شناسهٔ خبر: 69892617 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

در گفت وگو با جماران؛

سلاح هسته ای، بازدارندگی ندارد

با سیاست جاری و فعلی اتکا بیش از حد ایران به چین و روسیه، اروپا به سمت مذاکره با تهران تشویق نمی شود چرا که امروز اروپا رودررو با روسیه است و امنیت خود را در خطر می بیند. چگونه انتظار داریم که از طریق نزدیک شدن به روسیه و یا چین، اروپا را برای مذاکره با ایران ترغیب کنیم؟

صاحب‌خبر -

پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: سه کشور اروپایی حاضر در برجام ( فرانسه، انگلیس و آلمان) عزم خود را برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی ایران در حوزه هسته ای در چندماه پیش رو جزم کرده اند. به نظر می رسد که در این مرحله از تنش بی سابقه میان ایران و اروپا، کشورهای غربی بنا ندارند به شعارهای اعلام شده از سوی دولت چهاردهم و یا مسیری که در جریان سفر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران مشخص شد روی خوش نشان بدهند.

با حسن بهشتی پور، کارشناس سیاست خارجی که سابقه سالها کار در حوزه مذاکرات هسته ای ایران را دارد درباره راه های برون رفت پرونده ایران از دو بن بست سیاسی و فنی گفت و گو کردیم:

 

دولت چهاردهم یکی از شعارهای خود در حوزه سیاست خارجی را تنش زدایی از رابطه با غرب و لغو تحریم ها اعلام  کرده و برهمین اساس شاهد بودیم که در جریان نخستین سفر رافائل گروسی،  مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران اززمان آغاز به کار این دولت، طراحی جدیدی برای حل و فصل اختلاف ها صورت گرفت که بازدید از تأسیسات هسته ای نطنز و فردو و موافقت ایران با پیشنهاد توقف انباشت بیشتر ذخایر مواد 60 درصد غنی شده از نمادهای آن بود. با این وجود، تروئیکای اروپایی به علاوه ایالات متحده مسیر تشدید تنش با تهران را با صدور قطعنامه انتخاب کردند. سوال ساده این است که چرا موضع جدید ایران مورد استقبال قرار نگرفت و حتی در مسیر معکوس آن نیز حرکت می کنند؟

در پاسخ به این پرسش دو  موضوع اساسی را باید در نظر گرفت. نخستین آنها بهانه ای است که اتحادیه اروپا در مدت زمان گذشته از آغاز جنگ اوکراین پیدا کرده و ادعای ارسال پهپاد و موشک از ایران به روسیه برای استفاده در این جنگ را مطرح می کند. اروپا، جنگ اوکراین را تهدیدی برای امنیت خود می داند و در این مسیر هرگونه کمک به روسیه را به تهدید امنیتی برای خود تعبیر می کنند.

بنابراین، حسب ظاهر این موضوع بهانه ای است که اروپایی ها سیاست تشدید تنش با تهران را دنبال می کنند. اما در باطن، موضوع مهم دیگری هم وجود دارد که اتفاقا آمریکا هم پشت این داستان قرار دارد و آن هم بحث درگیری های مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل است. واقعیت این است که کسی در غرب این درگیری های مستقیم را برنمی تابد و بالاخره براساس اتحاد ناگسستنی که میان امریکا و اسرائیل وجود دارد، آنها به هر بهانه ای به دنبال تشدید فشار بر ایران هستند. می توان گفت که آنها در راستای سیاست اسرائیلی، در این قضیه بر ایران سخت می گیرند. مسئولان ما باید حتما این دو موضوع مهم را در نظر داشته باشند که چه تدبیری می توان برای آن اندیشید.

 

یکی از موارد مهم در متن قطعنامه اشاره به الزام مدیرکل برای ارائه گزارش جامع از برنامه هسته ای ایران تا ماه مارس است. فکر می کنید انگیزه کشورهای اروپایی از گنجاندن این بند در متن چیست و چه برنامه ای برای پرونده هسته ای ایران دارند؟

نکته مشخصی در این میان وجود دارد و مسئولان کشور هم به خوبی می دانند که ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ نقطه عطفی در تاریخ وضعیت برنامه هسته ای ایران است. در این تاریخ، دوره برجام به پایان می رسد و پرونده ایران به حالت عادی بازمی گردد. طرف غربی برای اینکه مانع از تحقق این امر شود به دنبال فعالسازی مکانیسم ماشه یا اسنپ بک است که به معنای بازگرداندن دوباره قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران است. غرب برای فعالسازی این مکانیسم باید بتواند نقض تعهدات ایران را در این توافق اثبات کند، اما از آنجا که خود غربی ها هم تعهدات برجامی خود را به جا نیاوردند، برای حفظ ظاهر برگ به برگ بر پرونده موجود ایران اضافه کرده و این قطعنامه ها را به ابزاری برای رسیدن به آن هدف نهایی تبدیل می کنند.

دولت ایالات متحده به دلیل خروج از برجام در نوامبر ۲۰۱۸  نمی تواند مکانیسم ماشه را فعال کند هرچند که امریکا روایت دیگری را مطرح می کند و معتقد است که بله ما از برجام خارج شدیم اما از قطعنامه خیر، اما این استدلال آنها ره به جایی نخواهد برد. فراموش نکردیم که به قطعنامه ای که آمریکایی ها در سال ۱۳۹۹ مطرح کردند تنها امریکا و دومینیکن رای مثبت دادند.

 تروئیکای اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس که از برجام خارج نشده اند، اما تعهدات خود را هم انجام ندادند، مدعی هستند که میتوانند مکانیسم ماشه را فعال کنند و واقعیت هم این است که این توانایی بالقوه را دارند، اما برای اینکه آن را بالفعل کنند طبق مواردی که در متن برجام مشخص شده باید سه مرحله مهم را طی کنند. آنها پس از برگزاری کمیته ویژه رسیدگی باید اجلاس وزرای خارجه را هم برگزار کنند و این در حالی است که وضعیت رابطه میان این کشورها به خصوص میان اروپا و روسیه به گونه ای است که جمع شدن وزرای خارجه همه آنها در یک محل آسان نیست. از آنجا که مکانیسم به گونه ای است که نیاز به رای گیری مجدد ندارد فعالسازی آن برای اروپا ممکن است.

 

طرف ایرانی در این صحنه شطرنج باید چه تدبیری به خرج بدهد؟

جمهوری اسلامی ایران پیش از این تهدید کرده که اگر مکانیسم ماشه فعال شود، ایران از ان.پی.تی خارج خواهد شد. خروج ایران از ان پی تی یک معادله باخت – باخت است، هم ایران ضرر می کند و هم طرف مقابل. ایران متضرر می شود چرا که فشار بین المللی را علیه خود افزایش می دهد و همزمان اعتقاد من این است سلاح هسته ای بازدارندگی ندارد. اگر سلاح هسته ای بازدارندگی داشت ایران نمی توانست به اسرائیل که دویست کلاهک هسته ای دارد حمله کند یا حزب الله این تعداد حمله به اسرائیل انجام بدهد. بنابراین، نفس داشتن سلاح هسته ای موجب بازدارندگی نمی شود، بلکه عوامل متعددی بر این مسأله تأثیر گذار هستند.

طبق آماری که من دارم پنج قطعنامه پس از برجام صادر شده که دو مورد آن در شش ماه اخیر بوده است. این نشان می دهد که غرب زمینه سازی برای فعالسازی مکانیسم ماشه و تسویه حساب اساسی با طرف ایرانی را آغاز کرده است.

دو مورد اختلاف باقیمانده میان ایران و آژانس در حوزه تعهدات پادمانی ایران است، اما به نظر می رسد که حل نشده باقی مانده و به بهانه اصلی اعلامی تروئیکای اروپایی و امریکا برای صدور این قطعنامه هم تبدیل شده است. چرا این گره تاکنون باز نشده و راه حل آن چیست؟

در پرونده اختلاف های پادمانی میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی از چهار اختلاف اولیه دو مورد حل و فصل شده اما دو مورد بی پاسخ باقی مانده و یا گفته شده که اروپا پاسخ های ایران را قانع کننده نمی داند.

امروز همه می دانند که ماجرایی که گزارش آن اکنون بر روی میز است به قبل از سال ۲۰۰۳ بازمی گردد، اما گفته می شود که ذرات ناچیز اورانیوم مربوط به این ماجرا در سال ۲۰۱۹  کشف شده است. خلاصه، بحث پیچیده فعلی این است که آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید بازرسان ما در مکانی که جمهوری اسلامی ایران به ما اعلام نکرده بود ذرات اورانیوم(البته با غنای بسیار پایین) پیدا کردیم و تهران باید چرایی وجود این مواد را برای ما شفاف سازی کند. بحث چاشنی های انفجاری هم از قبل مطرح بوده و همچنان هم به عنوان یک پرونده باز روی میز است. این موضوع پیش از این در پرونده موسوم به پی ام دی هم مطرح شده بود اما در چارچوبی که همزمان با حصول برجام تعریف شد حل و فصل شد.

به نظر من این موضوعهای اختلافی قابل حل است و من تاکنون چندین بار به مسئولان سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه عرض کردم که حل این مسأله با تشریک مساعی با آژانس به نفع ایران است و باید هر چه زودتر بهانه را از دست طرف مقابل بگیریم. برخی از آقایان معتقدند که پاسخ فنی و حقوقی این مسئله را دادند و اینکه اژانس نپذیرفته بهانه گیری با اهداف سیاسی است و باید با مذاکره سیاسی حل و فصل شود. من معتقدم که در این مسأله سیاسی، حقوقی، فنی یا هرچه که هست ایران باید تمام توان خود را گذاشته و با آژانس به توافق برسد. در شرایط فعلی ما درباره این اختلاف با امریکا و یا اروپا جایی برای توافق کردن نداریم. ما باید به سمت رسیدن به یک توافق یا یک راهکار مشترک میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی برویم.

به نظر من دیپلمات های برجسته ایرانی آنقدر دقت و اشراف به موضوع دارند که می توانند به کمک سازمان انرژی  اتمی، پاسخ این دو سوال را بدهند و این بهانه را از دست آژانس و یا تروئیکای اروپایی به علاوه آمریکا و رژیم صهیونیستی خارج کنند.

 

در سخنان خود به درستی اشاره کردید که تروئیکای اروپایی در حال مهیاسازی بستر لازم برای استفاده از اسنپ بک تا اکتبر ۲۰۲۵ هستند. فکر می کنید ج.ا.ایران باید چه مسیری را در ماه های پیش رو اتخاذ کند و آیا با مذاکرات صرف سیاسی می توان این ابزار را از دست اروپا گرفت؟

تروئیکای اروپایی قطعا به دنبال فعالسازی مکانیسم ماشه هستند، اما اینکه جمهوری اسلامی ایران بتواند از طریق مذاکره آنها را وادار به عقب نشینی کند، شانس بسیار کمی دارد. البته در دیپلماسی و سیاست نمی توان گفت هرگز و می توان طرق مختلف به راه حل رسید. اما می توانم با قاطعیت بگویم که شانس بسیار اندکی وجود دارد که بتوان از طریق مذاکره صرف مسئله را حل کرد.

به نظر من ایران باید سیاست تعامل و تقابل را با هم پیش ببرد. در حال حاضر زمینه ای برای مذاکره میان ایران و اروپا وجود ندارد و به نظر نمی رسد که اروپایی ها اکنون آمادگی داشته باشد با طرف ایرانی در این باره مذاکره کنند. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران باید ترفندهایی را به کار ببرد تا طرف مقابل ضرورت مذاکره را احساس کند و همزمان موضوع مذاکرات هم مشخص باشد و داده و ستانده های دو طرف مشخص باشد.

مسأله دیگری که باید در داخل درباره آن تصمیم گیری شود این است که با دونالد ترامپ چه باید کرد؟ به نظر می رسد زمانی که دست طرف ایرانی از مذاکره با آمریکا خالی باشد یا طرف اروپایی احساس کند که مسیر چنین مذاکره ای میان تهران و ترامپ مسدود است، سوءاستفاده بیشتری می کند. اگر ما بتوانیم با تیم ترامپ به نوعی درباره چند موضوع مهم، گفت و گو و مذاکره کنیم اروپا تمایل بیشتری برای مذاکره از خود نشان خواهد داد.

نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که با سیاست جاری و فعلی اتکا بیش از حد ایران به چین و روسیه، اروپا به سمت مذاکره با تهران تشویق نمی شود چرا که امروز اروپا رودررو با روسیه است و امنیت خود را در خطر می بیند. چگونه انتظار داریم که از طریق نزدیک شدن به روسیه و یا چین، اروپا را برای مذاکره با ایران ترغیب کنیم؟ همزمان به نظر می رسد که در داخل کشور باید سیاست های متمرکزی برای بهبود شرایط اقتصادی و ایجاد اعتماد بیشتر میان مردم و دولت اتخاذ شود. یعنی همزمان که فضای مثبتی در داخل شکل می گیرد باید برای مذاکره با آمریکای ترامپ چه این مذاکره علنی باشد و چه پنهان، تلاش کرد.

به طور خلاصه، با افزایش قدرت اقتصادی در داخلی، کاستن از نارضایتی های مردمی و حفظ اهرم های هسته ای در کنار مشخص شدن دستور کار مذاکره با آمریکا می توانیم امیدوار باشیم که اروپا هم به سمت میز مذاکره حرکت کرده و فعالسازی سریع مکانیسم ماشه را تعقیب نکند. اما اگر اروپایی ها وضعیت اقتصادی داخلی را نابسامان یافته و متوجه شوند که ایران روز به روز به چین و روسیه نزدیک تر می شود و به دنبال موازنه سازی در سیاست خارجی نمی رود طبیعتا انگیزه ای برای نزدیکی به ایران پیدا نمی کنند. باید توجه داشت که کشوری مانند چین انواع و اقسام تعامل ها را با اروپا و آمریکا در عین حفظ فضای رقابتی دارد و روسیه نیز به زودی بازی با دولت جدید آمریکا را آغاز خواهدکرد.

اخبار مرتبط

انتهای پیام