شناسهٔ خبر: 69876098 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

طلاق پوریا و احلام قبل از عروسی؛ چرا؟

احلام و پوریا سه سال قبل عقد کردند و حالا بعد از مدت طولانی کشمکش تصمیم به طلاق گرفته‌اند. پوریا خواستار این جدایی است و می‌گوید بعد از سال‌ها تلاش برای زندگی مشترک حالا فهمیده راهش از همسرش جداست و باید طلاق بگیرند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرآنلاین، احلام و پوریا سه سال قبل عقد کردند و حالا بعد از مدت طولانی کشمکش تصمیم به طلاق گرفته‌اند. پوریا خواستار این جدایی است و می‌گوید بعد از سال‌ها تلاش برای زندگی مشترک حالا فهمیده راهش از همسرش جداست و باید طلاق بگیرند. پوریا برای اعتمادآنلاین از دلایلش برای طلاق می‌گوید.

*چند سال است با همسرت ازدواج کردی؟

من و احلام سه سال قبل عقد کردیم و محرم شدیم اما هیچ‌وقت نشد که زیر یک سقف باشیم.

*چطور با هم آشنا شدید؟

ما در دانشگاه با هم آشنا شدیم. اول من عاشق احلام شدم. خیلی همدیگر را دوست داشتیم. با اینکه پدر و مادرم مخالف ازدواج ما بودند اما من اصرار کردم و آنها هم قبول کردند و به خواستگاری رفتیم.

*چرا والدین تو مخالف بودند؟

آنها می‌گفتند ما تفاوت فرهنگی زیادی داریم. با اینکه هر دو خانواده در تهران زندگی می‌کردیم اما مادرم می‌گفت خانواده احلام به سنت‌هایشان خیلی پایبند هستند و این وضعیت ما را اذیت خواهد کرد و حالا می‌فهمم که درست می‌گفت.

*نظر خانواده احلام چه بود؟

آنها هم مخالف بودند ولی ما فکر می‌کردیم می‌توانیم مبارزه کنیم.

*چرا چنین تصوری داشتید؟

چون تصمیم داشتیم خارج از کشور زندگی کنیم. می‌خواستیم از ایران برویم اما مرگ پدر احلام همه چیز را خراب کرد.

*چرا؟

پدر احلام که فوت کرد برادرش تصمیم گرفت عروسی ما را به هم بزند. او از من خوشش نمی‌آمد. از طرفی احلام هم دیگر نمی‌خواست بجنگد. گفت با من به خارج از کشور نمی‌آید و همین‌جا زندگی کنیم. مادرش تنها مانده بود و احلام ترجیح می‌داد پیش مادرش بماند. همین چیزها رابطه ما را خراب کرد و من بعد از سه سال تصمیم گرفتم همه چیز را به هم بزنم.

*احلام هم راضی است؟

می‌داند این زندگی نمی‌تواند با این وضعیت ادامه پیدا کند. من با خانواده او زبان مشترک ندارم. در سه سال گذشته که دامادشان بودم، حتی نشده سه بار به خانه‌شان بروم. بعد از مرگ پدرش این وضعیت بدتر شد. من می‌دانم بعد از احلام دیگر رابطه‌ای عمیق را تجربه نخواهم کرد اما می‌دانم این وضعیت را هم باید تمام کنم.

*پدر و مادرت چه می‌گویند؟

آنها دخالتی ندارند. من را تشویق می‌کنند که بعد از طلاق از ایران بروم، شاید حالم بهتر شود.

۲۳۳۲۳۳