دیدهبان ایران نوشت: دیگر همه به این عبارت عادت کردهاند، «کمبود پزشک»؛ به خاطر همین هم هست که هر سال ظرفیت پذیرش پزشک در کنکور افزایش پیدا میکند تا شاید ۷ یا ۱۰ سال بعد، این کمبود مرتفع شود. در زمان انتخابات ریاست جمهوری هم مسعود پزشکیان که خودش جراح قلب است، بارها اعلام کرد که تلاش میکند تا قانون برنامه هفتم توسعه اجرایی شود، قانونی که در یکی از بندهای آن بر لزوم افزایش ظرفیت تحصیل در رشته پزشکی تاکید شده، سوال اما این است که آیا مشکلات ناشی از کمبود پزشک و به طور کلی کادر درمانی کشور، با افزایش ظرفیت آموزش حل میشود؟ آن هم زمانی که مهاجرت پزشکان و کادر درمان روز به روز در حال افزایش است، کارشناسان حداقل نظر دیگری در این باره دارند.
بچههای دهه ۵۰ و ۶۰ خوب به یاد دارند، زمانی را که خود یا اعضای خانواده به پزشک مراجعه میکردند، شاهد پزشکانی بودند که یا هندی بودند و یا پاکستانی؛ کمتر دهه پنجاهی و شصتی است که با پزشک ایرانی مداوا شده باشد، آن زمان عبارتی شنیده میشد به عنوان «کمبود پزشک»، بعد اما شرایط تغییر کرد و پزشکان جوان ایرانی، یکی بعد از دیگری، پشت میز طبابت نشستند تا دردی را درمانگر باشند؛ حالا اما چند سالی است که زنگ خطر دوباره به صدا درآمده است، زنگ هشدار کمبود پزشک در کشور تا این را به ذهن متبادر کند که شاید برگشت به عقب و بازگشت پزشکان خارجی برای درمان دوباره اتفاق بیفتد.
تاکید قانون برنامه هفتم توسعه بر افزایش ظرفیت پزشکی
چند ماه قبل که همه در تب و تاب انتخابات بودند، سخنی از زبان مسعود پزشکیان که در همان تب و تاب به پیروزی رسید، شنیده شد، این که تمام هدف او اجرایی شدن برنامه هفتم توسعه است، یکی از برنامههای راهبردی کشور که البته در هر دوره ابلاغ این برنامهها هم به قول کارشناسان تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد آن اجرایی میشود؛ پزشکیان که در صندلی ریاست جمهوری جای گرفت، خیلیها به یاد این جمله او افتادند؛ یاد اجرایی شدن برنامه هفتم توسعه و یکی از محورهای اصلی برنامه هفتم توسعه، یعنی توسعه کمی و کیفی آموزش علوم پزشکی.
بند ج ماده ۶۹ قانون برنامه هفتم، وزارت بهداشت را مکلف به افزایش ظرفیتهای آموزشی در حوزه پزشکی و سلامت کرده است. به جز قانون برنامه اما هر سال شورایی هم برای نظام آموزش پزشکی تشکیل میشود، شورای عالی انقلاب فرهنگی که هر سال در این شورا درباره میزان افزایش با کاهش ظرفیتهای آموزش عالی و آموزش تصمیم گرفته میشود. طبق تصمیم مصوبه همین شورا هم در سال جاری، میزان ظرفیت پزشکی دو برابر شده است.
البته براساس اظهارات مسئولان وزارت بهداشت، در سالهای قبل نیز با تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی، ظرفیت آموزش پزشکی به میزان سالانه ۱۰ تا ۲۰ درصد بیشتر شده است. اضافه بر این، همه ساله سازمان سنجش، افرادی را که در آزمون سراسری درصدهای نزدیک به هم را در کنکور به دست آوردهاند به وزارت بهداشت و درمان معرفی میکند تا در مرحله تکمیل ظرفیت پشت صندلی کلاس پزشکی بنشینند و هر سال هم حدود ۱۵۰۰ نفر اضافه بر ظرفیت دانشجویان، دانشجوی پزشکی میشوند.
پزشکان کم هستند و توزیع مناسبی هم در سطح کشور ندارند
با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و قانون هفتم توسعه، البته اگر اجرایی شوند، میتوان گفت که طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده دیگر کمبود پزشکی وجود نخواهد داشت. در این بین اما مشکلات دیگری نظیر مهاجرت پزشکان و عدم توزیع مناسب پزشکان عمومی و متخصص در سطح کشور هم وجود دارد که آنها هم باید از پیش پا برداشته شود.
طبق گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، سرانه پزشک عمومی در حال حاضر ۱۳ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر است. در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ پزشک است. وضعیت سرانه پزشک متخصص از این میزان هم کمتر است؛ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در کشور تنها ۶۲ پزشک متخصص مشغول بهکار هستند. این آمار برای کشورهای اروپایی بین ۲۵۰ تا ۳۵۰ پزشک و برای کشورهای منطقه ما ۱۴۳ پزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.
نکته مهم دیگر این است که همین تعداد کم پزشکان هم بهدرستی در کشور توزیع نشدهاند؛ به عنوان مثال، طبق آمارهای رسمی، ۴۵ درصد از پزشکان متخصص در شهر تهران فعال هستند، این در حالی است که فقط ۱۱ درصد جمعیت کشور در پایتخت زندگی میکنند و در ۵۰ درصد مناطق ایران، سرانه پزشک کمتر از ۳۸ پزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.
از مهاجرت پزشکان به خارج از کشور تا مهاجرت بین رشتهای
هرچند که در سال گذشته، رشتههای تخصصی پزشکی شاهد افزایش ظرفیت ۷ درصدی بود تا کمبودها برطرف شود، اما یکی از مهمترین مشکلاتی که باعث دامن زدن به معضل اصلی یعنی کمبود پزشک در کشورمان میشود، مهاجرت پزشکان است، اگرچه آمار رسمی هیچگاه منتشر نشده، اما در یک نمونه رصدخانه مهاجرت ایران که زیر نظر دانشگاه شریف فعالیت میکند، اعلام کرده است که در سال ۱۴۰۱، ۶۵۰۰ پزشک شامل ۲۳۰۰ متخصص از کشور مهاجرت کردند؛ آماری که طبیعتا در سالهای بعد بیشتر هم شدهاند.
رضا لاریپور، معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی البته معتقد است که تنها مهاجرت پزشکان از کشور نیست که جامعه پزشکی را تهدید میکند، بلکه برخی فارغالتحصیلان رشته پزشکی به صورت بین رشتهای مهاجرت میکنند میگوید: «برخی از پزشکان از رشته پزشکی مهاجرت میکنند و در همین داخل کشور در رشتههای دیگری مشغول به کار میشوند.»
از ۱۰۰ هزار پزشک عمومی، ۵۰ هزار نفر از آنها در شغل خود مشغول بهکار نیستند
لاریپور مثال میزند که از ۱۰۰ هزار پزشک عمومی، ۵۰ هزار نفر از آنها در شغل خود مشغول بهکار نیستند. بسیاری از آنها نیز در کلینیکهای زیبایی کار میکنند و اصطلاحا در شغل غیردرمانی مشغول به کارند.
مثال این ادعا را چند روز پیش یکی از متخصصان معروف فضای مجازی ثابت کرد؛ او از دوست پزشک خود گفت که دکتر عمومی است و ماهانه هم حدود ۱۵ میلیون تومان حقوق دریافت میکند، یعنی درآمد روزانه حدود ۵۰۰ هزار تومان از کار کردن در یک شیفت کاری ۸ ساعته. این پزشک متخصص معروف در کسوت راننده شرکت اینترنتی قرار گرفت تا بداند درآمد روزانه ۵۰۰ هزار تومان، برای یک راننده، در چه مدت زمانی به دست میآید؟ و او در ۵ ساعت، بیش از ۵۰۰ هزار تومان درآمد به دست آورد. این در حالی است که گرفتن مدرک پزشکی سخت است و ۷ سال زمان میبرد و نیاز به پاس کردن بیش از ۲۰۰ واحد درسی دارد، ضمن این که کشور هم برای تربیت یک پزشک هزینه هنگفتی را متحمل میشود.
معاون توسعه و نظارت سازمان نظام پزشکی اما معتقد است که در ایران کمبود پزشک وجود ندارد، بلکه به قول او، این توزیع ناعادلانه و بهکارگیری نادرست پزشکان است که باعث بروز مشکلاتی شده است، وگرنه همین حالا هم طبق قوانین ابلاغ شده و نشده و مصوباتی که وجود دارد، وزارت بهداشت و درمان از سقف ظرفیتها برای پذیرش دانشجو و تربیت پزشکان استفاده میکند.
انگیزه اندک پزشکان نسبت به طبابت در رشتههای خاص یا مناطق محروم
لاریپور همچنین میگوید: دلایل متنوعی وجود دارد که یک پزشک بعد از ۷ سال درس خواندن، نخواهد طرح بگذراند و یا حتی طرح بگذراند و بعد نخواهد در کسوت شغل پزشکی قرار گیرد و درمان کند؛ زمانی که بعد از فارغالتحصیلی، دانشجو مجبور میشود ۲ سال در مناطق محروم طرح بگذراند، زمانی که در منطقه محروم طرحش، نه امکاناتی وجود دارد و نه خانه و خودرویی در دسترس دارد و حتی حقوقش هم اندک است."
این مقام مسئول در سازمان نظام پزشکی تاکید دارد که در کشورهای توسعهیافته، به پزشک اهمیت زیادی داده میشود، آنها حقوق خوبی دریافت میکنند و خودرویی هم در اختیارشان قرار میگیرد، مهمتر اما این است که امکان پیشرفت و پژوهش شغلی برای او وجود دارد.
این در حالی است از نظر لاریپور، ابزارها و تسهیلات ماندگاری پزشک در مناطق محروم در ایران وجود ندارد و پزشکی که به یک منطقه محروم اعزام میشود، دو سال بعد از پایان طرحش، این منطقه را ترک میکند و فارغالتحصیل دیگری برای گذراندن طرح جای او را میگیرد.
معاون توسعه و نظارت سازمان نظام پزشکی همچنین خاطرنشان می کند: «رهبر انقلاب تاکید کردهاند که ۸ درصد از درآمد ناخالصی کشور، باید سهم جامعه پزشکی و توسعه سلامت باشد.» حال آن که حتی برای افزایش تعرفه پزشکی هر ساله هم پزشکان با مشکلات زیادی مواجه هستند و دخل و خرج باهم نمیسازد و به اضافه این که حرمت جامعه پزشکی هم در جامعه زیر سوال رفته است و بسیاری از پزشکان با وجود شغل حساسشان در جامعه، از امنیت پایینی برخوردار هستند، نمونهای که برای پزشک متخصص در ایلام افتاد و به دست همراه بیمار، به قتل رسید.
۷۰ تا ۸۰ درصد صندلیهای طب اورژانس، کودکان، بیهوشی، جراحی عمومی خالی است
لاری پور خاطرنشان کرد: "سهم اندک درآمدی پزشکان باعث شده است که امروز، بسیاری از پزشکان تمایل پیدا کنند در رشته تخصصی پردرآمدتر و البته غیردرمانی مانند زیبایی مشغول به کار شوند و صندلی برخی از رشتههای تخصصی مانند طب اورژانس، کودکان، بیهوشی، جراحی عمومی و ... کم متقاضی باشد و حتی ۷۰ تا ۸۰ درصد صندلیها در این رشتههای خاص خالی بماند."
۱۰ سال زمان میبرد تا کمبود پزشک و توزیع ناعادلانه برطرف شود
این پزشک متخصص درباره افزایش سهمیه های پزشکی گفت: «افزایش سهمیه پزشکی، مشکلات امروز سلامت را حل نمیکند، بلکه از نظر او، بیشتر شدن سهمیه میتواند کیفیت آموزش را پایین بیاورد و به اضافه این که حتی اگر کیفیت آموزش هم بالا باشد، حداقل ۱۰ سال زمان میبرد تا کمبود پزشک و توزیع ناعادلانه برطرف شود.»
با این همه به نظر میرسد که باید به نظام سلامت جامعتر نگاه شود و حتی اگر پزشک هم به اندازه کافی باشد، ولی تعداد پرستار و دیگر اعضای کادر درمانی به اندازه لازم نباشد، نمیتوان خدمات باکیفیت درمانی به مردم ارائه داد. به همین دلیل، همانقدر که جلوگیری از مهاجرت پزشکان مهم است، باید برای کاهش آمار مهاجرت پرستاران و دیگر اعضای کادر درمانی نیز تلاش شود.
دیدهبان ایران نوشت: دیگر همه به این عبارت عادت کردهاند، «کمبود پزشک»؛ به خاطر همین هم هست که هر سال ظرفیت پذیرش پزشک در کنکور افزایش پیدا میکند تا شاید ۷ یا ۱۰ سال بعد، این کمبود مرتفع شود. در زمان انتخابات ریاست جمهوری هم مسعود پزشکیان که خودش جراح قلب است، بارها اعلام کرد که تلاش میکند تا قانون برنامه هفتم توسعه اجرایی شود، قانونی که در یکی از بندهای آن بر لزوم افزایش ظرفیت تحصیل در رشته پزشکی تاکید شده، سوال اما این است که آیا مشکلات ناشی از کمبود پزشک و به طور کلی کادر درمانی کشور، با افزایش ظرفیت آموزش حل میشود؟ آن هم زمانی که مهاجرت پزشکان و کادر درمان روز به روز در حال افزایش است، کارشناسان حداقل نظر دیگری در این باره دارند.
بچههای دهه ۵۰ و ۶۰ خوب به یاد دارند، زمانی را که خود یا اعضای خانواده به پزشک مراجعه میکردند، شاهد پزشکانی بودند که یا هندی بودند و یا پاکستانی؛ کمتر دهه پنجاهی و شصتی است که با پزشک ایرانی مداوا شده باشد، آن زمان عبارتی شنیده میشد به عنوان «کمبود پزشک»، بعد اما شرایط تغییر کرد و پزشکان جوان ایرانی، یکی بعد از دیگری، پشت میز طبابت نشستند تا دردی را درمانگر باشند؛ حالا اما چند سالی است که زنگ خطر دوباره به صدا درآمده است، زنگ هشدار کمبود پزشک در کشور تا این را به ذهن متبادر کند که شاید برگشت به عقب و بازگشت پزشکان خارجی برای درمان دوباره اتفاق بیفتد.
تاکید قانون برنامه هفتم توسعه بر افزایش ظرفیت پزشکی
چند ماه قبل که همه در تب و تاب انتخابات بودند، سخنی از زبان مسعود پزشکیان که در همان تب و تاب به پیروزی رسید، شنیده شد، این که تمام هدف او اجرایی شدن برنامه هفتم توسعه است، یکی از برنامههای راهبردی کشور که البته در هر دوره ابلاغ این برنامهها هم به قول کارشناسان تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد آن اجرایی میشود؛ پزشکیان که در صندلی ریاست جمهوری جای گرفت، خیلیها به یاد این جمله او افتادند؛ یاد اجرایی شدن برنامه هفتم توسعه و یکی از محورهای اصلی برنامه هفتم توسعه، یعنی توسعه کمی و کیفی آموزش علوم پزشکی.
بند ج ماده ۶۹ قانون برنامه هفتم، وزارت بهداشت را مکلف به افزایش ظرفیتهای آموزشی در حوزه پزشکی و سلامت کرده است. به جز قانون برنامه اما هر سال شورایی هم برای نظام آموزش پزشکی تشکیل میشود، شورای عالی انقلاب فرهنگی که هر سال در این شورا درباره میزان افزایش با کاهش ظرفیتهای آموزش عالی و آموزش تصمیم گرفته میشود. طبق تصمیم مصوبه همین شورا هم در سال جاری، میزان ظرفیت پزشکی دو برابر شده است.
البته براساس اظهارات مسئولان وزارت بهداشت، در سالهای قبل نیز با تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی، ظرفیت آموزش پزشکی به میزان سالانه ۱۰ تا ۲۰ درصد بیشتر شده است. اضافه بر این، همه ساله سازمان سنجش، افرادی را که در آزمون سراسری درصدهای نزدیک به هم را در کنکور به دست آوردهاند به وزارت بهداشت و درمان معرفی میکند تا در مرحله تکمیل ظرفیت پشت صندلی کلاس پزشکی بنشینند و هر سال هم حدود ۱۵۰۰ نفر اضافه بر ظرفیت دانشجویان، دانشجوی پزشکی میشوند.
پزشکان کم هستند و توزیع مناسبی هم در سطح کشور ندارند
با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و قانون هفتم توسعه، البته اگر اجرایی شوند، میتوان گفت که طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده دیگر کمبود پزشکی وجود نخواهد داشت. در این بین اما مشکلات دیگری نظیر مهاجرت پزشکان و عدم توزیع مناسب پزشکان عمومی و متخصص در سطح کشور هم وجود دارد که آنها هم باید از پیش پا برداشته شود.
طبق گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، سرانه پزشک عمومی در حال حاضر ۱۳ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر است. در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ پزشک است. وضعیت سرانه پزشک متخصص از این میزان هم کمتر است؛ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در کشور تنها ۶۲ پزشک متخصص مشغول بهکار هستند. این آمار برای کشورهای اروپایی بین ۲۵۰ تا ۳۵۰ پزشک و برای کشورهای منطقه ما ۱۴۳ پزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.
نکته مهم دیگر این است که همین تعداد کم پزشکان هم بهدرستی در کشور توزیع نشدهاند؛ به عنوان مثال، طبق آمارهای رسمی، ۴۵ درصد از پزشکان متخصص در شهر تهران فعال هستند، این در حالی است که فقط ۱۱ درصد جمعیت کشور در پایتخت زندگی میکنند و در ۵۰ درصد مناطق ایران، سرانه پزشک کمتر از ۳۸ پزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.
از مهاجرت پزشکان به خارج از کشور تا مهاجرت بین رشتهای
هرچند که در سال گذشته، رشتههای تخصصی پزشکی شاهد افزایش ظرفیت ۷ درصدی بود تا کمبودها برطرف شود، اما یکی از مهمترین مشکلاتی که باعث دامن زدن به معضل اصلی یعنی کمبود پزشک در کشورمان میشود، مهاجرت پزشکان است، اگرچه آمار رسمی هیچگاه منتشر نشده، اما در یک نمونه رصدخانه مهاجرت ایران که زیر نظر دانشگاه شریف فعالیت میکند، اعلام کرده است که در سال ۱۴۰۱، ۶۵۰۰ پزشک شامل ۲۳۰۰ متخصص از کشور مهاجرت کردند؛ آماری که طبیعتا در سالهای بعد بیشتر هم شدهاند.
رضا لاریپور، معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی البته معتقد است که تنها مهاجرت پزشکان از کشور نیست که جامعه پزشکی را تهدید میکند، بلکه برخی فارغالتحصیلان رشته پزشکی به صورت بین رشتهای مهاجرت میکنند میگوید: «برخی از پزشکان از رشته پزشکی مهاجرت میکنند و در همین داخل کشور در رشتههای دیگری مشغول به کار میشوند.»
از ۱۰۰ هزار پزشک عمومی، ۵۰ هزار نفر از آنها در شغل خود مشغول بهکار نیستند
لاریپور مثال میزند که از ۱۰۰ هزار پزشک عمومی، ۵۰ هزار نفر از آنها در شغل خود مشغول بهکار نیستند. بسیاری از آنها نیز در کلینیکهای زیبایی کار میکنند و اصطلاحا در شغل غیردرمانی مشغول به کارند.
مثال این ادعا را چند روز پیش یکی از متخصصان معروف فضای مجازی ثابت کرد؛ او از دوست پزشک خود گفت که دکتر عمومی است و ماهانه هم حدود ۱۵ میلیون تومان حقوق دریافت میکند، یعنی درآمد روزانه حدود ۵۰۰ هزار تومان از کار کردن در یک شیفت کاری ۸ ساعته. این پزشک متخصص معروف در کسوت راننده شرکت اینترنتی قرار گرفت تا بداند درآمد روزانه ۵۰۰ هزار تومان، برای یک راننده، در چه مدت زمانی به دست میآید؟ و او در ۵ ساعت، بیش از ۵۰۰ هزار تومان درآمد به دست آورد. این در حالی است که گرفتن مدرک پزشکی سخت است و ۷ سال زمان میبرد و نیاز به پاس کردن بیش از ۲۰۰ واحد درسی دارد، ضمن این که کشور هم برای تربیت یک پزشک هزینه هنگفتی را متحمل میشود.
معاون توسعه و نظارت سازمان نظام پزشکی اما معتقد است که در ایران کمبود پزشک وجود ندارد، بلکه به قول او، این توزیع ناعادلانه و بهکارگیری نادرست پزشکان است که باعث بروز مشکلاتی شده است، وگرنه همین حالا هم طبق قوانین ابلاغ شده و نشده و مصوباتی که وجود دارد، وزارت بهداشت و درمان از سقف ظرفیتها برای پذیرش دانشجو و تربیت پزشکان استفاده میکند.
انگیزه اندک پزشکان نسبت به طبابت در رشتههای خاص یا مناطق محروم
لاریپور همچنین میگوید: دلایل متنوعی وجود دارد که یک پزشک بعد از ۷ سال درس خواندن، نخواهد طرح بگذراند و یا حتی طرح بگذراند و بعد نخواهد در کسوت شغل پزشکی قرار گیرد و درمان کند؛ زمانی که بعد از فارغالتحصیلی، دانشجو مجبور میشود ۲ سال در مناطق محروم طرح بگذراند، زمانی که در منطقه محروم طرحش، نه امکاناتی وجود دارد و نه خانه و خودرویی در دسترس دارد و حتی حقوقش هم اندک است."
این مقام مسئول در سازمان نظام پزشکی تاکید دارد که در کشورهای توسعهیافته، به پزشک اهمیت زیادی داده میشود، آنها حقوق خوبی دریافت میکنند و خودرویی هم در اختیارشان قرار میگیرد، مهمتر اما این است که امکان پیشرفت و پژوهش شغلی برای او وجود دارد.
این در حالی است از نظر لاریپور، ابزارها و تسهیلات ماندگاری پزشک در مناطق محروم در ایران وجود ندارد و پزشکی که به یک منطقه محروم اعزام میشود، دو سال بعد از پایان طرحش، این منطقه را ترک میکند و فارغالتحصیل دیگری برای گذراندن طرح جای او را میگیرد.
معاون توسعه و نظارت سازمان نظام پزشکی همچنین خاطرنشان می کند: «رهبر انقلاب تاکید کردهاند که ۸ درصد از درآمد ناخالصی کشور، باید سهم جامعه پزشکی و توسعه سلامت باشد.» حال آن که حتی برای افزایش تعرفه پزشکی هر ساله هم پزشکان با مشکلات زیادی مواجه هستند و دخل و خرج باهم نمیسازد و به اضافه این که حرمت جامعه پزشکی هم در جامعه زیر سوال رفته است و بسیاری از پزشکان با وجود شغل حساسشان در جامعه، از امنیت پایینی برخوردار هستند، نمونهای که برای پزشک متخصص در ایلام افتاد و به دست همراه بیمار، به قتل رسید.
۷۰ تا ۸۰ درصد صندلیهای طب اورژانس، کودکان، بیهوشی، جراحی عمومی خالی است
لاری پور خاطرنشان کرد: "سهم اندک درآمدی پزشکان باعث شده است که امروز، بسیاری از پزشکان تمایل پیدا کنند در رشته تخصصی پردرآمدتر و البته غیردرمانی مانند زیبایی مشغول به کار شوند و صندلی برخی از رشتههای تخصصی مانند طب اورژانس، کودکان، بیهوشی، جراحی عمومی و ... کم متقاضی باشد و حتی ۷۰ تا ۸۰ درصد صندلیها در این رشتههای خاص خالی بماند."
۱۰ سال زمان میبرد تا کمبود پزشک و توزیع ناعادلانه برطرف شود
این پزشک متخصص درباره افزایش سهمیه های پزشکی گفت: «افزایش سهمیه پزشکی، مشکلات امروز سلامت را حل نمیکند، بلکه از نظر او، بیشتر شدن سهمیه میتواند کیفیت آموزش را پایین بیاورد و به اضافه این که حتی اگر کیفیت آموزش هم بالا باشد، حداقل ۱۰ سال زمان میبرد تا کمبود پزشک و توزیع ناعادلانه برطرف شود.»
با این همه به نظر میرسد که باید به نظام سلامت جامعتر نگاه شود و حتی اگر پزشک هم به اندازه کافی باشد، ولی تعداد پرستار و دیگر اعضای کادر درمانی به اندازه لازم نباشد، نمیتوان خدمات باکیفیت درمانی به مردم ارائه داد. به همین دلیل، همانقدر که جلوگیری از مهاجرت پزشکان مهم است، باید برای کاهش آمار مهاجرت پرستاران و دیگر اعضای کادر درمانی نیز تلاش شود.