اتحادیه اروپا در ماههای اخیر در خصومت علیه ایران حتی از آمریکا نیز سبقت گرفته است و با طرح اتهامات واهی اختلافات سیاسی را از مرحله سیاسی به مرحله امنیتی کشانده است. برای نمونه میتوان به رویکرد آنها در حمایت از ادعای واهی امارات در خصوص جزایر ایرانی اشاره کرد و یا از نادیده گرفتن اقدامات سازنده ایران در ارتباط با نمایش صلح آمیز بودن برنامههای هستهای نوشت که در سفر آقای گروسی به ایران کاملا مشهود بود.
بنابراین میتوان گفت اتحادیه اروپا واقعیتها را نادیده میگیرد و در ادامه خصومت ورزی قطعنامه اخیر را مطرح کرده است. البته این قطعنامهها دست جمهوری اسلامی را در خصوص افزایش توان هستهای در مسیر صلح آمیز باز خواهد کرد. همانطور که مسئولان جمهوری اسلامی ایران نیز اعلام کردند از این پس ما از سانتریفیوژهای بیشتری در صنایع هستهای و در مسیر اهداف صلح آمیزی که با آنها معتقد هستیم، استفاده خواهیم کرد.
دلیل خصومت اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران نیز به ادعای خود آنها این است که جمهوری اسلامی در رابطه با جنگ اوکراین به روسیه کمک تسلیحاتی کرده و موشک در اختیار کشور قرار داده این در حالی است که هیچ شواهدی دال بر این مساله وجود ندارد و حتی رئیس جمهور اوکراین نیز اعلام کرده که هیچ موشکی از سوی ایران به روسیه تحویل داده نشده است.
با این حال برخلاف مستنداتی که نشان دهنده رویکرد سازنده و صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران است، اتحادیه اروپا اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام میدهد.
این در حالی است که آمریکا و اتحادیه اروپا به اوکراین موشکهای دور برد میدهند تا بتواند خاک روسیه را هدف قرار دهد. علاوه بر این آنها سلاحهای بسیار پیشرفته را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار میدهند. بر خلاف این رویکرد آنها ایران را متهم میکنند که به روسیه موشک داده است. متاسفانه آنها معاملات تسلیحاتی را برای خود جایز و جلوگیری از آتشبس را مباح میدانند و با این رویکرد متناقض کمپانیهای تولید سلاح خود را با فروش سلاح به اوکراین و رژیم صهیونیستی در مسیر درآمدزایی قرار میدهند. اما در این شرایط از جمهوری اسلامی ایران میخواهند که معاملات تسلیحاتی انجام ندهد.
به این ترتیب در مجموع نباید این برخوردهای اتحادیههای اروپا را فراموش کرد. در واقع ما باید پرونده قطوری را که نشان دهنده خصومتهای این اتحادیه است، مورد توجه قرار دهیم. برای مقابله با این اقدامات نیز به نظر میرسد ما باید ارتباطات خود را با برخی اعضای اتحادیه اروپا که از وجود دیکتاتوری در داخل این اتحادیه نگران هستند، افزایش دهیم و با کشورهایی مانند مجارستان، لهستان و... وارد مذاکره شویم. واقعیت این است که اتحادیه اروپا این روزها نامتعهد است و دیکتاتوری دو کشور آلمان و فرانسه با حمایت انگلیس که خارج از اتحادیه است بر بقیه اعضای اتحادیه اعمال میشود؛ بنابراین ما باید دیپلماسی خود را در مسیر تقویت ارتباط با کشورهای اروپایی که از دیکتاتوری اتحادیه ناراضی هستند، جهت بدهیم و در عین حال در مقاطع خاص باید تدابیر لازم را برای تنبیه کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و انگلیس در نظر بگیریم.
در این بین نباید فراموش کرد که در این مساله تردیدی وجود ندارد که تمام اقداماتی که علیه ایران میشود در جهت منافع رژیم صهیونیستی و تامین امنیت اسرائیل است. به عبارت دیگر این مساله که امروز آمریکا و چند کشور اروپایی مانند آلمان و فرانسه در مقابل جامعه جهانی ایستادهاند برای حمایت از رژیم صهیونیستی است. به همین دلیل به همان میزان که رژیم صهیونیستی ضربه میخورد این کشورها نیز به لحاظ بینالمللی و افکار عمومی بیش از گذشته منفور مردم جهان خواهند شد و قطعا آثار و تبعات این رویکرد را در آینده حس خواهند کرد.
البته خوشبختانه جامعه جهانی در حال رسیدن به این جمع بندی است که باید راه خود را از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی جدا کند. در این خصوص باید به قطعنامهای که اعضای غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه رژیم صهیونیستی در شورای امنیت مطرح کردند و از سوی آمریکا وتو شد اشاره کرد و یا میتوان رای دادگاه کیفری لاهه علیه نتانیاهو و گالانت را مورد توجه قرار داد که از اتمام دوره برتری آمریکا و رژیم صهیونیستی در مجامع بین المللی و نهادهای جهانی حکایت دارد. در واقع اراده شکل گرفته در بین کشورهای جهان به زودی سبب خواهد شد که تعلیق و اخراج رژیم صهیونیستی از سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی در دستور کار جامعه جهانی قرار بگیرد.
∎