شناسهٔ خبر: 69897420 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

چرا کودکان نیازمند تنوعی از بازی‌ها هستند؟

از پرسش‌های پیش‌رو در تبیین تکاملی هیجان‌ها این است که چرا هیجان‌های منفی، مانند غم و ترس که خوشایند نیستند توسط انتخاب طبیعی حذف نشده‌اند؟

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: دکتر هادی صمدی، استاد فلسفه تکاملی، در کانال تلگرامی خود نوشت: از پرسش‌های پیش‌رو در تبیین تکاملی هیجان‌ها این است که چرا هیجان‌های منفی، مانند غم و ترس که خوشایند نیستند توسط انتخاب طبیعی حذف نشده‌اند؟ ساده‌ترین پاسخ این است که احتمالاً کارکرد‌های مثبت تکاملی داشته‌اند. یافتن کارکرد‌های تکاملی برای ترس چندان دشوار نیست. ترس از عوامل خطرزا، عامل اجتناب نیاکان ما از آن عوامل بوده و به بقا کمک می‌کرده است. برای غم و اندوه نیز کارکرد‌های مثبت تکاملی را در محیط نیاکان شکارچی گردآور پیشنهاد کرده‌اند، از جمله اینکه ما را به تأمل در مورد خطا‌ها و برنامه‌ریزی برای آینده وامی‌داشته‌اند. 
اما آیا شاهدی آزمایشی در آزمون چنین فرضیه‌هایی وجود دارد؟ مطالعه‌ای جدید در روانشناسی شاهدی ا‌ست بر آنکه ترس و غم که هیجان‌هایی منفی قلمداد می‌شوند این کارکرد مثبت را دارند که خودکنترلی را تشدید می‌کنند در حالی‌که هیجان‌هایی مانند شادی که مثبت قلمداد می‌شوند، چنین کارکرد مثبتی بر رفتار‌های بازدارنده ندارند. منظور از خودکنترلی و رفتار‌های بازدارنده این است که فرد می‌تواند عوامل ایجاد حواس‌پرتی را سرکوب کند و بر یک هدف متمرکز شود. البته هیجان‌های مثبتی مانند شادی کارکرد مثبت دیگری دارند: افزایش انعطاف‌پذیری شناختی و حس کاوشگری. به عبارتی هر دو دسته از هیجان‌های مثبت و منفی کارکرد‌های مثبتی داشته‌اند و آنچه کارکرد آنها را منفی می‌کند فرارفتن بیش از حد آنهاست. تنوع هیجانی مقوم به‌زیستی و شکوفایی است. 
 یافته‌های پژوهش
چشم ما حرکات غیرارادی جهشی دارد. وقتی تصویری را نگاه می‌کنیم این حرکات چشم باعث می‌شوند اطلاعات کل تصویر به مغز مخابره شود و البته مغز بر اساس انتظار اینکه چه چیزی را احتمالاً قرار است مشاهده کند حرکات چشم را جهت می‌دهد. اما وقتی بر چیزی تمرکز می‌کنیم مغز مشغول فعالیتی تأملی می‌شود و کمتر به دریافت اطلاعات بیرونی نیاز دارد. هر چه فرد در حالت خودکنترلی بالاتری باشد می‌تواند مانع حواس‌پرتی خود شود و از حرکات خود کار چشم جلوگیری کند و بر هدف متمرکز بماند. پس با رصد میزان حرکات چشم سنجه مناسبی داریم در اندازه‌گیری خودکنترلی فرد. حالا با این تکنیک به نتایج چند آزمایش نگاهی کنیم. در آزمایش نخست به چهار گروه از افراد، چهار وضعیت هیجانی (غم، ترس، شادی یا خنثی) را القا کردند. نتیجه آنکه کسانی که در شرایط غم و ترس بودند دقت بالاتری نشان دادند و با موفقیت در برابر حرکات بازتابی چشم به سمت نشانه مقاومت کردند. این نتیجه نشان می‌دهد در مقایسه با شادی و شرایط خنثی، غم و ترس به شرکت‌کنندگان کمک می‌کنند حواس‌پرتی را به حداقل برسانند. 
در آزمایش دوم پس از القای هیجان از طریق تصاویر هیجانی، شرکت‌کنندگان ابتدا یک کار با هیجان منفی را انجام دادند. این بار، بر خلاف انتظار، این غم اضافی مانعی بر ممانعت از حواس‌پرتی نشد. (به عبارتی غم تا جایی خوب است که شدید نشود.) سه حالت دیگر یعنی شادی، ترس و شرایط خنثی تأثیر قابل توجهی بر عملکرد نداشتند. آزمایش سوم نشان داد غم و ترس با کمک به شرکت‌کنندگان در سرکوب برخی اطلاعات، بازداری شناختی را بهبود می‌بخشند و به حفظ هدف در طول شیفت‌های کاری کمک می‌کنند. 
در آزمایش چهارم به سراغ خشم، به عنوان یک هیجان منفی دیگر رفتند و مشاهده کردند خشم بازداری را مختل می‌کند که نشان می‌دهد صرفاً احساسات مبتنی بر کناره‌گیری مانند غم و ترس هستند که نقش مثبتی در بازدارندگی از حواس‌پرتی دارند و خشم چنین نقشی ندارد و بنابراین مدیریت بیشتر آن لازم است. باید سراغ هیجان‌هایی مانند انزجار نیز بروند و اثرات آن را بر بازدارندگی از حواس‌پرتی بسنجند.
 نتیجه
وقتی شاهدیم که کودکان با مشکل عدم تمرکز و حواس‌پرتی مواجهند شاید باید بخشی از علت را در تلاش وسواس‌گونه والدین در حذف هیجان‌های منفی دید. یافته‌هایی از این سنخ نقدی هستند بر این دیدگاه سنتی که احساسات منفی همیشه عملکرد شناختی را مختل می‌کند. قبلاً نیز پژوهشی نشان داده بود که با افزایش تنوع هیجانی در فرد استدلال‌های فرد عاقلانه‌تر می‌شوند. 
پژوهش دیگری نشان داده بود تنوع هیجان‌های مثبت نقش مثبتی بر سلامت بدن دارد و التهاب عمومی را کاهش می‌دهد و نکته جالب آنکه تنوع هیجان‌های منفی اثری منفی بر التهاب عمومی نداشتند و التهاب بدن را بالا نمی‌بردند. (البته هیجان منفی خاص مثلاً صرف افسردگی یا صرف اضطراب، برای سلامتی مضرند.)
پژوهشی نشان می‌دهد در شرایط زندگی کنونی از تنوع هیجانی پسربچه‌ها کاسته شده که تأثیرات منفی بر شرایط جسمی و روانی آنها دارد. تنوع دادن به بازی‌های کودکانه ساده‌ترین راهکار افزودن بر تنوع هیجانی کودکان است، هرچند عموماً ساده‌ترین راه‌ها نادیده گرفته می‌شوند و عواقب این نادیده‌گرفتن دهه‌ها باقی خواهد ماند.