگران و صاحبان کارخانه، چوپان، کشاورز، کارمند، دانشجو و... شهدای بسیجی از هر قشری هستند.
از میان کتابهایی که در معاونت حفظ آثار سپاه سیدالشهدا (ع) منتشر شده است، چند کتاب مربوط به شهدای بسیجی است؟
از حدود ۸۰ عنوان کتابی که منتشر کردهایم و عمدتاً مربوط به فرماندهان شهید یا زنده لشکر ۱۰ هستند، پنج الی شش عنوان کتاب، خاص شهدای بسیجی هستند. مثلاً کتاب زندگینامه شهید سید علیرضا جزئی، رزمنده ۵/۱۴ ساله بسیجی بود که در دفاع سراسری روزهای پایانی جنگ شهید شد. همینطور کتاب شهید محمد علی الهی، یکی از بسیجیان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) و موارد و کتابهای دیگر که به وسیله معاونت حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه سیدالشهدا (ع) منتشر شدهاند.
سخن پایانی.
شجره طیبه بسیج، پس از اتمام جنگ تحمیلی همچنان ادامه دارد. بیشترین شهدای ما در دفاع از حرم بسیجی بودند. یا در سیستانوبلوچستان که اکنون رزمایش پاکسازی منطقه جنوب شرق در جریان است، بیشترین شهدا بسیجیها هستند. حضرت امام یک حرف عجیبی در مورد بسیجیها میزنند. ایشان میگویند خدا من را با بسیجیهایم محشور کند. نگفتند با پاسدارها یا ارتشیها و... باید ببینیم این بسیج چه دارد که امام چنین حرفی میزنند. بسیج همان نیرویی است که امام گفتند اگر تفکر بسیجی در کشور رایج شود، هیچ کسی نمیتواند چشم طمع به این کشور بدوزد. باید بسیج تقویت شود و همچنان جاری و ساری باشد.