رضا دانشمندی در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
پرسش از عواملِ غیرمعرفتی دخیل در فهمودانش بشری -بهویژه معرفتِ دینی- یکی از مهمترین مسائلِ اندیشمندان و دینپژوهان است.
جناب «ابوالقاسم علیدوست» هم در كتاب «روششناسيِ اجتهاد؛ مطالعۀ مکاتب اجتهادی معاصر» با اذعان به این عوامل، میپرسد به صورت مشخص در «فقه»، انسان چهمقدار ميتواند خود را از مسائلِ شخصيوخانوادگي و يا عُلقههايِ وطنيوديني رهاسازد؟ (فلسفۀ تفسیر؛ جلسۀ بیستونهم؛ 20 آذر 1392)
از نظر این فقیه ارجمند برای جلوگیری از ابتلاء به نسبیگرایی در معرفت، تكثُّر قرائتها و همهحقپنداری – راهی که به زعم ایشان نویسندۀ «صراطهاي مستقيم» (پلوراليزم) رفته – بايد تا ميتوانيم خود را «فارغ/خاليالذهن» كنيم. اما گویا گریزی از این اثرپذیریِ ناخودآگاه، ژرف و نامرئی نیست و حتی آگاهی از عواملِ غیرمعرفتی (روانشناختی، منفعتی-طبقاتی، جنسیتی، محیطی-جغرافیایی و تجربۀ زیسته) نمیتوان ضامنِ کشف و حذفشان باشد.
برای نمونه، استاد رئوف «علیدوست» در دوازدهمین جلسۀ «جریانشناسی فقه امامیه» (25 مردادماه 1402خورشیدی، مشهد؛ دانشگاه علوم اسلامی رضوی) در بیان مثالی میگوید: فصلِ امتحانِ جوان [کنکور] است و اگر بخواهد هم روزه بگیرد و هم آزمون بدهد دشوار است، خداییاش هم سخت است. باید یکی-دو ساعت از مطالعهاش بکاهد و بیشتر بخوابد، حالا یک کسی بگوید او را از شهر بیرون ببرید و بیاورید -این راهها را هم خودِ شرع قرار داده- بچههایِ خودم زمانی امتحانِ کنکور داشتند، ناچار میبردیم؛ مثلاً صبح تا چهل کیلومتری (رفتوبرگشت براساس فتوای آقایانی که این مقدار را کافی میدانند) فرزندم میرفت [بیرون شهر چیزی میخورد] و برمیگشت و تا شب راحت بود، مذهبیها این کار را میکنند و اشکال هم ندارد، اما میتوان پرسید چرا هر روز باید به مسافرت برود؟ حالا من خودرو داشتم و میتوانستم، فرضکنید دختربچهای در روستاست و پدرش هم ماشین ندارد، بخواهد راننده هم بگیرند نمیتواند هزینهاش را بپردازد، خب! [بگوییم] روزهاش را بخورد یا میگوییم حالا هر کاری میکند، اما خلاصه روزهاش را بگیرد -مدیریت کند، مادرش کمک و همکاری نماید، شبها بیدار بماند و… .
یا ایشان در گفتاری با عنوان «قرآن و فقه» (مردادماه 1402 خورشیدی) میگوید: بزرگی شنیده بود که من میگویم نصوصِ مبینِ اهدافِ شریعت و مقاصد میتواند مفسّرِ روایات باشد -نقشِ تفسیری- فلذا میتواند از اطلاق/عموم بعضی از ادلّه جلوگیری کند. ایشان بهعنوان نقض صحبت من و اینکه ببین داری چه کار میکنی و حرفت سر از کجا درمیآورد، این روایت را میخواند -خیلی با حرارت، معلوم بود دغدغه دارد- که امام(ع) فرمودند اگر مردی (جوانی) با دختری ازدواج کند، و فقط یک بار با این دختر تماس جنسی داشته باشد و بعد مریض شود -مرضی تنفرانگیز- یا بداخلاق باشد و روزانه پنج وعده همسرش را [کتک] بزند، خانه نیاید، مقابل چشم همسرش خانم دیگری را به منزل بیاورد، «فالتصبر»! باید صبر کند! به هر حال «ابتلی». شما که میگویید «مقاصد»! این هم روایت، چه میکنید؟
به ایشان گفتم اولاً، روایت سند ندارد، بعد هم ما یازده روایت داریم که ائمه اطهار(ع) به ما آموختهاند که اگر از ما چیزی نقل شد، خلافِ عقل (عقول هم دارد)(1) و کتاب و سنّت، نپذیرید؛ اینها مال روایات ضعیف است؟ روایاتِ ضعیف که زمین خورده است، اینها برای روایاتی است که سند دارد، البته باید احتیاط کرد که هر بچهای نرسد و مدّعی شود که این روایت خلافِ فلانوبهمان است و باید آنرا کنار گذاشت. من را میشناسید که بر انضباطِ فقهی تأکید دارم، احترام به اَخبار -که خودِ ائمه(ع) فرمودند- و عدم عجله و… همۀ اینها درست. بابِ «مقاصد» [هم هیچ، اما] آخر یعنی چه؟ دختر خودِ شما اگر در سن یازده-دوازده سالگی ازدواج کرد، وآن غولبیابانی (باید گفت، شوهر که نیستند)، پس از حداقلِ تماسِ جنسی [که زوجیت صدق کند] رهاکند و برود یا هر جور میخواهد این دختر را اذیت کند، «فالتصبر»؟! والله نمیتوانم این مرام را بپسندم (شاید جناب «علیدوست» میتوانستند به ناسازگاری قرآن و این روایت اشاره کنند: وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف، اما بنای استدلالشان را بر عقل و انصاف میگذارند).
آشکارست که مثلاً، فرزندداشتن (حتی جنسیتش)، مهربانی و ملاطفت پدرانۀ فقیه، باورش نسبت به حقوق بانوان (تحصیل و اشتغال) و… بر تفقّه او مؤثّرست و گریزناپذیر. در این شرایط، آیا میتوان از «عقلِ خالص»، عقل بما هو عقل و عقلِ غیرمشوب به احساسات و عادات و… (2) سخن گفت و به آن نائل شد؟
پ.ن.:
1 – البته از یکسو ایشان بر پرهیز از افراطوتفریط در کاربستِ عقل (ضرورتی خطرناک) و جداکردن مرز با «روشنفکرانِ غیرمنضبط»! پافشاری میکنند، و از سوی دیگر، تعیین ضابطه را دشوار میدانند و با صراحت اعلام میکنند: «خطکش میخواهید، نمیتوانم بدهم» (دهمین جلسۀ جریانشناسی فقه امامیه؛ 23 مرداد 1402خورشیدی؛ مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی).
2- ابوالقاسم علیدوست، «فقه و عقل»؛ تهران: مؤسسۀ فرهنگی دانش و اندیشۀ معاصر، 1381، ص219.
Instagram: reza.daneshmandi
X(Twitter): DaneshmandiReza
User ID inTelegram: @rezadaneshmandi
انتهای پیام