به گزارش خبرنگار جماران، در آستانه سالروز هفته بسیج به سراغ گفت و گویی رفتیم که چند سال پیش با حجت الاسلام محمد علی رحمانی، مسئول بسیج مستضعفین طی سال های ۱۳۶۲-۱۳۷۰ صورت گرفته و پرتال امام خمینی منتشر کرده،؛ در این گفت و گو وی به پرسش های مختلفی از جمله اینکه تفکر تشکیل بسیج چه زمانی در ذهن امام شکل گرفت، آیا هدف از تشکیل بسیج، ایجاد سازمانی به موازات ارتش بود یا خیر و... پاسخ داده است که با هم می خوانیم:
حاج آقا ضمن تشکر لطفا بفرمایید چگونه شد که شما مسئولیت بسیج را بر عهده گرفتید؟
من هم از شما تشکر می کنم؛ در ابتدا باید عرض کنم که در سال ۱۳۶۲ قرار بود به عنوان سفیر به قطر بروم و همه کارها انجام شده بود.ساعت ۱۰ شب دیدم حاج احمدآقا به صورت ناگهانی به منزل ما آمد و گفتم: مسئله ای پیش آمد؟ گفت: بله؛ آقا به من امر فرمودند بیایم و به شما بگویم که فردا برای گرفتن مسئولیت بسیج بیایید. من خدمت حاج احمدآقا عرض کردم شما که می دانید آقای خامنه ای آدم منظمی است و برنامه ریزی کرده اند و من بروم ریاست جمهوری و استوار نامه ام را بگیرم و به قطر بروم. آقای مادرشاهی سفیر قبلی هم از آنجا خواسته شده و آمد و من باید ساعت ۸ به ریاست جمهوری بروم. البته هر چه امر امام باشد مطاع است. شما چه می فرمایید؟ گفت خیر. من با آقای ولایتی هماهنگ می کنم که به ریاست جمهوری برود تا رئیس جمهور معطل نشود. فردا من به محضر امام رسیدم و ایشان فرمودند: خیلی برای بسیج به من مراجعه شده و من به ذهنم آمد که به تعبیر ایشان، شما برای این کار مناسبید.
حضرت امام به من فرمود: آقای رحمانی به احمد هم سفارش کردم که محل کارتان را عبادتگاه بدانید. به احمد گفتم صبح که بلند می شود تا کارهای من را انجام بدهید به قصد عبادت بلند شو و به قصد عبادت بیا. خدا همه اینها را به قصد عبادت می داند و ثمره ای دارد. وقتی کسی برای نماز به مسجد می رود آیا این به آدم صیانت نمی دهد که از افکار شیطانی جلوگیری کند؟ اگر شما محل کار را معبد بدانید خداوند هم به شما کمک می کند و کارهای شما با اخلاص بیشتری پیش برود. امام تاکید کردند که ماموریت بسیج خیلی بزرگ است و بسیج تنها برای جذب و آموزش و اعزام نیست. در بسیج هم هیچ فرقی بین برادران و خواهران نیست. برای هر دو اقدام کن و شامل همه می شود. من دست امام را بوسیدم و منتظر اقدام بعدی ماندم. اینقدر این حرف امام در من اثر گذاشت که می گفتم ان شالله می توانیم منشا آثار خوبی در بسیج باشیم.
شکل گیری راه اندازی بسیج مردمی در اندیشه امام
جنابعالی در مصاحبه ای عنوان کردید که موضوع تشکیل بسیج به سال های حضور امام در نجف بر میگردد؛ آیا واقعا اینگونه بود؟
بله؛ همانگونه که در دیگر مصاحبه هایم گفتم، آشنایی من با این واژه مقدس به سال ۱۳۵۲ در نجف اشرف بر میگردد؛ زمانی که به اتفاق شهید بزرگوار محمد منتظری جلساتی در نجف اشرف برگزار کردیم و سپس خدمت رهبر نهضت رفتیم؛ شهید منتظری در یک گردهمایی فرمودند دوستان؛ فکری بکنید که برای نهضت ما که ارتشی نداریم! چگونه و با چه نیرویی سازمان یافته باید بر رژیم فائق آییم؟ کدام نیرو کشور و نهضت را نگه دارند؟ شما بررسی کنید و نظر بدهید. بعد از چندی شهید منتظری خدمت حضرت امام رفت و موضوع را مطرح کرد. ایشان نقل میکرد که وقتی حضرت امام حرف هایم را شنید، کمی سکوت کرد و فرمود: من اشتباه آنها را که به زاهدیِ تانک سوار اعتماد کردند، و به او سلاح دادند که مردم را بکشد، را تکرار نمی کنم! من به حول قوه الهی بسیج مردمی راه میاندازم.
منظور امام در ابتدا این بود که یک نهادی به موازات ارتش تاسیس شود یا جایگزین آن؟
هیچ کدام؛ ببینید با بروز حوادث مختلف در دوران مبارزه و وقایع پس از آن، می توان نتیجه گرفت که امام بر اساس دیدگاه خاص و آیندهنگر تصمیم به تشکیل بسیج گرفته اند. بسیجی که محصول تفکر و حمایت ویژه امام بود؛ و مفهومی وسیعتر از یک سازمان رزمی داشت. امام با نگاه خاصی که به مردم داشتند، واژه بسیج را وارد لغتنامه انقلاب کردند. امام از سالهای پیش از انقلاب در فکر حراست از کشور و تمامیت ارضی و استقلال ایران، بودند و می دانستند نیروهای مسلح وابسته نمی توانند از کشور و از مردم نگهداری کنند؛ لذا از آن زمان اشتباهات رژیم دیکتاتوری رضاخانی را متذکر شدند. بنابراین در سال های حضور ایشان در نجف و بعد هم در نوفل لوشاتو همواره از بسیج میلیونی مردم برای پیروزی انقلاب اسلامی سخن گفت. نمونهای مشخص از این تفکر امام و اقتدار بسیجی ملت ایران در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ خود را بروز داد و باعث سرنگونی رژیم پهلوی شد؛ که با مشارکت همه اقشار و بسیج مردمی همراه بود. منظور امام را مردم به خوبی فهمیدند و در همان سال ها به آن لبیک گفتند؛ نتیجه اینکه این نهاد نقش تکاملی و همراهی باید داشته باشد و در از بین بردن رژیم و سپس حفظ و نگهداری نظام کمک کند.
آیا واژه بسیج از همان زمان از همین جامعیت معنایی برخوردار بود یا اینکه سیر تکاملی یافت؟
ببینید همه می دانیم که جامعیت امام شامل موارد مهم بود: اول، امام هم بنیانگذار مکتب فکری و طراح ایدئولوژی انقلاب بود. دوم، با آگاهی و بینش بلند، رهبری بسیجگر و بسیج کننده مردم بود و سوم، با مدیریت صحیح و معماری درست و منطقی این انقلاب را به پیروزی رساند.
حضرت امام به هدفش ایمان داشت و همین ایمان باعث شد که تصمیم درست بگیرد و مهمتر از همه توان بسیج مردم را برای اهداف بلند انقلاب داشت و هم اینکه مردم نسبت به تصمیم های امام ایمان داشتند و به آن لبیک می گفتند. بدان جهت است که امام در پیامی جامع فرمودند: ... با خودیاری و همکاری برای مبارزه علیه فقر و محرومیت بسیج شوید، و با تأیید الهی به نجات مردم مستضعف کمر همت ببندید.(صحیفه امام، ج۶ ص۵۱۸) این جامعیت امام در باره خلق معنای بسیج هم صدق می کند و از ابتدا بسیج مردمی و بسیج مستضعفین را مطرح کردند. کاری به این ندارم که چه مباحثی بعد از انقلاب مطرح شد درباره بسیج؛ یک عده ای موضوع بسیج ملی را مطرح می کردند و نظرات دیگری که وجود داشت. نکته مهم این بود که امام فرمودند: بسیج مستضعفین!
بسیج مستضعفین به طبع از جامعیت معنایی بیشتری برخوردار بود...
عرض کردم جامعیت بسیج هدف اول امام بود. امام در گام اول مردم را برای از صحنه خارج کردن رژیم دعوت کرد و مردم هم به خوبی لبیک گفتند؛ در گام دوم پس از پیروزی انقلاب از مردم خواست که برای سازندگی کشور بسیج شوند؛ و این ندای امام نیز به خوبی پذیرفته شد و شکل تکامل یافتهتری هم نسبت به لبیک اول هم پیدا کرد و این بار همه اقشار از زن و مرد و پیر و جوان و کشاورز و بازاری به آن لبیک گفتند. لذا در پیامی فرمودند: دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاری، کشاورز، همه قشرهای ملت، داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگی، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگی» که همه قشرهای ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهی و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهری و دهاتی، همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند (ج۸، ص۱۷۹) این همراهی و جامعیت در ادامه و این بار در شکل دفاع از کشور بروز پیدا کرد و بسیج برای دفاع مقدس مهیا شد؛ بسیج برای دفاع مقدس هم از دل دو گام قبلی مورد نظر امام بیرون آمد و بیش از دو و نیم میلیون رزمنده بسیجی برای دفاع مقدس به جبهه ها رفتند و فداکارانه جنگیدند. این گروه عظیم از دل فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی بیرون آمد. وقتی امام فرمان می دادند که بسیجیان جبهه ها را پر کنند در کوتاه ترین زمان امر امام اجابت می شد و نیروهای بسیجی توانستند در کنار ارتش و دیگر قوای نظامی دشمنان را درمانده کنند. به عنوان مثال موضوع بسیج در قضیه پاوه را مطرح می کنم: در قضیه پاوه امام در سخنرانی مهم موضوع بسیج را متذکر شدند و فرمودند: ما تمام پاسدارانی که هستند بسیج می کنیم، ما تمام زن و مرد ایران را بسیج می کنیم، و ریشه آنها را در میآوریم. (ج۹، ص، ۲۹۱)و واقعا دیدیم که چگونه دشمنان نظام در قضیه پاوه شکست خوردند.
در کنار همه این اتفاقات خوبی که بسیج برای کشور رقم زد، بعید است که امام توجه عمیق و دقیق به موضوع توجه بسیج به فرهنگ غنی دینی و اسلامی نداشته باشد؛ این توصیه از سوی امام به بسیج صورت گرفت یا اینکه بسیج به تدریج برای دستیابی به آن تلاش کرد؟
به نظرم امام خمیرمایه فرهنگی را در وجود بسیج تزریق کرد. وقتی در دوران براندازی رژیم می فرماید مردم از تخریب اموال دولتی پرهیز کنند؛ وقتی می فرماید مردم از میراث فرهنگی کشور در آن دوران باید محافظت کنند؛ وقتی از مردم می خواهد با برادران ارتشی به دامان مردم برگشته به رافت برخورد کنند و هزاران مثال دیگر یعنی اینکه این بینش دینی را و فرهنگ دینی و مشی فرهنگی را در بسیج می خواهد از همان دوران تزریق کند؛ و واقعا این مهم اتفاق افتاد. نکته دیگری که ضرورت دارد با اهتمام ویژه به آن پرداخت این است که توجه به فرامین امام بعد از پیروزی انقلاب یادآور آینده نگری و ژرف اندیشی ایشان در صیانت بخشی به انقلاب شکوهمند اسلامی در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و... بود؛ و علی رغم شایعات و دروغپراکنی های ضد انقلاب مبنی بر بیتوجهی امام به مسئولیتها و سیاست دفاعی، شاهد بودیم که مردم به خوبی مسائلی را که امام مطرح می کردند میفهمیدند و در زمینه هایی که نام بسیج برای عرصه های مختلف پیش می آمد را با جان و دل میپذیرفتند. می خواهم عرض کنم که صیانتبخشی خود بخشی از احیای فرهنگ دینی برای بسیج به حساب می آید؛ بنده به دلیل حضوری که خدمت امام و همچنین فرزند مخلص ایشان حاج احمد آقا داشته ام شاهد دقیق ماجرا بودم. و مهمتر اینکه باز هم بر خلاف ادعاهای دشمنان امام همه تدابیر را برای شکل گیری ساختار اداره و امور عمومی و سازمان دفاعی کشور را می اندیشیدند. به عنوان مثال حضرت امام پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت موقت، رئیس ستاد ارتش، وزارت دفاع و فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش را منصوب کردند. و نکته مهم اینکه امام با پیام های مهم در مقابل احزاب و گروهکهای وابسته که خواستار انحلال ارتش بودند، محکم ایستاد و مجدانه در باره شکلگیری حلقه فرماندهان متعهد ارتش فرمان صادر کردند. و در دفاع هم فرمودند امروز ارتش ما ارتش اسلام است ارتش حضرت ولیعصر است با هر گونه حرکتی که منجر به تضعیف ارتش باشد مخالفت و ممانعت کردند.
به هر حال باید پذیرفت که بخشی از سیاست تشکیل بسیج، گره خورده به سیاست دفاعی؛ موافقید؟ قطعا هدف اصلی تشکیل بسیج از سوی امام بسیار جامعتر از وظیفه دفاعی آن است...
اینکه یک کشور با نظامی نو و جدید به یک سازمان دفاعی منسجم نیازمند است شکی نیست؛ و لازمه یک کشور و انقلاب نوپای ما هم بود؛ بخصوص اینکه گروه های برانداز اوایل انقلاب کشور را به شدت تهدید می کردند. بله مطمئنا هدف اصلی تشکیل بسیج بسیار جامعتر از وظیفه دفاعی آن است؛ امام سیاست کلی آمادگی دفاعی را دنبال کردند و با تقویت ارتش و شهربانی و ژاندارمری و کمیته های انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای انتظامی مانند شهربانی و ژاندارمری به عنوان یک نیروی واحد پرداخت که در عرصه تامین امنیت شهری و مرزی یکپارچه عمل کنند. این پیشبینیها زمانی اتفاق افتاد که گروه های مخالف وابسته به اجانب با همراهی ضد انقلاب، افراد وفادار به انقلاب را ترور می کرده و با ایجاد هرج و مرج داخلی و بسترسازی برای تهاجم خارجی امنیت جامعه نوپای اسلامی را به خطر انداختند و هر روز شایعه کودتا و وقوع جنگ داخلی و تجزیه کشور به گوش می رسید. این زمان شناسی امام را نشان میدهد که از همه مهمتر درست زمانی که احتمال حمله آمریکا به ایران و پیاده کردن نیرو در سواحل خلیج فارس مطرح شد حضرت امام در پنجم آذر ۱۳۵۸ فرمان تشکیل بسیج و ارتش بیست میلیونی را در ادامه سیاست دفاعی همه جانبه به منظور استمرار حضور افراد آموزش دیده و سازمان یافته مردمی در حفاظت از دستاوردهای انقلاب صادر می کنند و تحلیلگران شرق و غرب این فرمان تاریخی امام را یکی از موثرترین عوامل صیانت بخشی انقلاب برشمردند. فرمودند مملکت ما باید به یک کشوری با ۲۰ میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست. (صحیفه امام؛ ج۱۱، ص ۱۲۲) این سخنرانی در اهمیت شناخت موقعیت و شرایط زمان برای طرح مسائل مهم و رویارویی ایران با قدرتمندان زورگوی جهان مهم بود.
اگر فرصت گفتگوی طولانیتری فراهم بود تمایل داشتم در باره کامیابی های بسیج در حوزه فرهنگی بیشتر صحبت کنیم که متاسفانه اکنون این موقعیت فراهم نیست؛ بگذریم. اما در نظر بگیریم که راهبرد اساسی امام، مصون سازی بسیج در عدم ورود به جریان های سیاسی بود؛ هر چند کوتاه در این باره صحبت بفرمایید.
خلاصه عرض کنم که از زمانی که بنده از حضرت امام حکم دریافت کردم به هیچ وجه اجازه نمی دادم که اولا بسیج و پایگاه های بسیج ما وارد مقولههای سیاسی احزاب و گروه ها شوند. چون مساله مهم جنگ بود و دوما بعد از جنگ هم هدف اصلی و اساسی ما این بود که بسیج ما به نحوی سازماندهی شود که دنبال حرکت فرهنگی و تفکر فرهنگی باشند؛ در عین حال که از آمادگی رزمی برخوردار است پایگاه های بسیجمان، یک مرکز جهش فرهنگی در مقابل هجوم فرهنگی غرب باشد؛ مرکزی برای اشاعه فرهنگ در جامعه باشد و افرادی که عضو بسیج می شوند، هر کدام در محیط خود تاثیرگذار باشند. وقتی امام می فرماید بسیجی ها در سیاست دخالت نکنند، منظورشان این نیست که فهم سیاسی نداشته باشند؛ بلکه بحث آگاهی سیاسی غیر از وارد شدن در جناح های سیاسی است. اصلا ما دیانتمان عین سیاست و سیاستمان عین دیانت است. حضرت امام در وصیتنامه شان می فرمایند که وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروه ها و جبههها است به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند. حال برگردیم به جواب کامل تر دو سوال قبلی که موضوع فرهنگ بسیج را مطرح کردید؛ نقش بسیج به عنوان یک نهاد جامع فرهنگی در انقلاب و جنگ تحمیلی را همان گونه که در سیر تکوین و تحول بسیج اشاره کردم، باید اینگونه عرض کنم که اساسا به طور کلی یکی از عوامل اصلی بقای یک نظام و انقلاب این است از یک پشتوانه قوی مردمی برخوردار باشد و چنانچه در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی اگر از پشتیبانی بسیج مردمی برخوردار نبود به انقلاب آسیب جبران ناپذیری وارد می شد.
علت تاکید امام بر فرهنگ بسیجی
اینکه حضرت امام همواره بر تفکر بسیجی تاکید می فرمودند این بود که فرهنگ بسیجی آمیخته با فرهنگ انقلاب اسلامی است و بسیج به عنوان یک تفکر و فرهنگ پیشرو که دلهای آگاه و انگیزه های الهی و والای مردم شریف ایران را در مسیر حیات طیبه همسو و متحد کرد و حرکت مقدسی را سامان بخشید و در دوران دفاع مقدس روح بسیجی که در کالبد و پیکر جامعه اسلامی ما دمیده شد، برگرفته از عشق ثارالهی بود که در همه عرصه های جهاد و ایثار و صبر و مقاومت و جهاد فی سبیل الله بوده و پیروزی را عینیت بخشید و از این منظر بود که معمار بزرگ انقلاب اسلامی تاکید فرمود: اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنینانداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.(صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۹۵) پس از پیروزی انقلاب و خصوصاً در جنگ، نهادها و گروه های فراوانی بودند که با ایثار و فداکاری و شهادت طلبی، کشور و انقلاب را بیمه کردند؛ ولی حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق را ارائه دهیم، چه قشری سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود! همان گونه که امام فرمود بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد...