گروه اقتصادی: انتخاب کابینه از سوی دولت پزشکیان با ایجاد شورا و نظرخواهی از صاحبنظران انجام شد اما بخش کمی از نظرات کارشناسان در ترکیب کابینه لحاظ شد.به گزارش تجارت نیوز، مشاور اقتصادی رئیس جمهوری عقیده دارد که اگر دستگاه نظارتی سختگیری نمیکردند، ترکیب بهتری در دولت راه پیدا میکرد.
....
حسین عبده تبریزی، اقتصاددان:
عدهای که الان به عنوان دولت سوار شدند. شاید اگر آن حلقه را باز می کردند، اگر دستگاههای نظارتی سختگیریهای آنچنانی نمیکردند، ما امروز میتوانستیم ترکیب بهتری را در دولت داشته باشیم. ولی حالا ترکیبی در دولت داریم و این افراد چهار سال میخواهند خدمت کنند. همه باید کمک کنیم که خدمت خود را انجام دهند.
حداقل در انتصابات بعدی که انجام میشود، باید اجازه داد و این حلقه را باز کرد که معاون وزیری که انتخاب میشود، رئیس سازمانی که انتخاب میشود، خیلی سختگیری روی او نشود. مقامات نظارتی ما معیارهای خیلی سفت و سخت خود را حاکم نکنند. بالاخره ممکن است همه ما دچار نکات ضعفی باشیم. آنها را نباید عمده کنند و بتوانند حداقل برای اداره نهادها آدمهای بهتری بگذارند.
از این طرف هم وزرا و مقامات هم در انتخاب آدمهای پایین به دانش خود بسنده نکنند. به نظر من، این خودخواهی است که آدم فکر میکند فقط آنهایی که میشناسد، بهترین هستند. شما در وزارت آموزش و پرورش هستید و دنبال کسی میگردید که مثلا بخش اقتصادی وزارت آموزش و پرورش را اصلاح کند. بالاخره نظرخواهی از ده نفر، ممکن است پنجاه اسم در اختیار شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش بگذارد که از میان آنها انتخاب کنید. چرا این امکان رو از دست میدهیم؟ چرا بسنده میکنیم به آن ده نفری که خود میشناسیم و از آنها انتخاب میکنیم؟
اگر ما یه نظام حزبی بودیم، در طول زمان آدمها معلوم میشدند. در چنین شرایطی رئیس جمهور که انتخاب میشود، معلوم میشد که وزیر آموزش و پرورش هم در این مثالی که من زدم چه کسی باید باشد و آن هم آدمهایی هستند که در حزب بودند، شناخته شده هستند و ده سال کار کردند. ما الان آن وضعیت را نداریم. بیشتر انتخاباتمان را نباید بر خود آن آدمها مبتنی کنیم. نباید تصادفی باشد که یک نفرکسی را میشناسد و معرفی کند.
یک وزیر آموزش و پرورش بهترین آدم اقتصادی که میشناسد چه کسی است؟ احتمالا کسی است که در خانواده مثلا ساخت و سازی انجام داده و از نظر او آن فرد معروف است. بنابراین وقتی می خواهد کسی را در صندوق ذخیره فرهنگیان بگذارد، چه آدمی را میگذارد؟ به نظرمن بسیار کار بدی است که فرد آدمی را که خود میشناسد، فکر کند بهترین آدم اقتصادی است. خب باید ساز و کاری پیدا کند، حالا ساز و کار حداقلی در هیبت نظامی حزبی این است که بالاخره از ده اقتصاددان، ده وزیر اقتصادی موجود و وزرای اقتصاد داخل کابینه در داخل کشور، 10 اسم بگیرد. اعتماد به نفس نامناسبی که در بعضیها وجود دارد که فکر میکنند همه را میشناسند. حالا میخواهند جایی مدیری بگذارند، خب نمیتوانند این کار را بکنند.
فرض کنید اکنون وزیر تعاون میخواهد مدیری برای نهادها و واحدهای مختلف اقتصادی بگذارد. یا وزیر اقتصاد میخواهد مدیر در بانکها بگذارد. خب برای شناخت این افراد میتواند از جمع وسیعی از کسانی که اقتصاد را میدانند کمک گرفته و لیست گسترده تهیه کند.
آقای رئیسجمهور هم اصرار کردند به اینکه کمیتهای تشکیل شود. استاندار هم همینطور. چطور ممکن است یک نفر در 30 حوزه بتواند تشخیص بدهد که در 30 استان بهترین آدمها را میشناسد و برای 30 استان یک نفر ادعا کند که من و معاونانم بهترین آدمها را میشناسیم. باید نظرخواهی عمومیتری بکند و به گمانم همان تجربه خیلی محدود شورای راهبری و کمیتههایی که تشکیل شد، بهرغم اینکه حالا خیلی هم دقیق رعایت نشد، شاید مثلا یک سوم آدمهایی که آنها را معرفی کردند به کار گرفته شد، ولی حداقل این فایده را داشت که ده نفر آدم جدید به دولت معرفی کرد.
دولت باید از این موقعیت استفاده کند. من فکر کنم بدترین کاری که در شرایط فعلی ممکن است اتفاق بیفتد این است که این افرادی که به عنوان مسئولین انتخاب شدند، بر اساس نظر شخصیشان بخواهند آدمها را انتخاب کنند که قطعا بهترین آدمها نخواهند بود.
∎
....
حسین عبده تبریزی، اقتصاددان:
عدهای که الان به عنوان دولت سوار شدند. شاید اگر آن حلقه را باز می کردند، اگر دستگاههای نظارتی سختگیریهای آنچنانی نمیکردند، ما امروز میتوانستیم ترکیب بهتری را در دولت داشته باشیم. ولی حالا ترکیبی در دولت داریم و این افراد چهار سال میخواهند خدمت کنند. همه باید کمک کنیم که خدمت خود را انجام دهند.
حداقل در انتصابات بعدی که انجام میشود، باید اجازه داد و این حلقه را باز کرد که معاون وزیری که انتخاب میشود، رئیس سازمانی که انتخاب میشود، خیلی سختگیری روی او نشود. مقامات نظارتی ما معیارهای خیلی سفت و سخت خود را حاکم نکنند. بالاخره ممکن است همه ما دچار نکات ضعفی باشیم. آنها را نباید عمده کنند و بتوانند حداقل برای اداره نهادها آدمهای بهتری بگذارند.
از این طرف هم وزرا و مقامات هم در انتخاب آدمهای پایین به دانش خود بسنده نکنند. به نظر من، این خودخواهی است که آدم فکر میکند فقط آنهایی که میشناسد، بهترین هستند. شما در وزارت آموزش و پرورش هستید و دنبال کسی میگردید که مثلا بخش اقتصادی وزارت آموزش و پرورش را اصلاح کند. بالاخره نظرخواهی از ده نفر، ممکن است پنجاه اسم در اختیار شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش بگذارد که از میان آنها انتخاب کنید. چرا این امکان رو از دست میدهیم؟ چرا بسنده میکنیم به آن ده نفری که خود میشناسیم و از آنها انتخاب میکنیم؟
اگر ما یه نظام حزبی بودیم، در طول زمان آدمها معلوم میشدند. در چنین شرایطی رئیس جمهور که انتخاب میشود، معلوم میشد که وزیر آموزش و پرورش هم در این مثالی که من زدم چه کسی باید باشد و آن هم آدمهایی هستند که در حزب بودند، شناخته شده هستند و ده سال کار کردند. ما الان آن وضعیت را نداریم. بیشتر انتخاباتمان را نباید بر خود آن آدمها مبتنی کنیم. نباید تصادفی باشد که یک نفرکسی را میشناسد و معرفی کند.
یک وزیر آموزش و پرورش بهترین آدم اقتصادی که میشناسد چه کسی است؟ احتمالا کسی است که در خانواده مثلا ساخت و سازی انجام داده و از نظر او آن فرد معروف است. بنابراین وقتی می خواهد کسی را در صندوق ذخیره فرهنگیان بگذارد، چه آدمی را میگذارد؟ به نظرمن بسیار کار بدی است که فرد آدمی را که خود میشناسد، فکر کند بهترین آدم اقتصادی است. خب باید ساز و کاری پیدا کند، حالا ساز و کار حداقلی در هیبت نظامی حزبی این است که بالاخره از ده اقتصاددان، ده وزیر اقتصادی موجود و وزرای اقتصاد داخل کابینه در داخل کشور، 10 اسم بگیرد. اعتماد به نفس نامناسبی که در بعضیها وجود دارد که فکر میکنند همه را میشناسند. حالا میخواهند جایی مدیری بگذارند، خب نمیتوانند این کار را بکنند.
فرض کنید اکنون وزیر تعاون میخواهد مدیری برای نهادها و واحدهای مختلف اقتصادی بگذارد. یا وزیر اقتصاد میخواهد مدیر در بانکها بگذارد. خب برای شناخت این افراد میتواند از جمع وسیعی از کسانی که اقتصاد را میدانند کمک گرفته و لیست گسترده تهیه کند.
آقای رئیسجمهور هم اصرار کردند به اینکه کمیتهای تشکیل شود. استاندار هم همینطور. چطور ممکن است یک نفر در 30 حوزه بتواند تشخیص بدهد که در 30 استان بهترین آدمها را میشناسد و برای 30 استان یک نفر ادعا کند که من و معاونانم بهترین آدمها را میشناسیم. باید نظرخواهی عمومیتری بکند و به گمانم همان تجربه خیلی محدود شورای راهبری و کمیتههایی که تشکیل شد، بهرغم اینکه حالا خیلی هم دقیق رعایت نشد، شاید مثلا یک سوم آدمهایی که آنها را معرفی کردند به کار گرفته شد، ولی حداقل این فایده را داشت که ده نفر آدم جدید به دولت معرفی کرد.
دولت باید از این موقعیت استفاده کند. من فکر کنم بدترین کاری که در شرایط فعلی ممکن است اتفاق بیفتد این است که این افرادی که به عنوان مسئولین انتخاب شدند، بر اساس نظر شخصیشان بخواهند آدمها را انتخاب کنند که قطعا بهترین آدمها نخواهند بود.