شناسهٔ خبر: 69917416 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

پرونده فارن افرز از بازگشت ترامپ به قدرت (بخش اول)

بازگشت کرگدن خاکستری به کاخ سفید

پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ بسیار غافلگیرکننده‌تر بود و بسیاری از بحث‌ها در هفته‌های پس از روز انتخابات حول محور این سؤال بود که چگونه او حکومت خواهد کرد و تا چه حد ممکن است به دنبال تغییر نقش ایالات متحده در جهان باشد. به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن، سبک نامنظم و تفکر نه چندان منسجم ترامپ، برخی از همان سوالات امروز همچنان باز هستند. اما اکنون پس از چهار سال مشاهده رهبری او، چهار سال تحلیل پس از دوران ریاستش و یک سال کمپین انتخاباتی اش برای ورود به کاخ سفید، اکنون اطلاعات بسیار بیشتری داریم. با این داده‌ها، می‌توان پیش‌بینی‌هایی کرد درباره اقداماتی که ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود انجام خواهد داد. ناشناخته شناخته شده این است که بقیه جهان چگونه واکنش نشان خواهند داد و نتیجه نهایی چه خواهد بود.

صاحب‌خبر -

نویسنده: پیتر دیوید فیور Peter D. Feaver

دیپلماسی ایرانی: کرگدن خاکستری – یک اختلال قابل پیش‌بینی از مدت‌ها پیش است که هنوز هم وقتی اتفاق می‌افتد تکان‌دهنده است – در سیاست خارجی آمریکا رخنه کرده است: دونالد ترامپ برای دومین بار به عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده پیروز شده است. علی‌رغم نظرسنجی‌هایی که پیش‌بینی می‌کرند رقابت نزدیک باشد، نتایج نهایی نسبتاً از قبل روشن بود، و اگرچه ترکیب دقیق نظم جدید را نمی‌دانیم، اما می‌دانیم که ترامپ در راس این ترکیب جدید است.

پیروزی ترامپ در سال 2016 بسیار غافلگیرکننده‌تر بود و بسیاری از بحث‌ها در هفته‌های پس از روز انتخابات حول محور این سؤال بود که چگونه او حکومت خواهد کرد و تا چه حد ممکن است به دنبال تغییر نقش ایالات متحده در جهان باشد. به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن، سبک نامنظم و تفکر نه چندان منسجم ترامپ، برخی از همان سوالات امروز همچنان باز هستند. اما اکنون پس از چهار سال مشاهده رهبری او، چهار سال تحلیل پس از دوران ریاستش و یک سال کمپین انتخاباتی اش برای ورود به کاخ سفید، اکنون اطلاعات بسیار بیشتری داریم. با این داده‌ها، می‌توان پیش‌بینی‌هایی کرد درباره اقداماتی که ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود انجام خواهد داد. ناشناخته شناخته شده این است که بقیه جهان چگونه واکنش نشان خواهند داد و نتیجه نهایی چه خواهد بود.

دو چیز اصلی روشن است. اول، مانند دوره اول ترامپ (و مانند همه دولت‌های ریاست‌جمهوری)، پرسنل سیاست‌ها را شکل می‌دهند و جناح‌های مختلف به دنبال نفوذ خواهند بود؛ برخی با ایده‌های رادیکال در مورد تغییر دولت اداری و سیاست خارجی آمریکا، و برخی دیگر با دیدگاه‌های متعارف‌تر. با این حال، این بار، جناح‌های افراطی‌تر دست بالا را خواهند داشت و مزیت خود را برای از بین بردن صداهای معتدل‌تر، تهی‌کردن صفوف متخصصان غیرنظامی و نظامی که آن‌ها را به‌عنوان «دولت عمیق» می‌دانند، تحت فشار قرار خواهند داد. همچنین اهرم‌هایی در دست دولت برای تعقیب مخالفان و منتقدان ترامپ خواهند بود.

دوم، جوهر رویکرد ترامپ به سیاست خارجی – معامله‌گرایی برهنه و عریان – بدون تغییر باقی می ماند. اما زمینه‌ای که در آن او تلاش می‌کند شکل خاص خود از معامله‌گری را اجرا کند به‌طور چشمگیری تغییر کرده است: جهان امروز مکان بسیار خطرناک‌تری نسبت به دوره اول ریاست‌جمهوری اوست. لفاظی های تبلیغاتی ترامپ جهان را با عبارات آخرالزمانی ترسیم کرد و خود و تیمش را به عنوان واقع‌گرایان سرسخت نشان داد که خطر را درک می کردند. اما آنچه آنها ارائه کردند، کمتر واقع‌گرایی بود تا رئالیسم جادویی: مجموعه‌ای از خودستایی‌های خیال‌انگیز و نوتروش‌های سطحی که نشان‌دهنده هیچ درک واقعی از تهدیداتی نبود که ایالات متحده با آن مواجه است. اینکه آیا ترامپ در واقع می‌تواند از منافع آمریکا در این محیط پیچیده محافظت کند یا نه، ممکن است به این بستگی داشته باشد که او و تیمش چقدر سریع کاریکاتور کمپین انتخاباتی را که کمی بیش از نیمی از رای‌دهندگان را متقاعد کرده بود کنار بگذارند و در عوض با جهان آن‌طور که واقعاً هست مقابله کنند.

اولین وظیفه ای که ترامپ با آن مواجه است، انتقال رسمی قدرت از بایدن خواهد بود. حتی در بهترین شرایط، اجرای این کار یک مانور بوروکراتیک دشوار است و تردید وجود دارد که این بار بدون مشکل پیش برود. ترامپ قبلاً انزجار خود را نسبت به این فرایند نشان داده و برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض محدودیت‌های شدید اخلاقی، تاکنون از همکاری با اداره خدمات عمومی خودداری کرده است. با این حال، فقدان یک انتقال سنتی ممکن است سرعت دولت آتی را چندان کند نکند، زیرا از قبل بیشتر کارها را به پروژه بدنام 2025 بنیاد هریتیج و پروژه انتقال کمتر شناخته شده مؤسسه First America  برون سپاری کرده است. کار انجام شده توسط مؤمنان واقعی به MAGA در این پروژه‌ها بسیار مهم‌تر و نشان‌دهنده آن است که دولت ترامپ در آینده چه کاری انجام خواهد داد تا هر چیزی که توسط تلاش‌های انتقال اسمی به ریاست مشترک تولسی گابارد، نماینده سابق کنگره و رابرت اف کندی جونیور انجام شده است، دگرگون کند.

اگر تیم ترامپ برنامه‌های خود برای چشم پوشی از بررسی سوابق FBI را دنبال کند و در عوض از رئیس‌جمهور تنها بر اساس بررسی داخلی کمپین انتخاباتی، مجوزهای امنیتی اعطا کند و به ترامپ اجازه دهد از مسدود شدن انتخاب‌های پرسنل مورد نظر خود جلوگیری کند، این انتقال حتی کمتر پیامد خواهد داشت. چنین اقدام رادیکالی احتمالا قانونی خواهد بود، اما تنها پس از تحلیف ترامپ. در این میان، دولت بایدن در توانایی خود برای هماهنگی با تیم جدید ترامپ به روش سنتی محدود خواهد بود، زیرا کارکنان ترامپ مجوزهای لازم را ندارند.

اگر ترامپ تصمیم بگیرد برخی از شخصیت‌های حاشیه‌ای را که اکنون بر حلقه درونی او تسلط دارند، در پست‌های ارشد قرار دهد، اهمیت بیشتری خواهد داشت. حتی اگر ترامپ وحشی‌ترین ایده‌هایی را که در طول مبارزات انتخاباتی مطرح کرد، اجرا نکند – برای مثال، هرشل واکر، ستاره بازنشسته فوتبال و نامزد شکست خورده سنا در سال 2022، مسئولیت دفاع موشکی را بر عهده نداشته باشد – در این حالت ممکن است افرادی را در پست‌های امنیت ملی بیاورد. ژنرال بازنشسته مایکل فلین یا استیو بنن، که قانون شکنی آنها معمولاً مانع از خدمت آنها در ایالت امنیت ملی می شود. 

در هر صورت، او با تیمی مصمم به اجرای بسیاری از طرح‌هایی می‌آید که چهره‌های کمتر رادیکال توانستند ترامپ را از دنبال کردن آن در دوره اول ریاست جمهوری خود منصرف کنند. به عنوان مثال، ترامپ پس از شکست در انتخابات 2020 می خواست در هفته های رو به زوال خود به عنوان فرمانده کل قوا، خروج شتابزده از افغانستان را تحمیل کند: همان نوع عقب نشینی فاجعه باری که رئیس جمهور جو بایدن، شش ماه بعد مجوز آن را صادر کرد. اما وقتی برخی از اعضای تیم امنیت ملی باقی مانده او به خطرات این مانور اشاره کردند، ترامپ تسلیم شد.

در دوره دوم ترامپ، جناح های افراطی تر دولت او دست بالا را خواهند داشت. در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، منصوبان سیاسی امنیت ملی ترامپ را می توان در یکی از سه دسته قرار داد؛ اولین و شاید بزرگ‌ترین آنها شامل افرادی با تخصص واقعی بود که ممکن بود در یک دولت معمولی جمهوری‌خواه موقعیت‌هایی را به دست بیاورند، البته احتمالاً چند سطح پایین‌تر از سطوحی که در دنیای ترامپ اشغال کردند. آنها سعی کردند در میان هرج و مرج، دستور کار رئیس جمهور را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند، و بسیاری از اتفاقات خوبی که رخ داده را می توان به آنها نسبت داد: به عنوان مثال، تلاش برای تبدیل سخنان رئیس جمهور سابق باراک اوباما با تمرکز به واقعیت‌های آسیا. 

با این حال مشارکت های استراتژیک معنادار در منطقه هند و اقیانوس آرام بیشتر زیر نظر ترامپ اتفاق افتاد و در مسیرهای مشابه در دولت بایدن ادامه یافت که توسط استراتژیست های همفکر پیش رفت.

منبع: فارن افرز / ترجمه: علی موسوی خلخالی