«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند: «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج جلوهگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند، برداشت، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا با آغاز ماه محرم امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیتالله مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش هشتاد و هشتم با عنوان «راهکارهای جبران انواع حقالناس» را میخوانید.
راهکارهای جبران انواع حقالناس
جبران حق مردم در انواع حقالناس متفاوت است. در ادامه به طور مختصر، راهکار جبران دو نوع حقالناس مالی و حقالناس آبرویی بیان میگردد.
جبران حقالناس مالی
در حقالناس مالی، جبران حق و برگرداندن اموال یا سرمایههای تلف شده برای تحقق توبه، لازم است. پس کسی که اموال دیگران را به ناحق تصاحب یا تلف کرده، باید حق مردم و اموالی که از دیگران غصب کرده را برگرداند. اگر هم به نحو دیگری، سبب بروز خسارت مالی شده، باید آن خسارت را جبران و رضایت کامل طرف مقابل را جلب نماید.
حال اگر کسی نتوانست به صاحب حق دسترسی پیدا کند یا او را یافت، ولی به هیچ وجه راضی نشد، باید مسئله را با حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط در میان بگذارد. کسانی هم که در ادای دیون شرعی نظیر خمس و زکات و کفارات کوتاهی کردهاند، باید توبه کنند و در مورد نحوه پرداخت بدهی خود به حاکم شرع مراجعه نمایند.
نکته مهم و قابل توجه در این مبحث آن است که اگر کسی در زمان توبه قدرت مالی جبران حقالناس را ندارد، باز هم نباید از رحمت حق تعالی مأیوس شود؛ بلکه لازم است توبه کند و به سوی خداوند متعال بازگردد و به مغفرت الهی امید داشته باشد. اگر پروردگار مهربان بداند که بندهاش واقعاً توان بازپرداخت حقالناس را ندارد ولی تصمیم جدی برای جبران دارد، او را میآمرزد، او هم باید تا آخر عمر بر تصمیم قطعی خود پابرجا بماند و چنانچه قدرت مالی یافت، حق دیگران را بپردازد.
اما از آنجا که بستانکار باید به حق خویش برسد و عدالت الهی اجازه نمیدهد، حق کسی ضایع شود، پروردگار متعال در قیامت جبران حق بستانکار را برعهده میگیرد و او را راضی مینماید. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هنگام محاسبه اعمال، گروهی از مردم حق خویش را از کسانی که حق آنان را ضایع کردهاند، طلب میکنند. خداوند درصدد جلب رضایت صاحب حق در میآید و به او خطاب میکند، سرت را بلند کن و به بهشتها بنگر، طلبکار مشاهده میکند و میگوید: «یا رَبِّ أَرَى مَدَائِنَ مِنْ فِضَّةٍ مُرتَفِعَةٍ وَقُصُورًا مِن ذَهَب مکلّلة باللُّؤْلُو»؛ ای پروردگار شهرها، میبینم از نقرههای برافراشته و قصرهایی از طلا که با مروارید آراسته شدهاند. بعد با تعجب فراوان میپرسد: این شهرها و قصرها متعلق به کدام پیامبر یا کدام صدیق یا کدامین شهید است؟
پروردگار متعال میفرماید؛ از آن کسی است که بهای آن را بپردازد. بنده میپرسد: بهای آن چیست؟ میفرماید: بهای آن عفو کردن تو از برادرت میباشد. آنگاه بنده میگوید: من برادر خویش را عفو نمودم. خداوند نیز در ازای این عفو و بخشش هر دوی آنان را روانه بهشت میکند، به هر حال بنبست در اسلام و به خصوص در امر توبه وجود ندارد؛ کسی نمیتواند، بگوید، اموال فراوانی از مردم یا از بیتالمال پایمال کردهام و دیگر توبه من فایده ندارد، کسی حق ندارد، تصور کند، بخشیده نمیشود. هر چند کوه عصیان، خطا، غصب و حقالناس در پرونده اعمالش وجود داشته باشد و به هیچ وجه نتواند، جبران اموالی که غصب یا پایمال کرده است را بکند.
جبران حقالناس آبرویی
در خصوص حقالناس آبرویی، جبران حق و جبران آبروی از دست رفته مردم، در حد توان لازم و ضروری است، اما گفتن به شخصی که آبرویش رفته، حلالیت طلبیدن از او و جلب رضایتش لازم نیست.
اگر کسی که میخواهد توبه کند، تنها شنونده گناهانی نظیر غیبت، تهمت و شایعه بوده است، چنانچه برای حلالیت طلبیدن، به شخص غایب بگوید، فلانی آبروی تو را برد، خواسته یا ناخواسته خود مرتکب سخنچینی و فتنهگری شده و رابطه آنها را بر هم میزند و سبب ایجاد کدورت و کینه خواهد شد. پس در این گونه موارد، گفتن و رضایت طلبیدن از آن شخص لازم نیست، وقتی در حضور انسان غیبت میشود یا اتهامی ـ به کسی نسبت داده میشود، وظیفه هر مسلمانی، در وهله اول، دفاع و رفع اتهام از شخص غائب است. پس از آن باید در خصوص آنچه شنیده و احیاناً قدرت دفاع نداشته استغفار نماید.
آنکه خود عامل و ناقل غیبت و تهمت و سایر گناهان زبانی بوده است، نیز باید از خداوند متعال عذرخواهی کند و تصمیم جدی بگیرد که از آن به بعد، مرتکب چنین گناهان بزرگی نشود. در این خصوص نیز گفتن و اطلاع دادن به خود آن شخص مفاسدی دارد و ممکن است سرآغاز فتنه کینهتوزی و کدورت گردد، ولی همان طور که بیان شد، باید در حد توان جبران خسارت و ضربهای که به آبرو و شخصیت افراد وارد نموده است را بنماید. مثلاً امتیازها و فضائل آنها را در میان مردم متذکر شود و سعی کند لطمهای که به حیثیت دیگران وارد ساخته، جبران نماید.
همچنین دعا و استغفار برای کسی که از او غیبت شده یا مورد اتهام واقع گردیده، لازم است. پیامبر اکرم(ص) در پاسخ به سؤالی، در خصوص کفاره غیبت فرمودند: برای آنکه غیبتش را کردهای، هر زمان که به یادش افتادی، از خداوند طلب آمرزش کن «تَسْتَغْفِرُ اللهَ لمَن اغْتَبْتَهُ کلَّمَا ذَکرتَهُ».
انتهای پیام