شناسهٔ خبر: 69888350 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

توسط انتشارات آگنوسیا؛

ترجمه صربی «فرنگیس» در بازار نشر بلگراد منتشر شد

رمان «فرنگیس» خاطرات فرنگیس حیدرپور از دوران دفاع مقدس توسط انتشارات آگنوسیا در صربستان منتشر و وروانه بازار نشر شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «فرنگیس» نوشته مهناز فتاحی که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده بود، به زبان صربی ترجمه شد. این اثر که با حمایت رایزنی فرهنگی ایران در صربستان و مرکز ساماندهی ترجمه ونشر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر شده است، داستان زندگی فرنگیس حیدرپور بانوی قهرمان کرد ایرانی در دوران دفاع مقدس است که توسط مهناز فتاحی نوشته شده است.

فرنگیس حیدرپور، از زنان کرمانشاه، در دوره جنگ تحمیلی است. او در این اثر به بیان خاطرات خود از حمله رژیم بعث و منافقین به مرزهای غربی کشور پرداخته است. این کتاب به کوشش نرمین حوجیچ ترجمه و توسط میلیکا آنتیچ ویراستاری شده است.

ناشر صرب در معرفی کتاب نوشته است: «این داستان از آن جهت خاص است که زن را قربانی معرفی نمی‌کند، بلکه به عنوان یک مبارز، کلیدآزادی و دفاع از میهن معرفی می‌کند. قدرت خارق‌العاده او در برابر تمام محدودیت‌ها، خطرات، وحشت و مرگ ناشی از جنگ به ما می آموزد که یک فرد اگر به اندازه کافی باور داشته باشد می‌تواند جهان را تغییر دهد.»

در این کتاب می‌خوانیم:

شب آرام آرام از راه می‌رسید. همه کنار هم، پشت صخره‌ها کز کرده بودیم. کسی نای حرف زدن نداشت. نمی‌دانستیم قرار است چه بلایی سرمان بیاید. علیمردان، دایی‌ام، پدرم و تعدادی از مردها هنوز با ما بودند. آن‌ها هم آرام و قرار نداشتند. می‌خواستند برگردند ده. عده‌ای از زن‌ها نگذاشتند. با یک دنیا ترس می‌گفتند: «اقل کم شما بمانید. ما اینجا تنها هستیم. اگر یکهو عراقی‌ها تا اینجا جلو بیایند، دست تنها چه کنیم؟

در دل شب، صدای زنجیر تانک‌ها و انفجار توپ و خمپاره لحظه‌ای قطع نمی‌شد. از سمت گیلان غرب هم نیروهای خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب می‌کردند. آوه زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه!

از مقدمه نویسنده: همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه می‌دیدم با خودم فکر می‌کردم کاش بتوانم یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم. می‌گفتند فرنگیس در روستایی نزدیک گیلان‌غرب زندگی می‌کند و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند. می‌دانستم نوشتن خاطراتش سخت خواهد بود اما همیشه به نوشتنش فکر می‌کردم.