به گزارش اقتصادنیوز، بیش از سه دهه پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده و متحدانش با هیچ تهدید هسته ای جدی مواجه نبودند. اما امروز شرایط فرق کرده است. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، شمشیرهای اتمی خود را به گونه ای به صدا در می آورد که نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی برای همه یادآوری می شود. شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین میز به دنبال مجهز کردن زرادخانه هسته ای چین است، پروژه ای که اندازه و گستره آن را فرمانده بازنشسته مرکز استراتژیک ایالات متحده "نفس گیر" توصیف کرده است. رهبران روسیه و چین همچنین معاهده "دوستی بدون محدودیت" را امضا کردند. در این میان کیم جونگ اون، رهبر کره شمالیسلاح و نیرو برای حمایت از جنگ روسیه در اوکراین فراهم می کند و از همین رو پیونگ یانگ به دنبال بهبود توانایی خود برای ضربه زدن به همسایگانش و ایالات متحده با تکیه بر سلاح هسته ای است، این همان رویکردی است که کره شمالی با آزمایش موشک بالستیک قاره پیما (ICBM) به رخ کشیده است. در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده و اقتصادنیوز آن را در دوبخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
بازدارندگی شکننده آمریکا
تحولات حاکم چالش های گسترده ای را برای امنیت ملی ایالات متحده ایجاد می کند. ایالات متحده دیگر نمی تواند خطرات هسته ای را نادیده گرفته و بر بازدارندگی یک دشمن متمرکز شود. برای پرداختن به این واقعیت جدید، دولت بایدن دستورالعمل هدف گیری هسته ای ایالات متحده را تغییر داده تا بتواند همزمان چین و روسیه را فعل و انفعال های بیشتر بازدارد. این کشور همچنین برای توسعه سیستم های حمل و نقل هسته ای، سکوها و کلاهک های جدید تعریف کرده است. اما تلاشهای واشنگتن برای مدرنسازی بازدارندگی هستهای قدیمی ایالات متحده به دلیل ظرفیت ناکافی پایه صنعتی، کمبود مواد و نیروی کار، و شکافهای بودجه با مشکل مواجه شده است. آنچه باید انجام شود روشن است: دولت بعدی باید از بازنگری گسترده سیاست بازدارندگی هسته ای یا برنامه های نوسازی صرف نظر کند. چرا که نوسازی و حل مشکلات در اولویت قرار دارد.
در طول سه دهه گذشته، دولتهای آینده عموماً بررسی وضعیت هستهای را در دستور کار خود قرار دادند، فرآیندی زمانبر برای تعیین سیاست و استراتژی هستهای ایالات متحده برای پنج تا ده سال آینده. برای درک اینکه چرا دولت جدید ترامپ باید بازتعریف سریع دستورالعملهای بایدن را به جای بررسی کامل وضعیت هستهای در اولویت بگذارد، مهم است چرا که شناسایی تهدید و سرعت رشد تهدیدها با اهمیت است. اگرچه روسیه برنامه نوسازی هسته ای خود را به کندی آغاز کرد، اما تلاش های این بازیگر اکنون تا حد زیادی کامل شده است. روسیه به یک سه گانه استراتژیک مدرن از موشک های قاره پیمای زمینی، زیردریایی های استراتژیک و موشک های مرتبط با آنها، و بمب افکن ها و موشک های کروز پرتاب هوایی دست یافته است. هر یک از عناصر سه گانه به روز شده نسبت به قابلیت های قبلی پیشرفت قابل توجهی دارد و برخی نیز تعادل استراتژیک موجود را بی ثبات می کنند: به عنوان مثال، سرمات روسی، موشک عظیمی که برای جایگزینی موشک بالستیک قاره پیمای سنگین SS-18 طراحی شده است، می تواند تعداد زیادی کلاهک هسته ای طراحی شده برای حمله به موشک های ICBM آمریکایی را حمل کند.
هراس از اژدرهای روسیه و چین
سیستم های جدید غیراستراتژیک روسیه عمیقاً نگران کننده هستند. به عنوان مثال، پوزیدون، یک اژدر هستهای بین قارهای، برای ویران کردن مناطق بزرگ ساحلی و غیرقابل سکونت کردن آنها برای قرنهای آینده طراحی شده است. همزمان تلاش روسیه برای بازسازی همه عناصر نیروهای هستهای منطقهای خود نگران کننده تر است – عناصری شامل موشکهای کوتاهبرد و میانبردی که میتوانند از زمین، دریا یا هوا پرتاب شوند. هدف این سیستمها به وضوح ترساندن همسایگان مسکو و کمک به دکترین هستهای جدید روسیه است که توسط پوتین در ماه سپتامبر اعلام شد و در آن کرملین شرایط استفاده از سلاحهای هستهای را گسترش داد.چین با سرعت بیشتری در حال مدرن سازی نیروهای هسته ای خود است. با شروع سال 2020، شی دستور داد تا زرادخانه چین را به سرعت مجهز کنند. پیشبینی میشود تعداد سلاحهای هستهای راهبردی این کشور تا سال 2030 از 500 به 1000 عدد برسد و تا اواسط دهه آینده تا حداقل 1550 رشد داشته باشد. پکن پیشتر به یک سه گانه استراتژیک قدرتمند دست یافته، سه گانه ای کوچکتر اما شبیه به ایالات متحده و روسیه، این بازیگر همچنین در حال گسترش و تنوع نیروهای هسته ای منطقه ای خود است. بر خلاف روسیه و ایالات متحده،نیروهای هستهای چین در واقع به قابلیتهای حمله اول و پرتاب روی هشدار دست یافتهاند.
اگرچه زرادخانههای رو به رشد چین و روسیه چالشهای جدی ایجاد میکنند، سیاست بازدارندگی هستهای ایالات متحده کاملاً قادر به مقابله با آنها است. برای بیش از 45 سال، سیاست ایالات متحده بر بازدارندگی در برابر تجاوز علیه منافع ملی و حیاتی متحدان ایالات متحده از طریق حفظ توانایی هدف قرار دادن دارایی های بالقوه دشمنان، یعنی کادر رهبری ، زیرساخت امنیتی متمرکز شده است.در گذشته، چنین دشمنانی پیشتر در قاب شوروی مجسم می شدند و امروز روسیه تحت رهبری پوتین، چین تحت ریاست شی و کره شمالی هستند.با این وجود، رشد قابلیتهای هستهای چین و تبدیل شدن این بازیگر به سومین ابرقدرت هستهای بزرگ تا اواسط دهه 2030 چالش جدیدی را ایجاد خواهد کرد. جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، به منظور آماده شدن برای احتمال تهاجم هماهنگ یا فرصت طلبانه از سوی روسیه و چین، در ماه ژوئن دستورالعمل هدف گیری ایالات متحده را اصلاح کرد، که، همانطور که پرانای وادی، مقام شورای امنیت ملی گفته ، برای "بازدارندگی در برابر روسیه، چین و کره شمالی به طور همزمان طراحی شده است. وادی در ادامه با اشاره به نیروهای هستهای آمریکا گفت که این کشور «ممکن است در سالهای آینده به نقطهای برسد که به افزایش تعداد عناصر مستقر کنونی نیاز داشته باشد».
تعیین گستره زرادخانه ایالات متحده نیز با اهمیت است. نیروی هسته ای مستقر شده ایالات متحده باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا اهدافی را که برای دشمنان بالقوه بیشترین ارزش را دارند پوشش دهد، این همان گزاره ای است که در دکترین جدید برآن تاکید شده است. این همان مولفه ای است که توسط جدیدترین راهنمایی های هدف گیری و به روز رسانی تعریف شده. اما برخلاف آنچه برخی از مفسران پیشنهاد کردهاند، ایالات متحده به این گزینه نیازی ندارد و مطلقاً نباید زرادخانه هستهای خود را به گونهای افزایش دهد که با زرادخانههای روسیه و چین برابری کند. دستورالعمل جدید، زمانی که به طور کامل اجرا شود، یک بازدارندگی قوی و موثر ایجاد خواهد کرد. در نتیجه، دولت آینده ترامپ باید از روند توسعه راهنمایی چند ساله که دولتهای جدید به طور سنتی انجام میدهند اجتناب کند. به جای تلاش برای بازنویسی دستورالعملهای بهروزشده دولت بایدن، دولت جدید باید روی حوزههایی تمرکز کند که ایالات متحده در آنها مشکلاتی دارد: پیشرفت فرایند کند مدرنسازی هستهای، شکافهای بزرگ در میدان بازدارندگی متعارف و ضعفهای قابل توجه در پایگاه صنعتی دفاعی ایالات متحده.
∎