در این شرایط، متغیر اصلی کنترل در اقتصاد، نقدینگی، بودجه یا تسهیلات نیست بلکه ارز و نرخ آن تعیین کننده ترین متغیر است. عدم توجه کافی به موضوع ارز برای کنترل قیمت ها و وارد شدن سهوی یا عمدی دولت به بازارهای دیگر، با هدف کنترل قیمت آنها (آن هم بدون منطق دقیق اقتصادی)، نه تنها قیمت های نسبی در همه بازارها را به هم می ریزد، منابع و سرمایه های کشور را نیز تلف می کند. اتلاف سرمایه های کشور و عدم امکان جایگزینی آنها، از نگرانی های اصلی کارشناسان در خصوص زیرساختها است که این یادداشت کوتاه بر آن تمرکز دارد.
یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران طی 4 دهه گذشته، گسترش عظیم شبکه های خدماتی و زیربنایی مانند آب، برق، گاز، راه، جاده، مخابرات، شبکه های آبیاری و زهکشی و ... به منظور ارائه خدمات زیربنایی به همه مردم با قیمت مناسب است. در این راستا، دولت منابع عظیم نفتی و بودجه ای را به این امور اختصاص داد و موفقیت های قابل توجهی نیز بدست آورد. بطوری که پوشش عمده این خدمات، در شهرها بیش از 90 درصد و در روستاها بیش از 80 درصد است. به عنوان مثال، امروز، 99 درصد شهرها و 86 درصد روستاهای کشور از آب آشامیدنی سالم برخوردارند، همه روستاهای بالای 20 خانوار کشور به خدمات زیربنایی با قیمت مناسب دسترسی دارند و 100 درصد شهرهای کشور از راه و جاده ایمن سالم برخوردارند.
پوشش تقریبا کامل خدمات زیربنایی به روستاها و شهرهای کشور، نتیجه حجم عظیم خدمات عمرانی و ایجاد شبکه طی 4 دهه گذشته است. در واقع، این افتخار با ایجاد شبکه های گسترده انتقال و توزیع برق، آب، سوخت و مخابرات در سراسر کشور و ایجاد راه های روستایی و شهری برای همه نقاط کشور بدست آمده است. به عنوان مثال، براساس اطلاعات منتشره در رسانه ها، طی 4 دهه گذشته بیش از 900 هزار کیلومتر شبکه انتقال و فوق توزیع و توزیع برق به همراه 800 هزار پست، برق تولیدی واحدهایی با ظرفیت اسمی بیش از 93 هزار مگاوات تولید را به مصرف کنندگان می رسانند. در بخش گاز رسانی، بیش از 440 هزار کیلومتر شبکه گاز رسانی در کشور ایجاد شده که از شبکه های ایجاد شده در کشورهای وسیع و پهناوری مثل چین و آمریکا نیز طولانی تر است. طول شبکه آب رسانی کشور اعم از انتقال و توزیع بیش از 500 هزار کیلومتر، طول راه های کشور بیش از 220 هزار کیلومتر و طول شبکه راه آهن کشور بیش از 15 هزار کیلومتر است.
اگرچه رقم دقیقی از ارزش روز مجموع این شبکه ها در کشور وجود ندارد ولی با برآوردی کلی می توان گفت که ارزش روز این شبکه ها بدون تأسیسات جانبی آنها بیش از 10 هزار همت (بیش از حجم کل نقدینگی کشور) برآورد می شود. به عنوان مثال، تنها ارزش روز شبکه راه آهن کشور، با احتساب هزینه احداث هر کیلومتر راه آهن حدود 25 میلیارد تومان، بالغ بر 375 هزار میلیارد تومان و هزینه احداث جاده های کشور با احتساب هزینه احداث هر کیلومتر 3 میلیارد تومان، بیش از 660 هزار میلیارد تومان برآورد شده است. به بیان ساده، تنها ارزش راه و راه آهن کشور بیش از 1000 همت است.
نکته مهمتر این است که متأسفانه حجم عظیم شبکه های زیرساختی که عمدتا از محل منابع ملی ساخته شده اند، در حال فرسودگی هستند و امکان جایگزینی آنها نیز به سادگی وجود ندارد. براساس برخی گزارش ها، بیش از 40 درصد شبکه آب کشور فرسوده است و راه ها و سایر شبکه ها نیز نیاز به تعمیرات اساسی دارند.
علت این است که عمده شبکه های زیرساختی کشور با استفاده از مواد پتروشیمی (مانند لوله های پلی اتیلنی و مانند آن) و یا فلزی (مانند لوله های فلزی، کابلهای مسی و پایه های فلزی و مانند آن) ایجاد شدهاند که قیمت آنها در بورس کالا تعیین می شود و قیمت این اقلام در بورس کالا نیز به تناسب نرخ ارز در بازار آزاد افزایش می یابد. معنی آن این است که قیمت همه کالاها و اقلام مورد نیاز برای توسعه شبکه های خدماتی متناسب با نرخ ارز در بازار آزاد (یا نیما) تعیین می شوند. در نتیجه، امکان جایگزینی این زیرساخت ها و شبکه ها با هزینه های دلاری شده و درآمدهای ریالی (که به دلیل محدودیت بودجه دولت یا ناتوانی شرکت های خصوصی در افزایش دستمزد و ...) وجود ندارد.
نکته پایانی این که، افزایش شدید نرخ ارز در بازار که به بهانه تحریک صادرات انجام می شود و به تبع آن، نرخهای رسمی ارز نیز افزایش می یابند دو اثر دارد؛
اول، هزینه نگهداری، نوسازی شبکه های موجود و احداث شبکه های زیرساختی جدید را به شدت افزایش داده است
دوم، به دلیل کاهش قدرت خرید مردم از محل تحریک تورم، امکان افزایش قیمت خدمات زیربنایی سخت شده است.
در نتیجه این دو عامل، نگرانی شدیدی برای از دست رفتن زیرساخت های اساسی کشور که سرمایه های اصلی مردم هستند و عمدتا از محل انفال ایجاد شده اند، وجود دارد. لذا لازم است دولت محترم، هنگام افزایش نرخ رسمی ارز، این هزینه ها و نگرانی ها را مد نظر قرار دهد.