شناسهٔ خبر: 69900119 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: نورنیوز | لینک خبر

نورنیوز از دو رخداد بی‌نظیر در هنر ایران گزارش می‌دهد

چشم در چشمِ یک استقبال بی‌سابقه

دو تجربه‌ نمایشگاه "چشم در چشم" و کنسرت "منظومه سیمرغ"، با استقبال بی‌سابقه‌ای که درپی داشتند،‌ نشانگر این‌اند که تنگناهای معیشتی نتوانسته اشتیاق ایرانیان به هنر و فرهنگ را زایل کند. فرهنگ، بهترین منبع برای تقویت سرمایه اجتماعی است. هرنظام حکمرانی که بتواند این منبع هویت‌ساز را به درستی به کار گیرد می تواند در میدانی که به "جنگ هویت‌ها" مشهور است برنده باشد.

صاحب‌خبر -

نورنیوز-گروه فرهنگی: هرچند برای بسیاری از شهروندان قابل باور نیست اما حوزه فرهنگ و هنر هم مدت‌هاست از نعمت "صف"، "ازدحام" و حتی "بازار آزاد بلیت" برخوردار شده است! شاید در نظر خیلی از مردم، وضعیت دشوار معیشت و اقتصاد،‌ جایی برای هزینه‌کردن در موضوعات فرهنگی و هنری نگذاشته و امروز دیگر کسی را نیست که عذاب معطلی در یک صف دراز،‌ و سختی‌های ازدحام نفس‌گیر در یک تالار یا مجموعه را بر خود هموار کند تا از نزدیک در فلان برنامه فرهنگی و هنری حضور داشته باشد. این، یک داوری پیشینی است اما واقعیات تجربی و عینی در روزها و هفته‌های اخیر، چیزی غیر از این را نشان می‌دهند.

غیر از هنر- صنعت سینما که همواره مخاطبان میلیونی را به سالن‌های نمایش می‌کشاند، دست‌کم دو رخداد هنری شاخص را می‌توان نام برد که مردم و علاقمندان،‌ با شوقی خارج از تصور، به استقبال آنها رفته‌اند. این دو رخداد و موج اجتماعی گسترده‌ای که به راه انداختند، به اعتراف اهل فرهنگ و مدیران و کارشناسان اقتصاد هنر، تحرّکی فوق‌العاده و البته امیدبخش را نوید می‌دهند. هرچند این روزها رخدادهای خوش‌استقبال در عرصه فرهنگ و هنر، منحصر به این دو مورد نیستند اما ویژگی‌هایی در آنها هست که باعث می‌شود از سایر برنامه‌های پربازدید اخیر هنری متمایز باشند. این دو رخداد عبارتند از:

1) نمایشگاه "چشم در چشم" در موزه هنرهای معاصر

2) کنسرت "منظومه سیمرغ"(قاف) به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی در تالار وحدت

  چشم در چشم با یک گنجینه ملی

از مهم‌ترین اتفاقات هنری در سال‌های اخیر، استقبال بی‌سابقه‌ای است که مردم و مخاطبان هنر، از نمایشگاه "چشم در چشم" به عمل آوردند. میزان استقبال از این نمایشگاه آنقدر بالا بوده است که برخی منابع خبری ادعا کرده‌اند این رخداد هنری،‌ پربازدیدترین نمایشگاه تاریخ موزه هنرهای معاصر ایران از سال  1356 (سال تأسیس موزه) تاکنون بوده است. نمایشگاه «چشم در چشم» که از ۷ تیرماه آغاز شده و به دلیل استقبال کم‌نظیر،‌ فعلا تا پایان آذر ۱۴۰۳ تمدید شده، بیش از ۱۳۰ اثر ارزشمند از هنرمندان ایرانی و خارجی را به نمایش گذاشته‌است. نمایشگاه با محوریت پرتره طراحی شده و آنگونه که یکی از مسئولان توضیخ داده، عنوان چشم در چشم به دلیل اهمیت نگاه و دیدگاه در آثار پرتره انتخاب شده است. گزارش‌ها حکایت از آن دارد که تعداد بازدیدکنندگان این نمایشگاه، به روزی 2000 نفر هم می رسیده است که رقمی بسیار چشمگیر و دور از انتظار است.

این نمایشگاه، آثاری از هنرمندان بزرگی همچون سالوادور دالی، پابلو پیکاسو، فرانسیس بیکن، اندی وارهول، ژان دوبوفه، کمال‌الملک، آیدین آغداشلو و بهمن محصص را در خود جای داده است. ترکیب این هنرمندان، تجربه‌ای منحصربه‌فرد برای مخاطبان فراهم کرده است، چراکه سبک‌های گوناگونی از اکسپرسیونیسم و سورئالیسم تا پاپ‌آرت و رئالیسم در یک فضای واحد در برابر چشمان بازدیدکنندگان قرار گرفته‌اند. تقریبا هیچ رهگذری نیست که ظرف چند ماه‌ اخیر، گذرش به خیابان کارگر شمالی و کناره‌های پارک لاله افتاده باشد و صف های بلند مشتاقان برای دیدار از این نمایشگاه را مشاهده نکرده باشد. این صف‌های بلند، ‌آنقدر قابل‌توجه و جالب‌توجه بوده که فیلم‌ها و تصاویرش در شبکه‌های اجتماعی و نیز برخی شبکه‌های تلویزیونی خارجی به نمایش درآمده و پربیننده شده است.

موزه هنرهای معاصر که گنجینه‌ای بسیار گرانقیمت و غنی از آثار تجسمی هنرمندان ایرانی و خارجی است توانسته با تکیه بر بضاعت بی رقیب خود، نیاز و اشتیاق جمع کثیری از مخاطبان هنر معاصر را تحریک و تأمین کند. شاید اکنون که بعد از سال‌ها، موزه تصمیم گرفته بخشی از ذخیره‌ی هنری خود را در معرض دید علاقمندان قرار دهد، این واقعیت را به وضوح دریابد که آثار محبوس در انبارهایش تاچه حد می تواند با استقبال مخاطبان مواجه شود. طبعا نمایش این آثار،‌ علاوه بر اینکه عظمت و ارزشمندی موزه هنرهای معاصر را نمایان می کند، در ارتقای سواد تجسمی و تقویت ذوق هنری ایرانیان هم بسیار مفید خواهد بود.

در شرایطی که به نظر می رسید تنگناهای معیشتی،‌ مجالی برای اشتغال به هنرهایی مثل نقاشی نگذاشته نمایشگاه "چشم در چشم" و استقبال بی‌نظیر از آن، ‌نشان داد که متاع هنر، به شرط مدیریت صحیح و ارائه‌ی هوشمندانه و هنرمندانه، هیچگاه بی مشتری نیست. برخورداری‌های جامعه ایران، منحصر به منابع معدنی و زیرزمینی نیست. دارایی‌های فرهنگی ایران نیز می تواند به همان اندازه، مردم این سرزمین را به ایرانی بودن خود مفتخر کند و احساس غرور ملی بیافریند.

برای تحلیل‌گران مسائل ایران که بیرون از مرزها، روندهای اجتماعی کشور را رصد و بررسی می‌کنند تشکیل صف‌هایی بسیار طویل و بی نظیر برای بازدید از یک نمایشگاه هنری، چه بسا غیرقابل درک به نظر بیاید اما این واقعیت، نشان می دهد که جامعه ایران، به رغم تمام فروبستگی‌ها و مشکلات، فرهنگ را از هرم مطالبات خود بیرون نگذاشته و همچنان در منظومه‌ی نیازها و خواست‌های خود حفظ کرده است.  

عطار به روایت فرهاد 

به رغم تنگ‌نظری‌های برخی از مخالفان و متعصبان، و به خلاف بازنمایی غیرواقعی برخی رسانه‌های بیگانه، موسیقی و کنسرت در ایران، همواره مشتاقان و مخاطبان انبوه داشته است. روزانه تعداد زیادی کنسرت یا اجرای موسیقی در سالن های سراسر کشور برپا می شود که حکایت از مصرف بالای محصولات موسیقایی در میان مردم است. با اینهمه برخی رخدادهای موسیقایی، وزن و وجاهت ویژه‌ای دارند و به اتفاقی ملی بدل می شوند.

تالار وحدت، چند شبی است که پس از یک دهه، شاهد بازگشت فرهاد فخرالدینی آهنگساز و رهبر ارکستر پیشکسوت و بنیانگذار ارکستر ملی ایران به صحنه است. این هنرمند خلاق با رهبری کنسرت «منظومه سیمرغ (قاف)» با همکاری ارکستر سمفونیک تهران و همراهی ارکستری یکصد نفره (نوازندگان و گروه کُر)، اثر دیگری را در کارنامه درخشان خود ثبت کرد. شور استقبال از این اجرا در حدی بود که به روایت یک پایگاه خبری، ورود استاد به صحنه با اوج احساسات مخاطبان همراه بود و هنگام ورود فخرالدینی به صحنه، مخاطبان ایستاده و استاد را به شدت تشویق کردند و فخرالدینی هنرمند ۸۷ ساله نیز با تواضع به ابراز احساسات آنان پاسخ داد.

«منظومه سیمرغ (قاف)» براساس «منطق الطیر»، سروده‌ی درخشان عطار نیشابوری برای ارکستر، گروه کُر و دو تک‌خوان نگاشته شده است. فخرالدینی که آثار ماندگار و خاطره‌انگیزی در موسیقی ملی از خود به جای گذاشته، اوایل سال ۱۴۰۰ نگارش موسیقی این مجموعه را آغاز کرد و ۲۵ فروردین ماه امسال همزمان با روز بزرگداشت عطار نیشابوری، آن را به پایان رساند. در هیاهوی موسیقی‌های مدرن غربی، استاد بی بدیل موسیقی، یک گنجینه ادبی بومی را با تبدیل به اثری موسیقایی، ماندگارتر و مردمی‌تر کرده است.

حاصل چنین تلاشی، تالار وحدت را به نمایشگاهی از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های هنر ملی تبدیل کرد و استقبال خیره‌کننده‌ی مخاطبان موسیقی ایرانی را درپی داشت. این تجربه‌ی شگفت انگیز نشان داد که به رغم تصور برخی تحلیل‌گران، ‌ذائقه‌ی هنری و موسیقایی ایرانیان همچنان با آثاری که از میراث ادبی و بومی ایران الهام گرفته و ساخته شده باشد، هماهنگ است. علاوه براین، حضور بسیار پرشور و استقبال بسیار گرم مخاطبان از بازگشت استاد فخرالدینی، نشان داد که به خلاف برخی تحلیل‌ها، مرجعیت و محبوبیت اهل فرهنگ و هنر همچنان در سطوح بسیار بالاست و جامعه ایران، قدر سرمایه های فرهنگی خود را به خوبی می داند.

دو تجربه‌ نمایشگاه "چشم در چشم" و کنسرت "منظومه سیمرغ"، با استقبال بی‌سابقه‌ای که درپی داشتند،‌ بر زنده و پویا بودن میل هنری مردم ایران گواهی می‌دهند و نشانگر این‌اند که دشواری‌ها و تنگناهای معیشتی، هرچند خالی از خسارات و لطمات نبوده اما نتوانسته اشتیاق جمعی مردم و مخاطبان هنر و فرهنگ را زایل کند. فرهنگ در تمام شاخه‌هایش، بهترین منبع برای تقویت سرمایه اجتماعی است. هرنظام حکمرانی که بتواند این منبع هویت‌ساز و وحدت‌بخش را به درستی به کار گیرد قادر خواهد بود در میدانی که به "جنگ هویت‌ها" مشهور است برنده باشد.   


نورنیوز